soheyl
18-01-09, 16:21
Only the registered members can see the link
بهرام پنجم یا بهرامِ گور فرزند یزگرد یکم پادشاه ساسانی بود.او در سال ۴۲۰ میلادی توانست داوداران پادشاهی را کنار بزند و بر تخت پادشاهی ایران بشیند.
پادشاهی
بهرام از کودکی نزد نعمان پسر منذر پادشاه عرب حیره بررگ شده بود.پس از مرگ یزدگرد بزرگان شاپور پسر بزرگ وی را که شاه ارمنستان و جانشین پدر بود را کشتند و خسرو نامی را که پدرش شاه نبود و خویشی نزدیکی با شاه نداشت را بر تخت نشاندند.بهرام با سپاهی که بیشتر از عربها بودند به پایتخت بازگشت و خسرو را شکست داد و بر تخت نشست.
برخورد با بیگانگان
او در شرق هپتالیان را به سختی شکست داد.در غرب با روم اشتی کرد و پیمانی با این کشور بست که بر پایه آن مسیحیان در ایران و زرتشتیان در روم دارای آزادی مذهبی شدند.در این زمان ارمنیان از بهرام خواستار یاری شدند تا شاه آنان آرتاشِس(اردشیر) پسر بهرام شاپور(ورام شاپو) را کنار بگذارند.در سال ۴۲۸ بهرام چنین کرد و مرزبانی را در ارمنستان بر تخت نشاند.
بهرام گور در فولکور
بهرام پادشاهی دلیر و جنگجو بود.داستانهای بسیاری را به او نسبت میدهند.آوردن کولیان از هند به ایران را از کارهای او میدانند.او این کار را برای شادمان کردن مردم انجام داده بود زیرا کولیان نوازندگان و رقصندگان توانایی بودند.او به شکار و بادهگساری بسیار دلبسته بود.دلبستگی اش به شکار گورخر سبب شد که به او لقب بهرام گور را دهند.همچنین در برخی از نسکهای پارسی سراییدن نخستین شعر پارسی را از او میدانند.همچنین در داستانها چنین انگاشته شده که در جستجوی گوری در ماد در باتلاقی گرفتار آمد و باتلاق او را در خود فروخورد.همچنین نویسندگان زرتشتی زمان او را زمان آرامش و آشتی میدانند و زمانی که دیوان از ترس او پنهان شدند.
حکیم نظامی گنجوی در هفت پیکر (بهرامنامه) داستان بهرام را از بدو تولد تا مرگ رازگونه اش بیان میکند.
بهرام پنجم یا بهرامِ گور فرزند یزگرد یکم پادشاه ساسانی بود.او در سال ۴۲۰ میلادی توانست داوداران پادشاهی را کنار بزند و بر تخت پادشاهی ایران بشیند.
پادشاهی
بهرام از کودکی نزد نعمان پسر منذر پادشاه عرب حیره بررگ شده بود.پس از مرگ یزدگرد بزرگان شاپور پسر بزرگ وی را که شاه ارمنستان و جانشین پدر بود را کشتند و خسرو نامی را که پدرش شاه نبود و خویشی نزدیکی با شاه نداشت را بر تخت نشاندند.بهرام با سپاهی که بیشتر از عربها بودند به پایتخت بازگشت و خسرو را شکست داد و بر تخت نشست.
برخورد با بیگانگان
او در شرق هپتالیان را به سختی شکست داد.در غرب با روم اشتی کرد و پیمانی با این کشور بست که بر پایه آن مسیحیان در ایران و زرتشتیان در روم دارای آزادی مذهبی شدند.در این زمان ارمنیان از بهرام خواستار یاری شدند تا شاه آنان آرتاشِس(اردشیر) پسر بهرام شاپور(ورام شاپو) را کنار بگذارند.در سال ۴۲۸ بهرام چنین کرد و مرزبانی را در ارمنستان بر تخت نشاند.
بهرام گور در فولکور
بهرام پادشاهی دلیر و جنگجو بود.داستانهای بسیاری را به او نسبت میدهند.آوردن کولیان از هند به ایران را از کارهای او میدانند.او این کار را برای شادمان کردن مردم انجام داده بود زیرا کولیان نوازندگان و رقصندگان توانایی بودند.او به شکار و بادهگساری بسیار دلبسته بود.دلبستگی اش به شکار گورخر سبب شد که به او لقب بهرام گور را دهند.همچنین در برخی از نسکهای پارسی سراییدن نخستین شعر پارسی را از او میدانند.همچنین در داستانها چنین انگاشته شده که در جستجوی گوری در ماد در باتلاقی گرفتار آمد و باتلاق او را در خود فروخورد.همچنین نویسندگان زرتشتی زمان او را زمان آرامش و آشتی میدانند و زمانی که دیوان از ترس او پنهان شدند.
حکیم نظامی گنجوی در هفت پیکر (بهرامنامه) داستان بهرام را از بدو تولد تا مرگ رازگونه اش بیان میکند.