PDA

مشاهده نسخه کامل : فرض کنید عاشق یک نفر شدید که دینش با شما فرق می کند! / حاضرید دینتون رو فدای عشقتون کنید؟



P A R H A M
02-08-11, 19:12
فرض کنید عاشق یک نفر شدید که دینش با شما فرق می کند! / حاضرید دینتون رو فدای عشقتون کنید؟

این تاپیک رو یک جا دیدم گفتم شما هم نظرتون رو بگید:love:

سپاس

mehrdad_ab
03-08-11, 11:00
سلام
پرهام جان منو یاد یه سریال انداختی که تو کانال ...1 پخش میشه
هم.سان
طرف یه دین دیگه داره و میخواد بخاطر عشقش دینش رو عوض کنه ...
به نظر من مهم اینه که آدم خالق هستی رو بشناسه ، صادق باشه و در عین حال انسان . انسان باشه و آزاد زندگی کنه و بدونه که اول و آخر هرچیزی خداست .
اگر اون عشق هم قسمتش باشه بهش میرسه ...
مقصود تویی ، کعبه و بتخانه بهانست ...

P A R H A M
03-08-11, 11:33
درود

مهرداد جان خیلی خوبه دنیای خودت رو میشناسی آدمی در تمام مراحل زندگی باید صادق باشه.

به نظر من بدختی بشر از همان ابتدا این بود که هم به دلش جواب بدهد هم به اعتقاداتش یعنی نمی داند چه رابطه ای بین فکرش و احساساتش بقرار کنه . به خصوص که تو این زمونه افراد سودجو تا دلت بخواد زیاد شده که بخواند دینی رو به کسی تحمیل کنند.

همیشه دنبال حقیقت بودم و خواهم بود!تو جایی دیدم که این حرف زده شده بود که حرف من هم هست یعنی این که در زندگی اگر راست تر از چیزی که بهش معتقدم پیدا کنم زندگیمو به سمتش جهت میدم که هم انرژی +بگیرم هم بتونم پیشرفت بهتری داشته باشم که یک چیزی علم میگه که کاملا درسته(جهان از عنصرهای مختلف تشکیل شده و خاصیت یک عنصر شرط تغییر پذیری آن هست که البته هر عنصر برای تغییر به انرژی خاص خود نیازمند است)

نتیجه:اگر برام چنین چیزی پیش بیاد اعتقادات من چیزی است بیشتر به حقیقت نزدیک است و اعتقادات طرف مقابلم غیر حقیقی تر است اعتقاداتم رو زیر پا نمیزارم چون که خودتون خوب میدونید بیشتر عشق ها زود گذر است و برای آدمی معمولی میشود و باز دوباره میرم سراغ اعتقاداتم که در اینجا دو خیانت کرده ام : 1-خیانت به افکار خودم که میدونستم درسته 2- خیانت به عشق

Hamid2547
03-08-11, 15:24
این موضوع به خود اون شخص بستگی داره،اینکه اون شخص چقدر دینش براش مهم هست و زندگی روزانش به دین ارتباط داره و دین محور هست،ولی خوب فکر میکنم در کشورهایی که قانون درست و درمونی دارند ازدواج غیر دینی هم میشه بکنی،اینطوری هر دو نفر میتونن سر دینی که بودند بمونن،ولی خوب اگر از نظر منطقی بخایم حسابشو بکنیم هرکس یه حقایقی رو توی دینش دیده که الان به اون دین اعتقاد داره و اگر اون شخص اعتقاد داره که حقیقت توی این دین هست چطور میتونه به خاطر عشق به چیزی که به نظرش حقیقت نیست گرایش پیدا کنه؟پیشنهاد من اینه که عشق رو زیاد جدی نگیرید چون موندگار نیست چند تا هورمون تو مغزتون ترشح میشه و بعدش هوتوتو:lol:چیزی که برای زوجین میمونه اخلاق های روزانه ی همدیگه و اینکه چقدر میتونن اخلاق های همدیگه رو تحمل کنند،چقدر نزدیکی فکری با هم دارند و چقدر از عادت های همدیگه خوششون میاد هست.

M A H R A D
03-08-11, 17:43
ملت عــاشـق ز مـلـت‌ها جداست

عاشقان را ملت و مذهب خداست

mohammad1985
04-08-11, 01:50
ترجیح میدم اول اونو و بعد خودم رو بکشم !

saman_farnia
04-08-11, 17:39
bastegi dare
chera on dinesho ada nakoone dine ma eslameo kamel tarine dinha

™Ali
05-08-11, 21:39
پاسخ : فرض کنید عاشق یک نفر شدید که دینش با شما فرق می کند! / حاضرید دینتون رو فدای عشقتون کنید؟

به هزار و یک دلیل خیر.

برای من فردی پیدا نمیشه که ارزشش به اندازه ی اعتقاداتم باشه.

mohamad70
05-08-11, 23:05
خداوند عاشق همه بنده هاشه ( شاید شنیده باشید که خدا گفته اگه بنده هام می دونستن چه شوقی برای برگشتشون به طرف خودم دارم بند بند وجودشون از هم جدا میشد )

پس دور از انصافه خدایی که این همه عاشقته رو بفروشی به بنده خدایی که معلوم نیست واقعا دوست داشته باشه اگرم دوست داشته باشه قطعا از جنس عشق خدا به بنده نیست.

P A R H A M
06-08-11, 11:45
خداوند عاشق همه بنده هاشه ( شاید شنیده باشید که خدا گفته اگه بنده هام می دونستن چه شوقی برای برگشتشون به طرف خودم دارم بند بند وجودشون از هم جدا میشد )

پس دور از انصافه خدایی که این همه عاشقته رو بفروشی به بنده خدایی که معلوم نیست واقعا دوست داشته باشه اگرم دوست داشته باشه قطعا از جنس عشق خدا به بنده نیست.

محمد جان اگه به عنوان تاپیک نگاه کنی بحث دین هست نه خدا وگرنه کسی خدا را به هیچ چیز نمیفروشه!

mohamad70
06-08-11, 11:56
محمد جان اگه به عنوان تاپیک نگاه کنی بحث دین هست نه خدا وگرنه کسی خدا را به هیچ چیز نمیفروشه!


وقتی شما دینت رو فدا کنی به این معنا نیست که به پروردگارت پشت کردی؟؟

P A R H A M
06-08-11, 12:22
وقتی شما دینت رو فدا کنی به این معنا نیست که به پروردگارت پشت کردی؟؟

اگه تاپیک اول من رو ببینی متوجه میشی من چی میگم

سپاس

™Ali
06-08-11, 13:22
یاد شیخ صنعان افتادم که عاشق دختری ترسا شده بود !

متن داستان رو می تونید از این لینک (Only the registered members can see the link)بخونید. حضرت حافظ در یکی از غرلیاتش به این ماجرا اشاره میکنه:

گر مرید راه عشقی فکر بدنامی نکن | شیخ صنعان خرقه رهن خانه خمار داشت


نتیجه گیری با شما !

mehrdad_ab
07-08-11, 17:00
بازم منو یاد شعری از استاد شهریار ( البته استاد تو بیاناتشون فرمودن که این شعر رو در زمان کودکی مادرشون براشون میخوندن ) انداختین :

گئتمه ترسا بالاسي منده سنه سايه گليم دامنوندن ياپيشيم منده كليسايه گليم
يا سن اسلامي قبول ايلئه منيم دينيمه گل يا كه تعليم اله من مذهب عيسايه گليم


ترجمه این دو بیت تحت الفظی خودمه ، پس اگه زیاد ایراد داشت به پای سواد کمم بزارین ( هر چی گشتم نتونستم ترسا بالاسی رو ترجمه کنم )


«تـــرسا بالاسی» نرو و بزار من هم به عنوان سایه به دنبالت بیام

از دامنت بگیرم و به کلیسا بیام
یا تو اسلام رو بپذیر و به دین من بیا
یا که تعلیمم بده تا من وارد مذهب عیسی بشم .







که بعداً استاد این شعر رو میخونه :



اذن ور توي گئجه سي منده سنه دايه گليم ال قاتاندا سنه مشاطه تماشايه گليمم
سن بو مهتاب گئجه سي سيره چخان بير سرو اول اذن ور منده دالونجا سورونوب سايه گليم



«

رخصتم بده شب عروسی همراهت باشم
وقت آرایش کردنت به تماشایت بیایم
تو در این مهتاب شب، سروی باش که به گلگشت آمده
اجازه ام بده سینه خیز چون سایه ات پشت سرت بیایم
»