Over_Cracker
17-03-11, 09:33
فارس حتى نام اصلى زبان ما نیست بلكه عربى شده «پارسى» است زیرا عرب زبان ها قادر به تلفظ حرف «پ» نیستند و این حرف را در بسیارى از واژه هاى پارسى همچون اسپند، پیروز و غیره به «ف» تغییر داده اند.ایرانیان باید از کلمه اصیل و غیر تحریف شده پارس که همه دنیا ما را با ان می شناسند استفاده کنند...
از چند ماه پیش كه موزه بریتانیا در لندن میزبان نمایشگاهى كم نظیر از آثار باستانى ایران با عنوان «The World of Ancient persia» (دنیاى ایران باستان) است طبیعتاً بسیارى از ایرانیان مقیم انگلستان و حتى دیگر كشورهاى اروپایى، دوستان غیرایرانى خود را تشویق مى كردند تا از این نمایشگاه بازدید كنند. بسیارى از همین غیرایرانیان ابراز شگفتى مى كردند كه چرا افرادى كه اهل ایران هستند آنها را به دیدار از نمایشگاهى درباره Persi ترغیب مى كنند؟! این ابهام در سال گذشته، زمانى كه ایرانیان براى كاربرد عنوان Persian Gulf در نقشه هاى نشنال جئوگرافیك پافشارى مى كردند نیز به وجود آمد. بسیارى از غربیان با تعجب مى پرسیدند: «مدت هاست كه كشورى به نام Persia وجود ندارد. كشورهاى حاشیه این آبراه هم همه عرب هستند؛ پس چه دلیلى براى كاربرد Persian Gulf وجود دارد؟»!... از آنجا كه این قضیه با مسائل بسیار مهمى درباره فرهنگ و تاریخ ایران در سطح بین الملل پیوند دارد جا دارد كه در همین جا به آن پرداخته شود
سال ها است كه بحثى در بین است كه «ایران» و «زبان پارسى» را در زبان انگلیسى به چه نامى باید خواند؟ به روال گذشته:Persian و Persia یا آنگونه كه در سال هاى اخیر رواج یافته: Iran و Farsi؟
بحث و جدل در این زمینه، شاید به طور جدى به حدود پانزده سال پیش بازگردد. به زمانى كه احسان یارشاطر مقالاتى در نشریه «مطالعات ایرانى»، فصلنامه رهاورد، ماهنامه پارس و... به چاپ رساند و در ادامه، تعدادى انگشت شمار از چهره هاى علمى و فرهنگى ایران در خارج از كشور، موضوع را پى گیرى كردند. از آن زمان تاكنون بارها و بارها صفحات نشریات و تارنماهاى ایرانى در برگیرنده مطالبى از سوى موافقان و مخالفان كاربرد Iran/Persia و Farsi/Persian در زبان انگلیسى بوده است. ولى شاید هنوز آن طور كه باید و شاید موضوع به روشنى بیان نشده است. از آنچه تاكنون انتشار یافته برمى آید كه گروهى از ایرانیان مى پندارند كه طرفداران كاربرد نام Persia و صفت Persian مى خواهند از این عناوین در زبان پارسى بهره جویند. (و مثلاً بگویند: من اهل پرشیا هستم!) گروهى دیگر بر این باورند كه Persia و Persian تنها مربوط به هزاران سال پیش است و امروزه دلیلى براى كاربرد آن وجود ندارد. در این نوشتار كوشش شده این موضوع براى همه علاقه مندان و به ویژه هم میهنانى كه زمینه اى نسبت به آن ندارند شكافته شود و تا حد امكان ابهامات موجود در این باره برطرف گردد
•••
بیشتر كشورها و زبان ها در هر فرهنگ، نام ویژه خود را دارند. براى مثال، آلمانى ها زبان خود را «دویچ» (Deutsch) مى نامند، ما آن را «آلمانى» مى خوانیم و انگلیسى زبان ها از واژه German استفاده مى كنند. مردم یونان، فنلاند، هندوستان و ژاپن كشور خود را «الاس»، «سومى»، «بهارات» و «نیپون» مى نامند ولى در سطح بین المللى Greece، finland، India، Japan نامیده مى شوند. این تفاوت در نامگذارى زبان ها و كشورها به دلایل تاریخى در بیشتر فرهنگ ها و جوامع، به ویژه آنهایى كه داراى پیشینه تاریخى خاصى هستند دیده مى شود.
«ایران» و «زبان پارسى» هم از این قاعده مستثنا نیستند. حدود ششصد سال پیش از میلاد مسیح، زمانى كه یونانیان با هخامنشیان در ارتباط بودند نام persis را كه برگرفته از محل سكونت پادشاهان این سلسله بود به كشور ما اطلاق كردند و ما هم متقابلاً (گرچه یونانیان كشورشان را Ellas مى خواندند) نام «یونان» كه در اصل تنها نام سواحل شرقى قلمرو آنها بود را به تمام سرزمین شان اطلاق كردیم. واژه یونانى Persis از همان دوران به عنوان نام رسمى كشور ما در اسناد و نوشته هاى مغرب زمین به كار برده شده و تنها در سده هاى بعد، هر كشور با توجه به ویژگى هاى زبان خود در آن تغییرات كوچكى داد: فرانسه زبان ها آن را Perse، آلمانى زبان ها آن را Persien و انگلیسى زبان ها آن را Persia و یا دیگر معادل هاى آن)خواندند.
از آن زمان تا سال ،1935چه زمانى كه ایران از شمال هند تا رود دانوب گسترش یافته بود و چه زمانى كه محدود به سرزمینى در خراسان فعلى بود به عنوان نام رسمى كشور«Persia» در زبان هاى غربى مورد استفاده قرار گرفت. به تبع افتخارات علمى، فرهنگى و سیاسى كه ایرانیان در دوران باستان و دوران اسلامى از آن خود ساختند، بار معنایى خاص یافت تا اینكه در سال ۱۳۱۳/۱۹۳۵ دولت وقت ایران به دستور رضاشاه در عملى ناگهانى، بخشنامه اى به سفارتخانه هاى خارجى در تهران ارسال كرد و از آنان درخواست كرد كه در مكاتبات خود به زبان هاى غربى از نام Iran استفاده كنند.
به نظر مى رسد كه دو موضوع، انگیزه اصلى این تصمیم بوده است.
۱- گروهى تصور كرده و مى كنند كه Persia تنها برگیرنده استان فارس است. حال آنكه چنانچه در ابتداى همین مقاله به طور ضمنى اشاره شد نام كشورها در گذشته عموماً و به دلایل تاریخى از نام یك منطقه یا نژاد گرفته مى شده ولى در گذر زمان معناى اصلى خود را از دست داده و معناى فراگیرترى پیدا مى كرده است.
۲- عمل دولت وقت ایران در تغییر نام، مصادف با كشورگشایى آدلف هیتلر و ادعاى وى مبنى بر برترى آریایى ها بر سایر نژادها بود و برخى از دولتمردان ایران نیز مى پنداشتند كه نظر به معناى لغوى نام ایران، مردم جهان در برخورد با آن بلافاصله به آریایى بودن ایرانیان پى خواهند برد
اما نتیجه كار كاملاً برعكس از آب درآمد و از رهگذر اقدام شتابزده دولت وقت ایران، پیامدهاى ناگوار فرهنگى یكى پس از دیگرى نصیب ایران شد:
در غرب (به استثناى تعدادى بسیار معدود) هیچكس متوجه ارتباط Iran با Persia نبوده و نیست و از آن گذشته به دلیل شباهت بسیار زیاد میان نام غربى ایران و عراق (Iran-Iraq) اغلب ایران با این واحد عربى تازه تاسیس در غرب ایران، اشتباه گرفته مى شود. از اینها گذشته تغییر نام Persia به Iran در زبان هاى غربى، تقریباً همزمان با فروپاشى امپراتورى عثمانى و پدیدآمدن تعداد زیادى واحد سیاسى جدید در منطقه بود. لذا از همان زمان تاكنون، بسیارى Iran را هم یكى از همین كشورهاى جدید مى پندارند و نمى دانند كه همان پرشیاى سابق است. در یك كلام با تغییر نام، یك شكاف بزرگ میان ایران و كلیه سوابق فرهنگى اش در ذهن مردم دنیا پدید آمد
بعدها در سال ۱۹۵۹ به كوشش تعدادى از شخصیت هاى سیاسى و فرهنگى ایران شورایى با حضور احسان یارشاطر، سیدحسن تقى زاده، دكترى على اكبر سیاسى، عیسى صدیق، عبدالله انتظام و حسین علا تشكیل شد كه این شورا پس از بررسى موضوع، به اقدام نادرست رضاشاه در تغییر نام كشور در زبان هاى خارجى پى برد و نتیجه بررسى خود را به دولت ایران ارائه كرد. دولت نیز استفاده از نام Persia را بدون مانع اعلام كرد ولى به دلایلى كه بر نگارنده هم روشن نیست «Persia» رسمیت كامل نیافت. در برخى از مقالات اشاره شده به «دلیل نارضایتى محافل بین المللى از تغییرات پى درپى نام كشور»، ولى براساس قوانین بین المللى، هر كشورى حق دارد نام رسمى خود را خودش انتخاب كند. مثال زنده كشور برمه است كه طى سالیان اخیر بارها تغییر نام داده است و همه آن را پذیرفته اند. باید اضافه كرد كه هنوز بخشنامه اى مبنى بر عدم اعتبار نام Persia در زبان هاى خارجى صادر نشده و این نام گرچه در عرصه سیاست امروز كمتر مورد استفاده قرار مى گیرد همچنان از اعتبار قانونى برخوردار است و خوشبختانه روز به روز ایرانیان و غیرایرانیان بیشترى از آن در زبان هاى اروپایى استفاده مى كنند.
صرفنظر از بحث در زمینه نام ایران در زبان هاى غربى، نام زبان پارسى (فارسى) در غرب همواره Persian (یا دیگر برابرهاى آن: Persan، Persisch و غیره) بوده است ولى در بیست وشش سال اخیر به طور فزاینده اى در زبان انگلیسى از عبارت Farsi و نه Persian استفاده مى شود.
ظاهراً در میان جمعیت كثیرى كه در پى انقلاب ۱۳۵۷ به خارج از كشور كوچ كردند گروهى از این موضوع كه نام انگلیسى زبانشان Persian است بى خبر بودند و در محاورات خود با بیگانگان همان نام بومى زبان، یعنى Farsi را به كار مى بردند. از این رو این واژه نامانوس در زبان انگلیسى قدرى معمول شد. جالب اینجا است كه Farsi حتى نام اصلى زبان ما نیست بلكه عربى شده «پارسى» است زیرا عرب زبان ها قادر به تلفظ حرف «پ» نیستند و این حرف را در بسیارى از واژه هاى پارسى همچون اسپند، پیروز و غیره به «ف» تغییر داده اند. این تغییر در بسیارى از دیگر واژه ها كه داراى حروف «ژ»، «گ» و «چ» هستند نیز رخ داده است.
به هر رو Farsi نامى است كه هنگام سخن گفتن به زبان خودمان از آن استفاده مى كنیم ولى Persian نامى است كه قرن ها است در انگلیسى به آن داده شده است؛ همانگونه كه نام بومى زبان یونانى «Elinika» و نام انگلیسى آن «Greek» است. همینطور در مورد زبان هاى ارمنى، اسپانیایى، آلمانى، سوئدى و... كه نام بومى شان با نام انگلیسى شان متفاوت است. استفاده از Farsi به جاى Persian در انگلیسى به همان اندازه نادرست و مضحك است كه در این زبان براى خلیج پارس به جاى Persian Gulf بگوییم Farsi Gulf! یك انگلیسى زبان هنگام برخورد با عبارت Persian Language حتى اگر شناخت چندانى از تاریخ و فرهنگ ایران نداشته باشد مى تواند این زبان را با بسیارى از جنبه هاى معروف كشورمان در غرب همچون Persian Cat, Persian Miniature, Persian Poetry, Persian Carpet, Persian Gulf و... ارتباط دهد در صورتى كه عبارت Farsi Language حداكثر تنها براى برخى از ملل خاورمیانه اى روشن است و هیچ سابقه اى در فرهنگ غرب ندارد. البته به دلیل استفاده از Farsi در متون انگلیسى در سال هاى اخیر هستند افرادى كه آن را به عنوان زبان رسمى ایران بشناسند ولى براى آنها هم این واژه تنها «اسماً» شناخته شده و هیچ بار معنایى ندارد
شمارى نیز در حال تبلیغ این ایده اند كه در انگلیسى باید زبان رسمى ایران را Farsi نامید و براى پارسى اى كه در افغانستان و تاجیكستان بدان سخن گویند از Dari استفاده كرد و براى همه اینها Persain!! در صورتى كه تفاوت میان پارسى ایران و پارسى افغانستان و تاجیكستان به هیچ وجه در آن حد نیست كه براى آنها نام هاى گوناگون به كار برده شود. براى مثال اگر یك مصرى عرب زبان را با یك قطرى عرب زبان روبه رو سازیم بسیار دشوار به مفهوم سخنان یكدیگر پى خواهند برد ولى هیچ كس در انگلیسى به زبان هاى این دو نمى گوید Qatari و Egyption! هر دو Arabic هستند. چه برسد به ایرانیان و افغانى ها و تاجیكان كه كاملاً متوجه سخنان یكدیگر هستند. این ایده در اصل از سوى كسانى مطرح شد كه نگران گسترش این زبان در كشورهاى مختلف آسیایى و پیوند میان پارسى زبانان بودند. چندى پیش به طور اتفاقى برنامه اى جدید از تلویزیون دویچه وله (DW) آلمان را تماشا مى كردم كه گویندگان، زبان پارسى با لهجه افغانى صحبت مى كردند و كاملاً آشنا و قابل فهم براى ما. در پایان برنامه عبارت DW Dari Service بر صفحه تلویزیون خودنمایى كرد و خدا را شكر كه از هیچ كس هم صدایى برنمى خاست كه این زبان پارسى است كه «درى» مى نامیدنش و در هیچ كجاى دنیا نام لهجه را به اصل زبان نمى دهند! برنامه هاى دویچه وله را دنبال كردم و دریافتم كه از كاربرد Persian Gulf براى خلیج پارس نیز خوددارى مى كنند و آن را The Gulf (خلیج) مى نامند. گویى هیچ خلیج دیگرى در دنیا وجود ندارد. به نظر مى رسد كه یك سیاست ضدایرانى پنهان و خزنده رسانه ها و مراكز فرهنگى غرب را دربرگرفته كه روز به روز هم دامنه آن گسترده تر مى شود
مسائل مربوط به نام كشور و زبان حدوداً از سال هاى پایانى دهه ۱۳۶۰ به همت شمار اندكى از چهره هاى علمى و فرهنگى ایران در نشریات پارسى زبان مطرح شد كه ظاهراً تاثیر چندانى در پى نداشته است! در سال ۱۳۷۱/۱۹۹۲ دفتر تجارت استرالیا در پى اعتراض تعدادى از ایرانیان مقیم آدلاید به استفاده از واژهFarsi از سوى این دفتر طى نامه اى به وزارت امور خارجه این پرسش را مطرح كرد كه «زبان فارسى در انگلیسى به چه نامى باید خوانده شود؟Farsi یا Persain.» فرهنگستان ضمن پاسخ به این دفتر بیانیه محكمى صادر كرد و در آن به واقعیاتى اشاره كرد كه از دید بسیارى از ایرانیان پنهان مانده بود: «در طرح تبدیل Persian به Farsi سوءنیتى از جانب محافل معینى استشمام مى شود و انتظار مى رود تا دولت ایران مراقب این جریانات باشد تا توطئه با قوت تمام خنثى گردد.» ولى با نهایت تاسف فرهنگستان تنها به چاپ بیانیه در فصلنامه خود مبادرت ورزید و هیچ گونه اقدام عملى در این زمینه روا نداشت. در سال گذشته نیز زمانى كه براى جلب حمایت و درخواست همكارى سردبیر فصلنامه به فرهنگستان رفته بودم با برخورد باورنكردنى او روبه رو شدم كه حتى از اختصاص چند دقیقه وقت براى صحبت در این زمینه خوددارى كرد! در چنین شرایطى كه فرهنگستان زبان و ادب فارسى (مسئول مقابله با چنین مسائلى) حتى براى آنچه خود نیز سابقاً اعلام داشته هیچ ارزشى قائل نیست گروهى كوچك از ایرانیان مقیم داخل و خارج دست به كار شده اند كه كوشش هایشان نتایج بسیار مثبتى را هم در پى داشته است. از آن جمله اعتراضات پى در پى و مستدل به صداى آمریكا (VOA) در سال 1383 بود تا در نهایت این سازمان را واداشت كه نام بخش پارسى خود را از Farsi Service به Persian Service تغییر دهد. ولى در نهایت این پشتیبانى نهادهاى دولتى ایران است كه این كوشش ها را به نتیجه مورد نظر خواهد رساند. دست كم ارسال بخشنامه هایى به سفارتخانه هاى ایران در خارج، سفارتخانه هاى خارجى در تهران، نشریات انگلیسى زبان چاپ ایران، بخش انگلیسى شبكه چهار و شبكه خبر، دانشكده هاى زبان، خوددارى وزارت ارشاد از صدور مجوز به نشریات نرم افزارها و دیگر محصولاتى كه در نوشته هاى انگلیسى شان از Farsi به جاى Persian استفاده شده و درخواست تصحیح آن و.... مى تواند بخشى از اقدامات رسمى در این زمینه باشد
در جهت حفظ منافع ملى و ساخت آینده اى درخشان بر پایه آنچه از گذشته به یادگار مانده- علاوه بر كوشش هاى عملى- شایسته است كه همچنان به كاربرد نام Persia و صفت Persian در زبان هاى غربى وفادار بمانیم. كسى در رویاى بازگشت كوروش و داریوش و یا خیال پردازى با قالى هاى خوش نقش و نگار، خرابه هاى پارسه، مینیاتور و گربه نیست ولى همین ها جزیى از میراث غنى و كهن ما هستند كه چنانچه آگاهانه به آن نگاه كنیم مى توانند ما را در ساخت آینده اى درخور، بس یارى دهند.
* سخنگوى «سازمان خلیج پارس» در ایران(روزنامه شرق)
از چند ماه پیش كه موزه بریتانیا در لندن میزبان نمایشگاهى كم نظیر از آثار باستانى ایران با عنوان «The World of Ancient persia» (دنیاى ایران باستان) است طبیعتاً بسیارى از ایرانیان مقیم انگلستان و حتى دیگر كشورهاى اروپایى، دوستان غیرایرانى خود را تشویق مى كردند تا از این نمایشگاه بازدید كنند. بسیارى از همین غیرایرانیان ابراز شگفتى مى كردند كه چرا افرادى كه اهل ایران هستند آنها را به دیدار از نمایشگاهى درباره Persi ترغیب مى كنند؟! این ابهام در سال گذشته، زمانى كه ایرانیان براى كاربرد عنوان Persian Gulf در نقشه هاى نشنال جئوگرافیك پافشارى مى كردند نیز به وجود آمد. بسیارى از غربیان با تعجب مى پرسیدند: «مدت هاست كه كشورى به نام Persia وجود ندارد. كشورهاى حاشیه این آبراه هم همه عرب هستند؛ پس چه دلیلى براى كاربرد Persian Gulf وجود دارد؟»!... از آنجا كه این قضیه با مسائل بسیار مهمى درباره فرهنگ و تاریخ ایران در سطح بین الملل پیوند دارد جا دارد كه در همین جا به آن پرداخته شود
سال ها است كه بحثى در بین است كه «ایران» و «زبان پارسى» را در زبان انگلیسى به چه نامى باید خواند؟ به روال گذشته:Persian و Persia یا آنگونه كه در سال هاى اخیر رواج یافته: Iran و Farsi؟
بحث و جدل در این زمینه، شاید به طور جدى به حدود پانزده سال پیش بازگردد. به زمانى كه احسان یارشاطر مقالاتى در نشریه «مطالعات ایرانى»، فصلنامه رهاورد، ماهنامه پارس و... به چاپ رساند و در ادامه، تعدادى انگشت شمار از چهره هاى علمى و فرهنگى ایران در خارج از كشور، موضوع را پى گیرى كردند. از آن زمان تاكنون بارها و بارها صفحات نشریات و تارنماهاى ایرانى در برگیرنده مطالبى از سوى موافقان و مخالفان كاربرد Iran/Persia و Farsi/Persian در زبان انگلیسى بوده است. ولى شاید هنوز آن طور كه باید و شاید موضوع به روشنى بیان نشده است. از آنچه تاكنون انتشار یافته برمى آید كه گروهى از ایرانیان مى پندارند كه طرفداران كاربرد نام Persia و صفت Persian مى خواهند از این عناوین در زبان پارسى بهره جویند. (و مثلاً بگویند: من اهل پرشیا هستم!) گروهى دیگر بر این باورند كه Persia و Persian تنها مربوط به هزاران سال پیش است و امروزه دلیلى براى كاربرد آن وجود ندارد. در این نوشتار كوشش شده این موضوع براى همه علاقه مندان و به ویژه هم میهنانى كه زمینه اى نسبت به آن ندارند شكافته شود و تا حد امكان ابهامات موجود در این باره برطرف گردد
•••
بیشتر كشورها و زبان ها در هر فرهنگ، نام ویژه خود را دارند. براى مثال، آلمانى ها زبان خود را «دویچ» (Deutsch) مى نامند، ما آن را «آلمانى» مى خوانیم و انگلیسى زبان ها از واژه German استفاده مى كنند. مردم یونان، فنلاند، هندوستان و ژاپن كشور خود را «الاس»، «سومى»، «بهارات» و «نیپون» مى نامند ولى در سطح بین المللى Greece، finland، India، Japan نامیده مى شوند. این تفاوت در نامگذارى زبان ها و كشورها به دلایل تاریخى در بیشتر فرهنگ ها و جوامع، به ویژه آنهایى كه داراى پیشینه تاریخى خاصى هستند دیده مى شود.
«ایران» و «زبان پارسى» هم از این قاعده مستثنا نیستند. حدود ششصد سال پیش از میلاد مسیح، زمانى كه یونانیان با هخامنشیان در ارتباط بودند نام persis را كه برگرفته از محل سكونت پادشاهان این سلسله بود به كشور ما اطلاق كردند و ما هم متقابلاً (گرچه یونانیان كشورشان را Ellas مى خواندند) نام «یونان» كه در اصل تنها نام سواحل شرقى قلمرو آنها بود را به تمام سرزمین شان اطلاق كردیم. واژه یونانى Persis از همان دوران به عنوان نام رسمى كشور ما در اسناد و نوشته هاى مغرب زمین به كار برده شده و تنها در سده هاى بعد، هر كشور با توجه به ویژگى هاى زبان خود در آن تغییرات كوچكى داد: فرانسه زبان ها آن را Perse، آلمانى زبان ها آن را Persien و انگلیسى زبان ها آن را Persia و یا دیگر معادل هاى آن)خواندند.
از آن زمان تا سال ،1935چه زمانى كه ایران از شمال هند تا رود دانوب گسترش یافته بود و چه زمانى كه محدود به سرزمینى در خراسان فعلى بود به عنوان نام رسمى كشور«Persia» در زبان هاى غربى مورد استفاده قرار گرفت. به تبع افتخارات علمى، فرهنگى و سیاسى كه ایرانیان در دوران باستان و دوران اسلامى از آن خود ساختند، بار معنایى خاص یافت تا اینكه در سال ۱۳۱۳/۱۹۳۵ دولت وقت ایران به دستور رضاشاه در عملى ناگهانى، بخشنامه اى به سفارتخانه هاى خارجى در تهران ارسال كرد و از آنان درخواست كرد كه در مكاتبات خود به زبان هاى غربى از نام Iran استفاده كنند.
به نظر مى رسد كه دو موضوع، انگیزه اصلى این تصمیم بوده است.
۱- گروهى تصور كرده و مى كنند كه Persia تنها برگیرنده استان فارس است. حال آنكه چنانچه در ابتداى همین مقاله به طور ضمنى اشاره شد نام كشورها در گذشته عموماً و به دلایل تاریخى از نام یك منطقه یا نژاد گرفته مى شده ولى در گذر زمان معناى اصلى خود را از دست داده و معناى فراگیرترى پیدا مى كرده است.
۲- عمل دولت وقت ایران در تغییر نام، مصادف با كشورگشایى آدلف هیتلر و ادعاى وى مبنى بر برترى آریایى ها بر سایر نژادها بود و برخى از دولتمردان ایران نیز مى پنداشتند كه نظر به معناى لغوى نام ایران، مردم جهان در برخورد با آن بلافاصله به آریایى بودن ایرانیان پى خواهند برد
اما نتیجه كار كاملاً برعكس از آب درآمد و از رهگذر اقدام شتابزده دولت وقت ایران، پیامدهاى ناگوار فرهنگى یكى پس از دیگرى نصیب ایران شد:
در غرب (به استثناى تعدادى بسیار معدود) هیچكس متوجه ارتباط Iran با Persia نبوده و نیست و از آن گذشته به دلیل شباهت بسیار زیاد میان نام غربى ایران و عراق (Iran-Iraq) اغلب ایران با این واحد عربى تازه تاسیس در غرب ایران، اشتباه گرفته مى شود. از اینها گذشته تغییر نام Persia به Iran در زبان هاى غربى، تقریباً همزمان با فروپاشى امپراتورى عثمانى و پدیدآمدن تعداد زیادى واحد سیاسى جدید در منطقه بود. لذا از همان زمان تاكنون، بسیارى Iran را هم یكى از همین كشورهاى جدید مى پندارند و نمى دانند كه همان پرشیاى سابق است. در یك كلام با تغییر نام، یك شكاف بزرگ میان ایران و كلیه سوابق فرهنگى اش در ذهن مردم دنیا پدید آمد
بعدها در سال ۱۹۵۹ به كوشش تعدادى از شخصیت هاى سیاسى و فرهنگى ایران شورایى با حضور احسان یارشاطر، سیدحسن تقى زاده، دكترى على اكبر سیاسى، عیسى صدیق، عبدالله انتظام و حسین علا تشكیل شد كه این شورا پس از بررسى موضوع، به اقدام نادرست رضاشاه در تغییر نام كشور در زبان هاى خارجى پى برد و نتیجه بررسى خود را به دولت ایران ارائه كرد. دولت نیز استفاده از نام Persia را بدون مانع اعلام كرد ولى به دلایلى كه بر نگارنده هم روشن نیست «Persia» رسمیت كامل نیافت. در برخى از مقالات اشاره شده به «دلیل نارضایتى محافل بین المللى از تغییرات پى درپى نام كشور»، ولى براساس قوانین بین المللى، هر كشورى حق دارد نام رسمى خود را خودش انتخاب كند. مثال زنده كشور برمه است كه طى سالیان اخیر بارها تغییر نام داده است و همه آن را پذیرفته اند. باید اضافه كرد كه هنوز بخشنامه اى مبنى بر عدم اعتبار نام Persia در زبان هاى خارجى صادر نشده و این نام گرچه در عرصه سیاست امروز كمتر مورد استفاده قرار مى گیرد همچنان از اعتبار قانونى برخوردار است و خوشبختانه روز به روز ایرانیان و غیرایرانیان بیشترى از آن در زبان هاى اروپایى استفاده مى كنند.
صرفنظر از بحث در زمینه نام ایران در زبان هاى غربى، نام زبان پارسى (فارسى) در غرب همواره Persian (یا دیگر برابرهاى آن: Persan، Persisch و غیره) بوده است ولى در بیست وشش سال اخیر به طور فزاینده اى در زبان انگلیسى از عبارت Farsi و نه Persian استفاده مى شود.
ظاهراً در میان جمعیت كثیرى كه در پى انقلاب ۱۳۵۷ به خارج از كشور كوچ كردند گروهى از این موضوع كه نام انگلیسى زبانشان Persian است بى خبر بودند و در محاورات خود با بیگانگان همان نام بومى زبان، یعنى Farsi را به كار مى بردند. از این رو این واژه نامانوس در زبان انگلیسى قدرى معمول شد. جالب اینجا است كه Farsi حتى نام اصلى زبان ما نیست بلكه عربى شده «پارسى» است زیرا عرب زبان ها قادر به تلفظ حرف «پ» نیستند و این حرف را در بسیارى از واژه هاى پارسى همچون اسپند، پیروز و غیره به «ف» تغییر داده اند. این تغییر در بسیارى از دیگر واژه ها كه داراى حروف «ژ»، «گ» و «چ» هستند نیز رخ داده است.
به هر رو Farsi نامى است كه هنگام سخن گفتن به زبان خودمان از آن استفاده مى كنیم ولى Persian نامى است كه قرن ها است در انگلیسى به آن داده شده است؛ همانگونه كه نام بومى زبان یونانى «Elinika» و نام انگلیسى آن «Greek» است. همینطور در مورد زبان هاى ارمنى، اسپانیایى، آلمانى، سوئدى و... كه نام بومى شان با نام انگلیسى شان متفاوت است. استفاده از Farsi به جاى Persian در انگلیسى به همان اندازه نادرست و مضحك است كه در این زبان براى خلیج پارس به جاى Persian Gulf بگوییم Farsi Gulf! یك انگلیسى زبان هنگام برخورد با عبارت Persian Language حتى اگر شناخت چندانى از تاریخ و فرهنگ ایران نداشته باشد مى تواند این زبان را با بسیارى از جنبه هاى معروف كشورمان در غرب همچون Persian Cat, Persian Miniature, Persian Poetry, Persian Carpet, Persian Gulf و... ارتباط دهد در صورتى كه عبارت Farsi Language حداكثر تنها براى برخى از ملل خاورمیانه اى روشن است و هیچ سابقه اى در فرهنگ غرب ندارد. البته به دلیل استفاده از Farsi در متون انگلیسى در سال هاى اخیر هستند افرادى كه آن را به عنوان زبان رسمى ایران بشناسند ولى براى آنها هم این واژه تنها «اسماً» شناخته شده و هیچ بار معنایى ندارد
شمارى نیز در حال تبلیغ این ایده اند كه در انگلیسى باید زبان رسمى ایران را Farsi نامید و براى پارسى اى كه در افغانستان و تاجیكستان بدان سخن گویند از Dari استفاده كرد و براى همه اینها Persain!! در صورتى كه تفاوت میان پارسى ایران و پارسى افغانستان و تاجیكستان به هیچ وجه در آن حد نیست كه براى آنها نام هاى گوناگون به كار برده شود. براى مثال اگر یك مصرى عرب زبان را با یك قطرى عرب زبان روبه رو سازیم بسیار دشوار به مفهوم سخنان یكدیگر پى خواهند برد ولى هیچ كس در انگلیسى به زبان هاى این دو نمى گوید Qatari و Egyption! هر دو Arabic هستند. چه برسد به ایرانیان و افغانى ها و تاجیكان كه كاملاً متوجه سخنان یكدیگر هستند. این ایده در اصل از سوى كسانى مطرح شد كه نگران گسترش این زبان در كشورهاى مختلف آسیایى و پیوند میان پارسى زبانان بودند. چندى پیش به طور اتفاقى برنامه اى جدید از تلویزیون دویچه وله (DW) آلمان را تماشا مى كردم كه گویندگان، زبان پارسى با لهجه افغانى صحبت مى كردند و كاملاً آشنا و قابل فهم براى ما. در پایان برنامه عبارت DW Dari Service بر صفحه تلویزیون خودنمایى كرد و خدا را شكر كه از هیچ كس هم صدایى برنمى خاست كه این زبان پارسى است كه «درى» مى نامیدنش و در هیچ كجاى دنیا نام لهجه را به اصل زبان نمى دهند! برنامه هاى دویچه وله را دنبال كردم و دریافتم كه از كاربرد Persian Gulf براى خلیج پارس نیز خوددارى مى كنند و آن را The Gulf (خلیج) مى نامند. گویى هیچ خلیج دیگرى در دنیا وجود ندارد. به نظر مى رسد كه یك سیاست ضدایرانى پنهان و خزنده رسانه ها و مراكز فرهنگى غرب را دربرگرفته كه روز به روز هم دامنه آن گسترده تر مى شود
مسائل مربوط به نام كشور و زبان حدوداً از سال هاى پایانى دهه ۱۳۶۰ به همت شمار اندكى از چهره هاى علمى و فرهنگى ایران در نشریات پارسى زبان مطرح شد كه ظاهراً تاثیر چندانى در پى نداشته است! در سال ۱۳۷۱/۱۹۹۲ دفتر تجارت استرالیا در پى اعتراض تعدادى از ایرانیان مقیم آدلاید به استفاده از واژهFarsi از سوى این دفتر طى نامه اى به وزارت امور خارجه این پرسش را مطرح كرد كه «زبان فارسى در انگلیسى به چه نامى باید خوانده شود؟Farsi یا Persain.» فرهنگستان ضمن پاسخ به این دفتر بیانیه محكمى صادر كرد و در آن به واقعیاتى اشاره كرد كه از دید بسیارى از ایرانیان پنهان مانده بود: «در طرح تبدیل Persian به Farsi سوءنیتى از جانب محافل معینى استشمام مى شود و انتظار مى رود تا دولت ایران مراقب این جریانات باشد تا توطئه با قوت تمام خنثى گردد.» ولى با نهایت تاسف فرهنگستان تنها به چاپ بیانیه در فصلنامه خود مبادرت ورزید و هیچ گونه اقدام عملى در این زمینه روا نداشت. در سال گذشته نیز زمانى كه براى جلب حمایت و درخواست همكارى سردبیر فصلنامه به فرهنگستان رفته بودم با برخورد باورنكردنى او روبه رو شدم كه حتى از اختصاص چند دقیقه وقت براى صحبت در این زمینه خوددارى كرد! در چنین شرایطى كه فرهنگستان زبان و ادب فارسى (مسئول مقابله با چنین مسائلى) حتى براى آنچه خود نیز سابقاً اعلام داشته هیچ ارزشى قائل نیست گروهى كوچك از ایرانیان مقیم داخل و خارج دست به كار شده اند كه كوشش هایشان نتایج بسیار مثبتى را هم در پى داشته است. از آن جمله اعتراضات پى در پى و مستدل به صداى آمریكا (VOA) در سال 1383 بود تا در نهایت این سازمان را واداشت كه نام بخش پارسى خود را از Farsi Service به Persian Service تغییر دهد. ولى در نهایت این پشتیبانى نهادهاى دولتى ایران است كه این كوشش ها را به نتیجه مورد نظر خواهد رساند. دست كم ارسال بخشنامه هایى به سفارتخانه هاى ایران در خارج، سفارتخانه هاى خارجى در تهران، نشریات انگلیسى زبان چاپ ایران، بخش انگلیسى شبكه چهار و شبكه خبر، دانشكده هاى زبان، خوددارى وزارت ارشاد از صدور مجوز به نشریات نرم افزارها و دیگر محصولاتى كه در نوشته هاى انگلیسى شان از Farsi به جاى Persian استفاده شده و درخواست تصحیح آن و.... مى تواند بخشى از اقدامات رسمى در این زمینه باشد
در جهت حفظ منافع ملى و ساخت آینده اى درخشان بر پایه آنچه از گذشته به یادگار مانده- علاوه بر كوشش هاى عملى- شایسته است كه همچنان به كاربرد نام Persia و صفت Persian در زبان هاى غربى وفادار بمانیم. كسى در رویاى بازگشت كوروش و داریوش و یا خیال پردازى با قالى هاى خوش نقش و نگار، خرابه هاى پارسه، مینیاتور و گربه نیست ولى همین ها جزیى از میراث غنى و كهن ما هستند كه چنانچه آگاهانه به آن نگاه كنیم مى توانند ما را در ساخت آینده اى درخور، بس یارى دهند.
* سخنگوى «سازمان خلیج پارس» در ایران(روزنامه شرق)