PDA

مشاهده نسخه کامل : اولين قرباني تصادف رانندگي درايران را ميشناسيد؟



Omid Sub
13-04-07, 09:44
غلامحسين خان درويش (درويش خان)
Only the registered members can see the link

زمان عكس : حدود 1305 – 1300

شرح واقعه مرگ استاد

غلامحسين درويش معروف به درويش خان يكي از نامداراترين موسيقيدانان ايران ، اولين قرباني تصادف رانندگي در ايران است ، ماجرا از اين قرار است كه : آخر شب دوم اسفند ماه سال 1305 هجري شمسي جهت عزيمت استاد از محفل موسيقي به منزل درشكه اي دو اسبه كرايه مي كنند و استاد سوار بر درشكه به طرف منزل حركت مي نمايد ، در آن زمان اتومبيل به تازگي وارد خيابانهاي شهر شده بود و تعداد آنها به سختي به 50 دستگاه مي رسيد و همچنين اخذ گواهي نامه رانندگي هنوز وجود نداشت و رانندگان عموما" ناشي بودند و قوانين راهنمايي و رانندگي نيز نه وجود داشت و نه اعمال مي شد ،زمانيكه درشكه حامل درويش خان از خيابان اميريه به سمت شمال مي پيچد ، اتومبيل فوردي از جهت مخالف با درشكه و اسبهاي آن تصادف مي كند ، اسبهاي درشكه درجا تلف مي شوند و استاد از درشكه به بيرون پرتاب شده و از ناحيه سر به زمين برخورد مي كنند ، بلافاصله مردم رسيده و مجروح را به بيمارستان نظميه تهران كه بهترين بيمارستان آن زمان تهران بود مي رسانند ، اما متاسفانه ضربه سنگين بوده و استاد گرانقدر موسيقي ايران بعد از 5 روز ، به دليل ضربه مغزي فوت نموده و جامعه موسيقي را سياه پوش و داغدار فقدان خود مي نمايد . درويش خان در زمان مرگ 54 ساله بود ، پيكر استاد را در گورستان ظهير الدوله جنب مزار مراد خود ظهيرالدوله داماد درويش مسلك ناصرالدين شاه دفن نمودند
Only the registered members can see the link

مزار درويش خان در خيابان دربند گورستان ظهير الدوله پايين آرامگاه ظهيرالدوله

مختصري از زندگينامه استاد غلامحسين درويش خان :

مآخذ : سرگذشت موسيقي ايران (ج1/ ص310).

(( غلامحسين درويش )) استاد موسيقي و فرزند (( حاجي بشير طالقاني )) در سال 1251 ه ش درتهران متولد شد.

پدرش به نواختن سه تار آشنا بود و همين آشنايي وي را بر آن داشت تا غلامحسين را به مدرسه (( دارالفنون ))بفرستد تا موسيقي ياد بگيرد .

غلامحسين در 11 سالگي به شعبه موزيك دارالفنون راه يافت و نزد معلمان فرانسوي خط موسيقي و نواختن طبل كوچك و شيپور را آموخت .

تكيه كلام پدر به هنگام اسم بردن از دوستان كلمه درويشبود . دوستان نيز او را غلامحسين خطاب مي كردند به طوري كه بعدها نام خانوادگي او شد .

درويش مدتي در دسته موزيك (( مليجك )) (عزيز السلطان ) طبل كوچك مي نواخت .

از ويژگيهاي موسيقي درآن زمان دوگانه بودنش در جامعه بود : گروهي نوازندگان موسيقي سرگرم كننده بودند و آهنگهايشان در ميان مردم عادي رايج بود و در مراسم جشن و سرور استفاده ميشد اما گروه دوم موسيقيدانان جديو رديفدان بودند و هنرنمايي ايشان به طبقات ممتاز تعلق داشت و نوازندگان معروف زمان در دربار رفت و آمد داشتند.

غلامحسين خان كه از موزيكچي هاي مليجك و كامران ميرزا شده بود امكان شنيدن موسيقي گروه دوم را در دربار يافت و علاقه خاصي به تار پيدا كرد و از پدر خواست تا امكان آموزش او را فراهم آورد.

پس از مدتي به كلاس موسيقي (( آقا حسينقلي )) رفت و تار و سه تار آموخت و به دستگاه (( شعاع السلطنه))( پسر مظفرالدين شاه و والي فارس ) راه يافت و با او به شيراز رفت و در همانجا ازدواج كرد ثمره اين ازدواج دختري به نام ( قمر ) بود .

درويش خان براي جبران كمبود مستمري و امرار و معاش ناچار شد دعوت ساير بزرگان را براي اجراي موسيقي پذيرفت و به همين سبب مورد غضب شعاع السلطنه قرار گرفت . او دستور داد انگلستان دست درويش را قطع كنند(( كمال السلطنه )) ( پدر ابوالحسن صبا و از دوستان درويش خان ) نزد والي وساطت كرد و او را از اين سرنوشت وحشتناك نجات بخشيد .

چندي بعد درويش در تهران در منزل خود كلاس داير كرد . شعاع السلطنه فراشي را فرستاد تا درويش را مجبور به بازگشت به شيراز كند ولي درويش از چنگ او فرار كرد و به دوستش ( كه سرايدار سفارت بريتانيا بود ) پناه برد.

سرايدار در فرصت مقتضي او را به سفير بريتانيا معرفي كرد. درويش با نواختن چند نغمه اروپايي با تار به همراهي پيانوي خانم سفير موفق به جلب نظر آنان و اخذ نامه اي از سفارت به شعا السلطنه شد كه تقاضاي آزادي او را كرده بودند و با آن نامه از شر مزاحمت شعاع السلطنه خلاص شد.

بعد ها درويش رئيس اركستر (( اخوان صفا )) شد و در انجمن (( اخوت )) با ابتكاري جالب (( پيش در آمد ))را ابداع كرد . آثار او برخي تابع سنت و بخشي تحول يافته بود . پيش در آمد هاي او ويژگيهايي داشت كه تا آن زمان بي سابقه بود .

او دو سفر براي ضبط صفحه به خارج از ايران كرد . در سفر اول با شهردار و طالهرزاده و رضا قلي خان و هنگ آفرين و باقر خان رامشگر و اسد الله خان و اكبر خان فلوتي از راه روسيه به لندن رفت . در سفر دوم هم به اتفاق باقر خان و طاهرزاده و اقبال السلطان و دوامي به تفليس رفت . به علت تقارن با جنك جهاني اول فقط 2 صفحه به ايران آورده شده است .

درويش خان پس از داير كردن كلاس هاي خود شايد اين نخستين كلاس خصوصي است كه واجد مقررات و نظم خاصي بوده است .

شاگردان دوره هايي را طي ميكردند و در پايان دوره ي آخر به اخذ گواهي نامه موسيقي مدال تبرزين از دست استاد خود نايل مي گشتند.

در اين كلاس ها وي اولين كلاس موسيقي براي خانمها داير كرد كه خواهرش نيز در آنجا نوازنده تار بود .

درويش خان در موسيقي مبتكر و صاحب سبك بوده و تار و سه تار را نيكو مي نواخت.

مهمترين كار وي نو آوري و پويايي او در جهت اعتلاي موسيقي ايراني بود و برترين ويژگي او تاثيرش بر تكامل سازها و فرمهاي موسيقي ايراني است كه نبوغ سر شار او نشان مي دهد.

قبل از او تار 5 سيم داشت : 2 سيم سفيد و دو سيم زدر و يك سيم بم .

درويش خان يك سيم سفيد هم بين سيم زرد و بم اضافه كرد و آن را (( سيم شش )) ناميد.

اين كار باعث كاملتر شدن صداي تار شد و تنوع جديدي در انواع كوك به وجود آورد .

درويش خان رنگها و تصنيفها و برخي قطعات مانند (( مارش )) و (( پولكا )) ساخت كه موسيقي را از يكنواختي بيرون آورد
منبع ارميا