R EZ A
24-04-10, 19:19
دکتر سياوش شهشهاني، استاد دانشگاه صنعتي شريف و قائممقام سابق مرکز تحقيقات فيزيک نظري و رياضيات، اين طور مي گويد:
سال تحصيلي 68-67 براي گذراندن فرصت مطالعاتي به ايتاليا رفته بودم، براي نخستين بار با شبکه اينترنت آشنا شدم. البته آن سال تب ايميل و اينترنت در اکثر دانشگاههاي ايران، فراگير شده بود. بعد از بازگشت به ايران به عضويت هيأت علمي مرکز تحقيقاتي فيزيکنظري و رياضيات در آمدم. سال 68 بود که آقاي دکتر محمدجواد لاريجاني رئيس اين مرکز، همت کردند و اينترنت را به ايران آوردند. من هم به عنوان جانشين ايشان در اين طرح همکاري کردم.
يکي از نخستين دغدغههاي مديران و هيأت علمي اين مرکز، ارتباط علمي و پژوهشي با دانشگاههاي دنيا بود. در مرکز تحقيقات به اين نتيجه رسيديم که پست الکترونيک براي يک مرکز تحقيقاتي که ميخواهد با دانشگاههاي دنيا ارتباط داشته باشد، يک ضرورت اجتنابناپذير است. به دليل شرايط پس از جنگ، برنامه گسترش ارتباط با دانشگاههاي خارجي مورد نظر بود و يکي از سرلوحههاي مرکز تحقيقات به شمار ميآمد. ايميل ارزانترين و سريعترين روشي بود که مورد توجه قرار گرفت.
در سال 68 هيچ مرکزي براي ارائه خدمات اينترنت در کشور وجود نداشت. هرچند برخي مراکز از طريق تماس تلفني با خارج کشور به شبکه وصل ميشدند ولي اين مراکز به ديگران خدمات نميدادند. از طريق تماس تلفني بينالمللي به شبکه اينترنت وصل ميشدند. البته در آن زمان هنوز شبکه Internet ايجاد نشده بود و به شبکه Bitnet وصل ميشدند.
از طريق مرکز بينالمللي فيزيک نظري در ايتاليا که آن زمان رياست آن با پروفسور عبدالسلام بود به مؤسسه مجمع اروپايي شبکههاي تحقيقاتي (EARN) وصل شديم. اين مؤسسه آن زمان کشورهاي غير اروپايي مانند هندوستان را به عضويت پذيرفته بود. ولي شرايط عضويت ويژهاي داشت که با توصيههاي آقاي عبدالسلام، عضويت ايران مورد پذيرش قرار گرفت.
اواخر سال ميلادي 1992 از طريق اتصال تلفني به دانشگاه لينس اتريش وصل شديم. بعدها با يک خط استيجاري به دانشگاه وين اتريش وصل شديم که آن زمان از نقاط اصلي اتصال به شبکه EARN بود.
همکاران ما که به اجلاسهاي فني بينالمللي ميرفتند، چيزهاي تازهاي ياد گرفتند. گزارشهاي آنها نشان ميداد که شبکههاي تحقيقاتي بينالمللي از پروتکل Bitnet به پروتکل جديد به نام Internet حرکت ميکنند. به همين دليل بود که مرکز تحقيقات نيز اتصال به اينترنت را به سرعت پيگيري کرد.
اواخر سال 93 ميلادي پروتکل TCP/IPرا راهاندازي کرديم که امکان اتصال به شبکه اينترنت را فراهم کرد. البته چون آن زمان يک زير شبکه از شبکه دانشگاه وين بوديم، آخر آدرسها، نشاني دانشگاه وين يعني UNIVIE. AT درج ميشد.
ايران حدود يک سال بعد از دانشگاههاي اروپايي به شبکه اينترنت وصل شد. سرعت اتصال در آن سال خيلي کم بود. کل ظرفيت اتصال کشور 8/9 کيلوبيت در ثانيه بود. البته در آن زمان هنوز سرويسهاي Web و فايلهاي گرافيکي راه نيفتاده بود و همين سرعت 8/9 براي تبادل ايميل کفايت ميکرد.
ايران حدود يک سال بعد از دانشگاههاي اروپايي به شبکه اينترنت وصل شد. سرعت اتصال در آن سال خيلي کم بود. کل ظرفيت اتصال کشور 8/9 کيلوبيت در ثانيه بود. البته در آن زمان هنوز سرويسهاي Web و فايلهاي گرافيکي راه نيفتاده بود و همين سرعت 8/9 براي تبادل ايميل کفايت ميکرد.
آن سالها به دنبال اين بوديم که با عنوان ويژه ايران شناخته شويم نه اتريش. بنابراين پسوند IR را از سازمان متولي استانداردهاي جهاني اينترنت تقاضا کرديم. پس از پرسوجوها، متوجه شديم مؤسسه Internic در آن زمان متولي اين مسئله بود. اين مؤسسه وابسته به دانشگاه کاليفرنياي جنوبي بود و مديريت واقعي آن نيز در اختيار فردي به نام جاناتان پاستل بود. هرچند تحريمها عليه ايران خيلي پررنگ نبود ولي هنوز خاطره گروگانگيري در ذهن برخي آمريکاييها زنده بود. به همين دليل با مقاومتهايي مواجه بوديم.
کسي در ايران به صورت موازي با ما حرکت نميکرد. بنابراين بعد از غلبه بر مخالفان، توانستيم در فروردين 1374 امتياز پسوند ملي IR را کسب کنيم.
در واقع با مقاومت 2 کشور ايران و آمريکا مواجه بوديم. البته مخالفت با پسوند IR در آمريکا، يک موضع رسمي نبود. مديريت اينترنت در اختيار بنياد ملي علوم NSF بود. فردي در اين بنياد عضو بود که دل خوشي از ايران نداشت و با ما مخالفت ميکرد. البته الان رفتار خود را تغيير داده و از دوستان خوب ما شده است.
در مخابرات ايران کساني بودند که اعتقادي به اينترنت نداشتند. آنها فکر ميکردند اينترنت يک مد روز است و زود فراموش ميشود. آنها کوشش ميکردند شبکه محدودتر به نام X25 را راهاندازي کنند و ميگفتند هر نوع فعاليت شبکهاي، بايد تحت همين شبکه انجام شود.
در مخابرات ايران کساني بودند که اعتقادي به اينترنت نداشتند. آنها فکر ميکردند اينترنت يک مد روز است و زود فراموش ميشود. آنها کوشش ميکردند شبکه محدودتر به نام X25 را راهاندازي کنند و ميگفتند هر نوع فعاليت شبکهاي، بايد تحت همين شبکه انجام شود.
آن زمان اينترنت به اندازه کافي شهرت پيدا کرده بود و همه ميدانستند X25 پاسخگوي توسعه فناوري اطلاعات نيست. چند سال زحمت کشيديم تا به مخابرات تفهيم کنيم تجربه X25 يکبار در اروپا آزمايش شده و ناکارآمدي آن قبلاً اثبات شده است.
لازم است از کوشش دکتر محمدجواد لاريجاني ياد کنم. ايشان شجاعت بالايي در اين رابطه نشان دادند. بويژه وقتي اولين اتصال به Bitnet برقرار شد. آن زمان لازم بود تعهدنامههايي را امضا کنيم از جمله اين که مانع عبور ترافيک هيچ کشوري نشويم. آن زمان کمتر کسي جرأت امضاي اين تعهدنامهها را داشت. بيشک پشتيباني و جايگاه سياسي و اجتماعي دکتر لاريجاني، نقش مؤثري در راهاندازي اينترنت داشت. ايشان هميشه به مسئولان سياسي يادآور ميشدند که شبکه اينترنت، در خدمت محققان و مراکز علمي است و ممانعت از آن، ايستادن در مقابل روند توسعه علمي کشور است.
منبع : تبيان
سال تحصيلي 68-67 براي گذراندن فرصت مطالعاتي به ايتاليا رفته بودم، براي نخستين بار با شبکه اينترنت آشنا شدم. البته آن سال تب ايميل و اينترنت در اکثر دانشگاههاي ايران، فراگير شده بود. بعد از بازگشت به ايران به عضويت هيأت علمي مرکز تحقيقاتي فيزيکنظري و رياضيات در آمدم. سال 68 بود که آقاي دکتر محمدجواد لاريجاني رئيس اين مرکز، همت کردند و اينترنت را به ايران آوردند. من هم به عنوان جانشين ايشان در اين طرح همکاري کردم.
يکي از نخستين دغدغههاي مديران و هيأت علمي اين مرکز، ارتباط علمي و پژوهشي با دانشگاههاي دنيا بود. در مرکز تحقيقات به اين نتيجه رسيديم که پست الکترونيک براي يک مرکز تحقيقاتي که ميخواهد با دانشگاههاي دنيا ارتباط داشته باشد، يک ضرورت اجتنابناپذير است. به دليل شرايط پس از جنگ، برنامه گسترش ارتباط با دانشگاههاي خارجي مورد نظر بود و يکي از سرلوحههاي مرکز تحقيقات به شمار ميآمد. ايميل ارزانترين و سريعترين روشي بود که مورد توجه قرار گرفت.
در سال 68 هيچ مرکزي براي ارائه خدمات اينترنت در کشور وجود نداشت. هرچند برخي مراکز از طريق تماس تلفني با خارج کشور به شبکه وصل ميشدند ولي اين مراکز به ديگران خدمات نميدادند. از طريق تماس تلفني بينالمللي به شبکه اينترنت وصل ميشدند. البته در آن زمان هنوز شبکه Internet ايجاد نشده بود و به شبکه Bitnet وصل ميشدند.
از طريق مرکز بينالمللي فيزيک نظري در ايتاليا که آن زمان رياست آن با پروفسور عبدالسلام بود به مؤسسه مجمع اروپايي شبکههاي تحقيقاتي (EARN) وصل شديم. اين مؤسسه آن زمان کشورهاي غير اروپايي مانند هندوستان را به عضويت پذيرفته بود. ولي شرايط عضويت ويژهاي داشت که با توصيههاي آقاي عبدالسلام، عضويت ايران مورد پذيرش قرار گرفت.
اواخر سال ميلادي 1992 از طريق اتصال تلفني به دانشگاه لينس اتريش وصل شديم. بعدها با يک خط استيجاري به دانشگاه وين اتريش وصل شديم که آن زمان از نقاط اصلي اتصال به شبکه EARN بود.
همکاران ما که به اجلاسهاي فني بينالمللي ميرفتند، چيزهاي تازهاي ياد گرفتند. گزارشهاي آنها نشان ميداد که شبکههاي تحقيقاتي بينالمللي از پروتکل Bitnet به پروتکل جديد به نام Internet حرکت ميکنند. به همين دليل بود که مرکز تحقيقات نيز اتصال به اينترنت را به سرعت پيگيري کرد.
اواخر سال 93 ميلادي پروتکل TCP/IPرا راهاندازي کرديم که امکان اتصال به شبکه اينترنت را فراهم کرد. البته چون آن زمان يک زير شبکه از شبکه دانشگاه وين بوديم، آخر آدرسها، نشاني دانشگاه وين يعني UNIVIE. AT درج ميشد.
ايران حدود يک سال بعد از دانشگاههاي اروپايي به شبکه اينترنت وصل شد. سرعت اتصال در آن سال خيلي کم بود. کل ظرفيت اتصال کشور 8/9 کيلوبيت در ثانيه بود. البته در آن زمان هنوز سرويسهاي Web و فايلهاي گرافيکي راه نيفتاده بود و همين سرعت 8/9 براي تبادل ايميل کفايت ميکرد.
ايران حدود يک سال بعد از دانشگاههاي اروپايي به شبکه اينترنت وصل شد. سرعت اتصال در آن سال خيلي کم بود. کل ظرفيت اتصال کشور 8/9 کيلوبيت در ثانيه بود. البته در آن زمان هنوز سرويسهاي Web و فايلهاي گرافيکي راه نيفتاده بود و همين سرعت 8/9 براي تبادل ايميل کفايت ميکرد.
آن سالها به دنبال اين بوديم که با عنوان ويژه ايران شناخته شويم نه اتريش. بنابراين پسوند IR را از سازمان متولي استانداردهاي جهاني اينترنت تقاضا کرديم. پس از پرسوجوها، متوجه شديم مؤسسه Internic در آن زمان متولي اين مسئله بود. اين مؤسسه وابسته به دانشگاه کاليفرنياي جنوبي بود و مديريت واقعي آن نيز در اختيار فردي به نام جاناتان پاستل بود. هرچند تحريمها عليه ايران خيلي پررنگ نبود ولي هنوز خاطره گروگانگيري در ذهن برخي آمريکاييها زنده بود. به همين دليل با مقاومتهايي مواجه بوديم.
کسي در ايران به صورت موازي با ما حرکت نميکرد. بنابراين بعد از غلبه بر مخالفان، توانستيم در فروردين 1374 امتياز پسوند ملي IR را کسب کنيم.
در واقع با مقاومت 2 کشور ايران و آمريکا مواجه بوديم. البته مخالفت با پسوند IR در آمريکا، يک موضع رسمي نبود. مديريت اينترنت در اختيار بنياد ملي علوم NSF بود. فردي در اين بنياد عضو بود که دل خوشي از ايران نداشت و با ما مخالفت ميکرد. البته الان رفتار خود را تغيير داده و از دوستان خوب ما شده است.
در مخابرات ايران کساني بودند که اعتقادي به اينترنت نداشتند. آنها فکر ميکردند اينترنت يک مد روز است و زود فراموش ميشود. آنها کوشش ميکردند شبکه محدودتر به نام X25 را راهاندازي کنند و ميگفتند هر نوع فعاليت شبکهاي، بايد تحت همين شبکه انجام شود.
در مخابرات ايران کساني بودند که اعتقادي به اينترنت نداشتند. آنها فکر ميکردند اينترنت يک مد روز است و زود فراموش ميشود. آنها کوشش ميکردند شبکه محدودتر به نام X25 را راهاندازي کنند و ميگفتند هر نوع فعاليت شبکهاي، بايد تحت همين شبکه انجام شود.
آن زمان اينترنت به اندازه کافي شهرت پيدا کرده بود و همه ميدانستند X25 پاسخگوي توسعه فناوري اطلاعات نيست. چند سال زحمت کشيديم تا به مخابرات تفهيم کنيم تجربه X25 يکبار در اروپا آزمايش شده و ناکارآمدي آن قبلاً اثبات شده است.
لازم است از کوشش دکتر محمدجواد لاريجاني ياد کنم. ايشان شجاعت بالايي در اين رابطه نشان دادند. بويژه وقتي اولين اتصال به Bitnet برقرار شد. آن زمان لازم بود تعهدنامههايي را امضا کنيم از جمله اين که مانع عبور ترافيک هيچ کشوري نشويم. آن زمان کمتر کسي جرأت امضاي اين تعهدنامهها را داشت. بيشک پشتيباني و جايگاه سياسي و اجتماعي دکتر لاريجاني، نقش مؤثري در راهاندازي اينترنت داشت. ايشان هميشه به مسئولان سياسي يادآور ميشدند که شبکه اينترنت، در خدمت محققان و مراکز علمي است و ممانعت از آن، ايستادن در مقابل روند توسعه علمي کشور است.
منبع : تبيان