PDA

مشاهده نسخه کامل : سندرم مونچاسن | Munchausen Syndrome



™Ali
23-07-11, 11:22
دنبال علائم بیماری خاصی می گشتم که پیداش کردم.

=============================

علائم :افراد مبتلا به سندرم مونچاسن عمداً علائم بيماري را تقليد مي كنند و براي به وجود آوردن علائم به خود آسيب مي بينند. سندرم مونچاسن با هيپوكندريا (خود بيمار انگاري) متفاوت است. افراد مبتلا به خود بيمار انگاري به درستي اعتقاد دارند كه بيمار هستند در حالي كه افراد مبتلا به سندرم مونچازن بيمار نيستند اما مي خواهند كه بيمار به نظر برسند. مونجازن با تمارض نيز متفاوت است. در تمارض فرد وانمود مي كند كه بيمار است به اين منظور كه از كار خلاصي يابد و يا منافع مالي بدست آورد اما در سندرم مونچازن منافع مالي در كار نيست هدف بدست آوردن توجه ديگران است.
علائم شامل موارد زير است :
- داستان هاي چشمگير درباره مشكلات پزشكي متعدد
- بستري شدن هاي متوالي در بيمارستان
- علائم مبهم و متناقض
- زماني كه هيچ شواهدي از بيماري پيدا نشود علائم بدتر مي شود
- علاقه به تحمل تست هاي متوالي و جراحي هاي پر خطر
- داشتن اطلاعات وسيع درباره اصطلاحات پزشكي و بيماري ها
- داشتن ملاقات كنندگان كم در موقع بستري
- بي ميلي نسبت به اجازه پزشك متخصص مبني بر صحبت با خانواده يا دوستان
- درخواست مكرر براي مسكن يا ساير داروها

تشخيص:تشخيص سندرم مونچازن مشكل است زيرا اين سندرم همراه با دروغ و فريب بيمار همراه است. در ابتدا پزشك بايد هر گونه علل جسمي را در بيمار رد كند اگر پزشك هيچ دليل جسمي براي بيماري پيدا نكند فرد را به متخصص اعصاب و روان و يا روانشناس ارجاع مي دهند. روانشناس تمامی تاريخچه پزشكي، تستهاي آزمايشگاهي، ابزارهاي تشخيصي رواني را براي ارزيابي فرد به منظور شناسایی سندرم مونچازن مورد بررسي قرار مي دهد.
درمان:اگر چه فرد مبتلا به طور فعال به دنبال درمان اختلالات مختلف ساختگي خود مي باشد اما اغلب مايل به پذيرفتن بيماري خود و پيگيري كردن درمان سندرم مونچازن نخواهد بود و درمان بيماران مبتلا به سندرم مونچازن به عنوان يك چالش مطرح است. زماني كه امر درمان ميسر شد اولين هدف درمان اصلاح كردن رفتار بيمار و كاهش سوء استفاده و استعمال مفرط از منابع پزشكي است. زماني كه به اين هدف دست يافتيم گام بعدي عملي كردن اصولي نتايج روان درماني است كه فاكتورهاي مسبب رفتار بيمار را يافته و راه حلي براي اين فاكتورها و ساير نيازهاي اجتماعي ارائه دهد.
اساسي ترين درمان سندرم مونچازن، روان درماني است. درمان متمركز بر تغيير افكار و رفتار افراد مي باشد. روان درماني شناخت گرا و خانواده درماني نيز ممكن است مفيد باشد. هيچ دارويي براي درمان اختلالات ساختگي وجود ندارد و اگر هم دارويي مورد استفاده قرار مي گيرد اختلالات مرتبط با اين سندرم از قبيل افسردگي، اضطراب و اختلالات شخصيتي آنها را بهبود مي بخشد.
عواقب:افراد مبتلا به اين سندرم بيشتر در مواجهه با آسيب به خود به منظور ايجاد علائم هستند. علاوه بر آزارهايي كه خود بر جسم خود تحميل مي كنند، متحمل سختي ها و دردهاي اقدامات درماني و تستهاي آزمايشگاهي و جراحي با ريسك بالا و سوء مصرف دارو و حتي خودكشي نيز مي گردند.
پيش آگهي:در بسياري از موارد اين سندرم طولاني مدت و مزمن مي باشد و اين امر شرايط را براي ادامه روند درمان در اين بيماران مشكل مي سازد. علاوه بر اين بسياري از بيماران وجود اين سندرم را در خود انكار كرده و حاضر به پيگيري درمان به منظور بهبود سريع تر نبوده و بيشتر به هدايت و پيشبرد اهداف خود در جلب توجه ديگران مي پردازند.


منبع (Only the registered members can see the link)