PDA

مشاهده نسخه کامل : آرامگاه داريوش



G E N E R A L ™
28-04-09, 17:56
Only the registered members can see the link


حوالي 6 کيلو متري شمال تخت جمشيد حفره اي بزرگ با شيبي بسيار تند قرار دارد که بر سينه وسيع آن نگاره هاي فراواني کنده شده که امروزه به آن نقش رستم مي گويند. اين محل را داريوش براي آرامگاه خود مناسب يافته است. جانشينان پس از او نيز از خشايارشا تا داريوش دوم به تقليد از او آرامگاه خود را در سمت راست و چپ آرامگاه داريوش ساخته اند. ظاهرا" اردشير دوم بعدها آرامگاه خود را درست با همان معماري نقش رستم در کوه رحمت و فراز شرق صفه تخت جمشيد بنا کرد. از اين تاريخ به بعد آرامگاه هاي آخرين شاهان هخامنشي به کوه رحمت منتقل شد که تمامي آن ها از آرامگاه داريوش الگو گرفته اند. آخرين شاه سلسله هخامنشي داريوش سوم موفق به پايان رساندن آرامگاه خود نشد.

طرح عمارت سراي آخرين داريوش به واقع نو و کاملا" ابتکاري است و بيننده بي اختيار از خويش مي پرسد که براستي وي براي بناي چنين آرامگاهي در دل صخره از چه چيز الهام گرفته است؟

طرح نماي بيروني آرامگاه و جزييات دروني آن کاملا" ابتکاري است. نماي خارجي صليب گونه و به ارتفاع 23 متر است. در ميان عمارت نماي بيروني دري است که به درون آرامگاه راه مي بردو عرض هر يک از بازوان صليب 10.90 متر است که از ميان صخره بر آمده و بازوي زيرين آن کاملا" صيقلي است. شايد اين بازو براي ايجاد نقوش و سنگ نبشته و شايد هم براي ايجاد دشواري در صعود صيقل خورده است. بخش زيرين بازو از نگاره هايي آکنده است که اينک به شرح آن خواهيم پرداخت.

از بخش مياني نماي بيروني آرامگاه آغاز مي کنيم. چهار ستون با سر ستون هاي کله گاوي سقف افقي و صخره اي ايوان را که چهار تيرک دارد بر دوش گرفته در دو طرف به خاطر عمق کم تر ايوان دو برآمدگي مستطيل شکل عمودي از سقف تا کف امتداد يافته و در وسط در ي به درون آرامگاه باز شده است. پشت در راهرويي است داراي 3 اتاق که يکي از آن ها درست روبروي در ورودي قرار دارد و 2 اتاق ديگر در سمت چپ کنده شده است.

از قسمت راست راهرو مي توان دريافت که چرا در تقسيم بندي اتاق ها رعايت تقارن را نکرده اند. ظاهرا" در اين سمت سنگ تراش به وضعيتي بر خورده که ادامه تراشيدن دل صخره را به صلاح نديده است. در هر يک از اتاق ها 3 تابوت پشت سر هم در صخره کنده شده است. از سر پوش گورها فقط قطعاتي بر جاي مانده است و تعيين اين که چه کساني مي بايستي به همراه داريوش در اين گورها دفن مي شده اند امروز غير ممکن است.گورها مي تواند براي بستگاني نظير زنان داريوش و يا شايد براي فرزنداني که مرگي زودرس داشته اند در نظر گرفته شده باشد.

در هر حال با مدارکي که تاکنون به دست آمده است کشف حقيقت ممکن نيست حتي در خود تابوت ها چندان اختلاف و مزيتي ديده نمي شود که بتوان يکي از آن ها را تابوت داريوش انگاشت.

ايوان آرامگاه 18.57 متر است.يعني کاملا" نزديک برابر عرض کاخ داريوش در تخت جمشيد که دقيقا" 18.60 متر است. با مقايسه ابعاد کاخ با ايوان آرامگاه نتيجه مي گيريم که ارتفاع 2 برآمدگي مستطيل شکل ياد شده گوشه هاي ايوان برابر با ارتفاع کاخ در تخت جمشيد(7.52 و 7.63متر) و فاصله ستون هاي هر 2 بنا درست 3.15 متر است. برابري ابعاد نمي تواند به تصادف باشد. اگر هم ايوان آرامگاه پنجره اي ندارد عرض در ورودي آرامگاه درست با ورودي کاخ برابر است(1.40 .1.385 متر). ظاهرا" قصد داريوش تکرار نماي عمومي کاخ اش در ديواره صخره نقش رستم بوده است. اين تکرار و تشابه به ما امکان مي دهد تا نماي کاخ داريوش در تخت جمشيد را باز سازي کنيم. مثلا" هر چند ستون هاي کاخ داريوش بر جاي نيست ولي مي توان آن ها را از روي ستون هاي آرامگاه باز سازي کرد.

مهم تر از اين جزييات فني اثري است که داريوش مي خواهد با اين شبيه سازي بر ذهن ها بگذارد. کاخ داريوش در تخت جمشيد دفتر کار و مقري بود که از آن امپراطوري بزرگ اش را سازمان مي داد و بدين ترتيب آن کاخ سمبلي بود از قدرت اداري و فرماندهي شاه. داريوش با تکرار منظر اصلي کاخ اش در نماي آرامگاه مي خواهد از تلفيق قدرت و صولت خاندان اش حتي در خانه خاک نيز چيزي نکاهد. نگاره فراز منظر اصلي به وضوح بر چنين تفکري تاکيد دارد: داريوش بر سکويي ايستاده که حاشيه آن با تصوير شير هاي افسانه اي تزيين شده است.

اين شيرها سر ستون هاي منظر اصلي آپادانا در تخت جمشيد را تداعي مي کند. سکويي که داريوش بر آن ايستاده بر دوش نمايندگان 30 کشور قرار دارد. چنين نقش هايي حتي پس از مرگ اقتدار استواري و فرمانروايي شاه را به ذهن مي آورد. اين نقش در آرامگاه داريوش نمايش ديگري است از نگاره هاي آپادانا در تخت جمشيد که درآن ها هيئت هاي نمايندگي کشورها براي اهداء هداياي خود به تخت جمشيد آمده اند. وجود اين مجلس در آرامگاه داريوش مي گويد که آپادانا کاخ داريوش و آرامگاه تقريبا" بر يک آرمان تاکيد دارد.

نکاره هاي آرامگاه به همان اتکاي قدرت شاه بر نمايندگان خاق هاي امپراطوري اشاره دارد. پشت سر شاه معتمدين طراز اول و ملازمان معتمد يعني گئوبروه نيزه دار و اسپه ثينه کمان دار ايستاده اند. ايم جا نيز فراز مجلس نقش اهورامزدا معلق است که داريوش نيايش کنان دست راست اش را بلند کرده به اهورا مزدا نگاه مي کند و هنوز هم اهورامزدا مانند نگاره بيستون در حال شپردن حلقه فرمانروايي به او است و همان آتش نشانگر ستايش اهورا مزدا در محراب شعله مي کشد.

ساختمان آرامگاه و نگاره و سنگ نبشته آن بيان روشن تفکر داريوش از حکومت و قدرت است فدرتي که خداي بزرگ اهورامزدا به او ارزاني داشته او نيز سپاس خداي بزرگ را مي گذارد. چنين نقشي به وضوح مي گويد که مخالفت با شاه مخالفت با اهورامزدا و انحراف از راه راست و درستي است. اين مطلب را سنگ نبشته پشت سر داريوش به وضوح و بدون هيچ ابهامي اعلام مي کند. در اين سنگ نبشته داريوش پس از سپاس اهورامزدا و بر شمردن نام کشورهايي که امپراطوري اورا تشکيل مي دهد بار ديگر تاکيد مي کند:

« اهورا مزدا چون اين سرزمين را آشفته ديد آن را به من ارزاني داشت. مرا شاه کرد. من شاه هستم. به خواست اهورا مزدا من اين سرزمين را در جاي خود نشاندم. آن چه من گفتم همان گونه که خواست من بود آن گونه کردند.اگر مي خواهي بداني که چند{و کدام} بود کشورهايي که داريوش شاه داشت پيکرها را ببين که تخت مرا مي برند. آن گاه پي خواهي برد آن گاه برايت روشن مي شود که نيزه مرد پارسي دور رفته است. آن گاه در خواهي يافت که مرد پارسي خيلي دور از پارس جنگ کرده است{و پيروز شده است}

داريوش شاه مي گويد آن چه شد همه را به خواست اهورامزدا کردم. اهورا مزدا مرا ياري کرد تا هنگامي که کار را کردم. اهورا مزدا من و خاندان شاهي ام را و اين کشور را از زيان دور بداراد اين را من از اهورامزدا مي خواهم. اين را اهورا مزدا به من بدهاد.

اي مرد فرمان اهورامزدا به ديدت ناپسند نيايد.
راه راست را ترک نکن.شورش نکن.»

آشکار است که نه فقط وفاداري به شاه و حمايت از او خواست اهورامزدا معرفي مي شود بلکه همه اعمال و اراده هاي شاه نيز با تاييد يزدان است. او بايد به دشمنان شورشي که از راه راست منحرف شده اند چيره شود و صلح و امنيت کشور را حفظ کند. پس شاه موظف است به خواست اهورامزدا و با تمام نيرو کشور را اداره کند.

رنگ آميزي نيز بر تاثير نگاره ها و نبشته هاي آرامگاه به منزله يک اثر هنري مي افزود. رد پا و بقايايي از اين رنگ آميزي هنوز بر جاي مانده است و معلوم مي کند که نبشته آرامگاه پوششي از رنگ آبي داشته و نماي نگاره ها و کل بنا به استادي و مهارت تمام رنگ آميزي شده بوده است. تجسم منظر اصلي آرامگاه داريوش با همان رنگ و پرداخت نماي کاخ هاي تخت جمشيد هيجان بخش است.

آخرين سخنان داريوش در آرامگاه ابدي اش که در فضاي ميان ستون هاي آرامگاه نقر شده به شرح ذيل است:

«به خواست اهورا مزدا من چنينم که راستي را دوست دارم و از دروغ روي گردانم. دوست ندارم که ناتواني از حق کشي در رنج باشد. همچنين دوست ندارم که به حقوق توانا به سبب کارهاي ناتوان آسيب برسد. آن چه را که درست است من آن را دوست دارم. من دوست برده دروغ نيستم. من بد خشم نيستم. حتي وقتي خشم مرا مي انگيزاند آن را فرو مي نشانم. من سخت بر هوس خود فرمانروا هستم.

تو اي بنده نيک بدان که هستي توانايي هايت کدام و رفتارت چگونه است. نپندار که زمزمه هاي پنهاني و در گوشي بهترين سخن است.بيشتر به آني گوش فرا دار که بي پرده مي شنوي. تو اي بنده بهترين کار را از توانمندان ندان و بيشتر به چيزي بنگر که از ناتوانان سر مي زند.»