D J V A H I D
27-12-08, 15:52
اخلاق و رفتار یک مربی ایرانی که بیش از سی سال از ایران و فرهنگ ایران دور بود و اتفاقا از شرق میآمد نه از غرب، نه تنها طرفداران تیمهای رقیب ـ که در عالم کرکری خوانی از انکار بدیهیات نیز ابایی ندارند ـ بلکه افراد بیشماری خارج از جامعه ورزش از جمله برخی روحانیان و اساتید دانشگاه را به تمجید از خود واداشت. او در مصاحبههای خود شق القمر نمیکرد، تنها نسبت به برخی همکاران، انصاف بیشتری در کلامش هویدا بود و به دنبال فرافکنی نیز نبود.
این مساله، کسانی را که رفتار اجتماعی مردم ایران برایشان یک دغدغه است سخت به فکر فرو برد: نکند در بسیاری عرصههای دیگر هم یک قطبی دیگر لازم باشد تا به خود آییم که اخلاق بعضی از ما ایرانیان چه میزان از اعتدال فاصله گرفته است؟
مقاله حاضر به بررسی ششمین و آخرین فرض نظام اطلاع رسانی کشور که ـ در مقاله چهارم بیان شد ـ میپردازد و در تکاپوی استدلال بر این نکته است که تعریف و تمجید مطلق از مردم و بینظیر خواندن آنان «از همه جهات» و دم فرو بستن بر عیبهای آنان خدمت به آنان نیست. در ادامه به یکی از نقصهای رفتاری ما ایرانیان و نیز آنچه عجالتا میتواند در این عرصه انجام شود اشاره خواهد شد.
روشن است که یک تفاوت عمده میان این بحث و مطالب گذشته وجود دارد. نقدهای مقالات گذشته متوجه عملکرد مسئولان و نقد برخی از سیاستهایی بود که به ضرر حکومت و مردم تمام شده است (سخنان ناگفته دیگری باقی است که انشاء ا... در مجالی دیگر به آنها پرداخته خواهد شد). این بار نقدها تنها از یک جهت متوجه مسئولان است که چرا برای اصلاح رفتاری ما ایرانیان قدم مؤثری برنداشته و فرهنگ سازی لازم را نکردهاند، ولی از جهت دیگر متوجه مردم است که چرا از برخی از آنچه بزرگان دین ما بر آن تأکید کردهاند دور افتادهایم و چرا با مکتب بینظیری که داریم به جای آنکه دیگران رفتار اجتماعی را از ما یاد بگیرند متأسفانه گاهی کار برعکس شده است.
همچنانکه نقد نکردن عملکرد مسئولان و به ویژه تملق گویی نسبت به آنان، در نهایت به ضرر آنها و مردم تمام میشود، تعریف بیحساب از مردم توسط خودشان و یا مسئولان و احیانا چاپلوسی از آنان نیز کمک به مردم نیست. به همان دلیل که نام مسئولان متخلف (مقاله پنجم) و اخبار ناهنجاریها مثل اعتیاد و خودکشی و ایدز (مقاله هفتم) و نیز اخبار مجرمانی که امنیت مردم را تهدید میکنند (مقاله هشتم) باید با مردم در میان گذاشته شود که متاسفانه نمیشود، به همان دلیل اگر در رفتار اجتماعی مردم ایرادی هست باید صادقانه گفته شود. در اینجا از ذکر پنج نکته کوتاه گزیر و گریزی نیست:
1 . مراد از کلماتی مانند «مردم»، «ایرانیان» و مانند آن در این مقاله کثیری از مردم اند نه همه آنان. برای جلوگیری از تکرار، گاهی از ذکر کلماتی نظیر «برخی» و «بعضی» در میگذرم.
2 . همچنانکه در بحث از آنچه به مسئولان مربوط میشد تنها نظر به کاستیها بود، در بحث از رفتار اجتماعی مردم نیز نظر به آسیبهاست و نه برشمردن همه مناقبی که خوشبختانه مردم ایران از آنها برخوردارند، مانند مهمان نوازی و نیز فداکاری (به یک معنا). در این عرصه ثناگویان بیش از، به قول طلاب، «من به الکفایه» هستند.
3. وقتی یک رفتار نادرست اجتماعی در جامعهای رواج دارد مقصر همیشه خود مردم نیستند گر چه گاهی چنین است. در کشور ما فقدان آموزش صحیح علت بسیاری از این رفتارهاست.
4. چندین نکته برای پیشگیری از بدفهمی این بحث باید آورده شود که از حوصله این گفتار خارج است. با توجه به نظرات خوانندگان، در صورت نیاز به برخی از آنها در بخشهای بعدی خواهم پرداخت.
5. بدیهی است که نویسنده خود از آنچه عیب مردم میشمارد بری نیست. اما بیمار هم حق دارد از بیماری بگوید.
پس از ذکر این پنج نکته وارد اصل بحث میشوم. همه ما این عبارت را که «مردم ما بهترین مردم جهان هستند» و یا نظایر آن را ـ مانند اینکه تماشاگران ایرانی بهترین تماشاگران دنیا هستند ـ بارها از رسانه ملی، برخی مسئولین و نیز مردم شنیده و میشنویم. اگر بخواهیم به دیده انصاف و به دور از خود کم بینی و خودباختگی از یک طرف، و غرور و نخوت بیجا از طرف دیگر به آن بنگریم، در مورد این سخن چه باید گفت؟
اگر این عبارات به درستی و در جای خود به کار رود چنین سخنانی نه تنها اثر مخرب ندارد بلکه سازنده هم هست. امام امت (ره) مردم ایران را در اواخر دوران دفاع مقدس بهترین مردم جهان نامید. مردم بزرگ ایران که در پایداری و مقاومت به قول مرحوم آغاسی از نمره بیست، صد گرفتند شایسته چنین عنوانی بودند، کسانی که در طولانی ترین جنگ قرن بیستم، مظلومانه و جانانه به دفاع از دین و کشور خود برخاستند.
آنطور که من میفهمم این تمجید حضرت امام (ره) از ملت، ناظر به روحیه جهاد و ایثار و شهادت و مانند آن بود. امام نمیخواست بگوید مردم ایران «از همه جهات» بر همه مردم دنیا برتری دارند. امام که خودش الگوی نظم و پرمطالعه و نیز بسیار دقیق النظر بود، کسی نبود که بدون تحقیق سخن گفته و پسوند «ترین» را بدون ملاک به کار ببرد. اگر از ایشان سؤال میشد آیا مردم ایران از حیث میزان مطالعه بهترین مردم جهان هستند (با دو ـ سه دقیقه مطالعه سرانه)، قطعا پاسخ ایشان منفی بود. حد اکثر میتوان گفت که مراد آن سفرکرده این بود که مردم ایران که از برترین مکتب عالم برخوردارند «در مجموع» بهترین مردم جهان هستند و به روشنی معلوم است که حتی طبق این تفسیر هم نمیتوان نتیجه گرفت که مردم ایران «از همه جهات» بهترین مردم عالم اند.
در قرآن کریم از یک طرف میفرماید من شما (بنی اسرائیل) را بر همه اهل عالم برتری دادم (بقره/122) و از طرف دیگر امت پیامبر(ص) را «بهترین امت» مینامد (ال عمران/110). چگونه ممکن است خداوند امتی غیر از «بهترین امت» را بر عالمیان ترجیح داده باشد؟ تعارض ظاهری میان این دو آیه (در یکی از پاسخها) با توجه به همین نکته یعنی توجه به «جهت» در برتری دادن و بهترین بودن رفع میشود.
هر فرد یا رسانهای که مردم را بهترین مردم میخواند اگر «از کدام جهت» را درست معلوم نکند، ممکن است برخی چنین بفهمند که گویی همه یا اکثر «مکارم اخلاق» که پیامبر(ص) برای تتمیم آن مبعوث گردید (انی بعثت لاتمم مکارم الاخلاق) در همه یا قاطبه ملت ایران متجلی شده است. اینکه افراد بسیاری چنین بفهمند احتمال چندان ضعیفی نیست با توجه به اینکه در طول تاریخ فعالیت رسانه ملی، اصلاح رفتار اجتماعی مردم و یادآوری عیبهای آنان از دغدغههای «اصلی» نبوده و نیست و برای ارائه چنین دروسی از این دانشگاه به تعبیر امام(ره)، همچنان باید منتظر بود.
بنابراین سخن در «ترین» است؛ سخن در این نیست که ما در مجموع مردم خوب و نجیبی داریم. نکته این است که ما بهترین مردم دنیا از «برخی جهات» هستیم و نه «همه جهات». وقتی یک ملت با صفت «بهترین بودن» بدون حساب و کتاب بمباران شود مردم آن فکر میکنند از این بهتر نمیتوانند باشند و دنیا همه چیز را باید از آنان یاد بگیرد. ما بعضا در مسائل اصلی از دیگران پیشی گرفتهایم ولی در مسائل پیش پا افتاده مشکل داریم. ظاهرا برای برخی از ما ما راحتتر است که برای نجات دیگری «جان» بدهیم تا اینکه برای عبور او «راه» بدهیم.
به نظر میرسد اینکه رفتار مردم ما نقصهایی دارد مورد قبول اکثر خوانندگان باشد. اما برخی ممکن است اصرار ورزند که مگر رفتار اجتماعی مردم چه ایرادی دارد؟ بنابراین پیش از آنکه به شرح یکی از ایرادات رفتاری در ایران پرداخته شود بد نیست شواهدی کوتاه بر اینکه اساسا معضلی به نام نحوه رفتار اجتماعی در کشورمان وجود دارد آورده شود.
ـ به عکس زیر (از شمال تهران) توجه کنید. طبق آیین نامه رانندگی، تابلوی «ایست» یعنی هر خودرویی باید در اینجا «توقف کامل» کند. اما عکس میگوید که این تابلو برای رانندگان بیمعناست و لذا دو نوع سرعت گیر هم در اینجا قرار داده شده است. به دیگر سخن، در ایران جلوی رانندگان را باید با نیروی فیزیکی گرفت نه با تابلو؛ رانندگانی که حاضرند در سال، میلیاردها تومان هزینه تعویض زودهنگام لاستیک و کمک فنر را بپردازند ولی به تابلوی ایست بیتوجه باشند.
Only the registered members can see the link
ـ عکس زیر نشان میدهد که زبان خواهش و تمنا برای دفاع از حق مسلم خود در این جامعه همیشه کارگر نیست، تهدید هم لازم است. (اینجا سخن مردم با مردم مطرح است. البته در جایی که قانون با مردم سخن میگوید ذکر پیامد تخلف ایرادی نداشته و گاهی لازم است).
Only the registered members can see the link
ـ کافی است یک نفر از برخورد نامناسب در مطب دکتر،، اداره، کلانتری، دادگستری، بیمارستان و امثال آن در یک پایگاه اینترنتی بنویسد. داستانهای مشابه در ذیل آن ردیف میشود که بر ما هم همین گذشته است. این بدان معنا نیست که نحوه برخورد در همه این مکانها همیشه نامناسب است (مسلم است که کسانی که با آنها به طور مناسب برخورد شده، شرح ماوقع را نمینویسند)، اما این تعداد نظرات مشابه نشان میدهد که برخوردهای نامناسب کم رخ نمیدهد.
ـ پر رو باش تا کامروا شوی! یک ردیف کامل از خودروهای متخلف قبلا یک خط (لاین) از باند روبرو را اشغال کردهاند. این کافی نبوده است. زرنگ ترها(!) راه دیگری پیدا کرده و کل مسیر مقابل را در اختیار گرفتهاند.
Only the registered members can see the link
- عکس زیر مربوط به توزیع غذای نذری نیست. اینها کنکوریها و خانوادههایشان هستند که یکی دو روز مانده به کنکور باید از آرامترین شرایط فکری و روحی برخوردار باشند، اما چون فرهنگ توزیع صحیح کارت و غیر کارت و نیز نحوه در صف ایستادن در کشور ما تعریف و تفهیم نشده، آنها مجبورند روز خود را چنین بگذرانند.
Only the registered members can see the link
برای مراعات حال خوانندگان، لازم نیست تصاویری از زباله پراکنی در مراکز تفریحی، یادگاری نوشتن بر بناهای ارزشمند تاریخی و امثال آن اضافه شود.
رفتارهای نادرست اجتماعی ما دهها و شاید صدها جلوه دارد (همچنان که دهها ریشه دارد) ولی بیشتر آنان اساسا و یا به سادگی به تصویر کشیدنی نیستند. اگر فرضا روحیه کم کاری در جامعهای حاکم باشد چگونه میتوان آن را به تصویر کشید؟
نوبت میرسد به بیان یکی از مشکلات عمده رفتاری در ایران. برای توضیح این نقص از ضد آن استفاده میکنم به این نحو که صفاتی از رسول خدا(ص) را بر میشمارم، آنگاه ویژگی مورد نظر بر خوانندگان معلوم خواهد شد؛ خصیصهای که ما مردم به خاطر آن بیجهت هر روز خود را زیر فشار روانی قرار میدهیم.
در احوال حضرت نوشتهاند که پیامبر اکرم (ص) کلام احدی را قطع نمیکرد. هرگز نشد کسی با پیامبر دست دهد و آن حضرت زودتر از طرف مقابل، دست خود را بکشد. هرگز نشد آن حضرت با کسی در کاری همکاری کند و پیش از آن فرد از آن کار منصرف گردد. هرگز نشد کسی با آن جناب سر صحبت را باز کند و ایشان قبل از مخاطب خود، سکوت کند. اگر کسی وارد میشد و در خدمت حضرت مینشست ایشان هرگز قبل از آنکه آن فرد از جای خود برخیزد از مجلس بلند نمیشد و همیشه هنگام سخن گفتن تبسمی بر لب داشت (سنن النبی، فصل آداب معاشرت).
آنچه از این رفتارها فهمیده میشود حوصله، صبر و آرامش پیامبر(ص) در برخورد با دیگران است. با صد افسوس، این خصیصه پیامبر در رفتار اجتماعی ما ایرانیان کمترین نمودی ندارد. یک نوع تعجیل و کم حوصلگی و بلکه بیحوصلگی در رفتار ما به چشم میخورد که دود آن به چشم خودمان میرود. مقصود این نیست که در عالم همه پر حوصلهاند و ما کم حوصله؛ مراد این است که در این بعد در کنار برخی ابعاد دیگر، ما به دعوت قرآن به «اسوه حسنه» قرار دادن پیامبر لبیک نگفتهایم و تاوان آن را هم باید بدهیم.
این تعجیل حتی در نماز خواندن ما هم هویداست. همه ما نمازهای جماعتی را که از تلویزیون پخش میشود دیدهایم. پس از برخاستن از رکوع، عدهای از مأمومین زودتر از امام جماعت از حالت ایستاده خارج شده و به سجده میروند با اینکه همه میدانند که هم آرامش یافتن کامل بدن در حال قیام بعد از رکوع واجب است و هم سبقت نگرفتن بر امام جماعت.
نحوه پاسخ گویی به تلفن یکی دیگر از این نمونه هاست. هر کدام از ما این را تجربه کردهایم که وقتی با ادارات دولتی یا غیر دولتی تماس میگیریم، گاهی حتی جواب سلام ـ چه رسد احوالپرسی- را نمیدهند و میخواهند بیدرنگ مطلبمان را بگوییم. اگر به دلیلی مجبور شویم بلافاصله برای بار دوم با همان جا تماس بگیریم ابتدا معذرت خواهی میکنیم از ترس آنکه با ما تندی نشود.
در جامعه مطلوب اسلامی همه در انجام خیر از دیگری سبقت میگیرند. با توجه به ثواب عظیم کمک کردن در حل مشکلات دیگران، طرف مقابل به گونهای به تلفن جواب میدهد که گویی منتظر تماس ما بوده و از هیچ کمکی که از دستش برمی آید دریغ نمیکند. (شاید یکی از علل شمرده حرف نزدن و خوردن کلمات توسط بعضی از نوجوانان و جوانان همین باشد که از اینکه طرف مقابل با حوصله به حرف آنان گوش کند مطمئن نیستند و به تدریج به این نحو حرف زدن عادت کردهاند.)
مثالهای دیگر را واگذاشته تنها به شرح یک نمود دیگر از کم حوصلگی ما ایرانیان که در هنگام ایستادن در صف جلوهگر می شود اکتفا میکنم. ما هنگام ایستادن در صف نه مجال کافی به دیگران میدهیم و نه فضای کافی. شاید فکر میکنیم هر چه حریم فیزیکی کمتری برای دیگری قائل شویم کارها زودتر پیش میرود!
تشکیل صف در همه دنیا امری طبیعی است، اما ایستادن در صف در کشور ما با نوعی کلافگی و گاهی اضطراب همراه است. هر جا که در ایران صفی تشکیل میشود، از جمله برای عابربانکها، این نوع مجال ندادن و فضا ندادن به دیگری مشهود است. البته در مورد عابر بانک، چون پای رمز شخصی در میان است سی چهل سانتی متر فاصله از فردی که مشغول کار با دستگاه است مراعات میشود:
Only the registered members can see the link
فاصلهای که ما معمولا از نفری که مشغول کار با عابر بانک است میگیریم با فاصله ای که فرد دوچرخه سوار در تصویر زیر از کسی که نوبت اوست گرفته است (البته در خارج از کشور) مقایسه کنید. در کدامیک صبر و حوصله و طمأنینه به جامعه بیشتر تزریق شده و به تعلیمات اسلامی نزدیکتر است؟
Only the registered members can see the link
این رفتار آنان منحصر به صف عابربانک نیست. در هر جا که صفی تشکیل میشود، اداره پست، بانک، فرودگاه، ادارات دولتی و غیر دولتی، شرکتها، فروشگاهها، پای صندوق و... همه باید از کسی که کارش در حال انجام است فاصله بگیرند. اولین وظیفه منتظران در صف فاصله گرفتن از متصدی است. در آنجا اجازه نمیدهند که افراد از محل مشخص شده (عکس زیر)، به میز متصدی نزدیکتر شوند به خیال اینکه کارشان زودتر (و در واقع دیرتر) راه بیفتد. حتی پس از خالی شدن پیشخوان، فرد منتظر میماند تا با اشاره کارمند یا متصدی به سمت پیشخوان برود زیرا کارمند چند ثانیهای فرصت میخواهد تا مدارک نفر قبلی را در محل تعبیه شده قرار دهد و در نتیجه کمتر برگهای گم میشود.
Only the registered members can see the link
با همین تمهید ساده، دیگر هر کس وارد میشود نمیپرسد ته صف کجاست؛ دیگر چند نفر همزمان با کارمند یا متصدی صحبت نمیکنند تا پس از هشت ساعت کار، اعصابی برایش باقی نماند؛ دیگر بر سر نوبت دعوا نمیشود که یکی بگوید من زودتر آمدم و دیگری بگوید من.
در ایران در ایامی که ادارات چندان شلوغ نیست هر روز مناظری از این دست (عکس زیر) میبینیم. غیر از اینکه «فاصله با متصدی» رعایت نمیشود «فاصله میان افراد در صف» هم رعایت نمیشود. افراد حتی نیم متر هم از هم فاصله نمیگیرند. چون در صفهای ما این فواصل رعایت نمیشود، کارمندان زحمتکش ما حق دارند به جای «رسیدگی به کار مردم»، از اصطلاح «سر و کله زدن با مردم» استفاده کنند.
Only the registered members can see the link
وقتی مردم چنین در صف میایستند اگر از بانک بخواهی پولی بگیری چندین نفر در اطراف، از مقدار پول همراه شما آگاه میشوند از جمله برادر سارقی که با یک تماس، به دوستش که در خارج بانک منتظر است، اطلاع میدهد که چه کسی با پول کلان از بانک خارج شده است. چه بسیار حقوق بگیرانی که که حقوق چندماهه یا یک ساله خود را به همین شیوه از دست دادهاند یا کارکنان شریف یک بانک که به خاطر مفقود شدن تعدادی چک پول که معلوم نیست در این شلوغ بازار چه کسی از روی پیشخوان برداشته، سر از اداره آگاهی در آورده اند. اساسا این نحو صف ایستادن در کشوری خوب است که تجسس در کار دیگری از علائق مردم آن باشد نه مردم بزرگوار ایران که پیرو قرآنی هستند که در آن صریحا از تجسس در امور دیگران نهی شده است.
البته اخیرا در برخی بانکها شماره میدهند که شیوه جایگزین مناسبی است ولی بحث ما درباره همه صفهاست. لزوم فاصله گرفتن از متصدی فقط در بانک نیست، حتی هنگام خریدن بلیط چرخ و فلک در پارک این قاعده باید رعایت شود چه رسد به فروشگاههای بزرگ، گمرگ و صدها محل دیگر. حال معلوم میشود که چرا در ایران در اکثر مواردی که صف شلوغ است پس از چندی داد و هوار بلند میشود.
صدها مسئول در این کشور از وزیر گرفته تا بالاتر و پایینتر، سالها در خارج از کشور تحصیل و یا زندگی کرده و این نظم و انضباطها را از نزدیک دیدهاند؛ در این سی سال بیش از صد هزار سفر خارجی دولتی انجام شده است، اما یک نفر به فکر ترویج فرهنگ صف ایستادن در ایران نیفتاده است. همه قفل شدن ترافیک شهرهای بزرگ را به خاطر فقدان فرهنگ ایستادن در صف در آغاز طرح سهمیه بندی در تیرماه 86 و نیز تبعات آن را دیدند ولی باز فکری نشد.
آیا صدها مجموعه داستانی یا طنز رسانه ملی با میلیونها بیننده این فرصت را نداشتهاند که چند ثانیهای به زبان هنر- که خود بهتر میدانند چه کنند - ایستادن در صف را به مردم آموزش دهند؟ این پرسش که «چگونه میتوان بازیگر شد» (که در جای خود باید مطرح شود) و یا اینکه «خوشبختی چیست؟» شاید بیش از هزار بار در رسانه ملی مطرح شده باشد ولی آیا به این مطلب که چگونه باید در صف به حقوق دیگران احترام گذاشت چند بار پرداخته شده است؟ حتی اگر به میزان یک دهم تعداد پس گردنیهایی که برای خنداندن مردم در سریالها به کودکان زده میشود به مسأله صف پرداخته شده بود امروز، اوضاع به گونه دیگری بود.
یکی از شروط لازم برای پیشرفت و بهره وری بالا در یک جامعه، داشتن آرامش روانی و فکری است. عوامل برهم زننده آرامش روانی مردم ما کم نیستند و بسیاری از آنها توسط خود مردم رفع شدنی هستند به شرط آنکه رسانه ملی بدون مجامله به نقد رفتارهای غلط جامعه بپردازد و اگر واقعا اغلب جامعه به امری بی توجهند آن را به اقل جامعه نسبت ندهد.
در پایان لازم است چند نکته مهم یادآوری شود:
1. آنچه در این مقاله در مورد صف و غیر آن گفته شد بسیاری از مردم میدانند اما وقتی اکثریت به نحو دیگری عمل کنند فرد مجبور است از آنان تبعیت کند. همچنانکه بسیاری دوست دارند در بین خطوط رانندگی کنند ولی وقتی بقیه همراهی نمی کنند آنان نیز مجبورند مانند دیگران رانندگی کنند.
2. عرصه بیان ایرادات رفتاری مردم از عرصههایی است که ماهیگیران از آب گل آلود در آن فراوانند. این افراد که از حساسیت هر ملت نسبت به خود آگاهند، برای آنکه هر انتقاد منصفانهای از رفتار مردم را «توهین به شعور ملت» و امثال آن تلقی کنند در آماده باش به سر میبرند. این قبیل حیلهها و بهانه جوییها که برای ایام انتخابات و رای جمع کردن خوب است در این مقالات که فارغ از خطوط سیاسی و صرفا از سر درد و احساس مسئولیت نوشته میشوند جایی ندارند. پیام این مقاله توهین به شعور مردم نیست، گلهای متواضعانه و دوستانه از کسانی است که از ظرفیت عظیم شعور دینی و ملی در بهبود امور اجتماعی بهره نمیگیرند.
3. اینگونه بحثها معدن اختلاف نظر بوده و هست و این امری طبیعی است. قطعا انتقادات، پیشنهادات و راهکارهای خوانندگان میتواند برای نویسنده الهام بخش باشد. چنانکه در انتهای مقاله سوم یاد آوری شد حتی نظراتی که در سایت درج نمیشوند برای نویسنده ارسال میشود و من گاهی برخی نظرات را بیش از سه بار خوانده ام.
4. آنچه در مورد فرهنگ حوصله داشتن بیان شد تنها یک نمونه بود؛ مقصود بیان مهمترین مشکل رفتار ایرانیان نبود. اینکه مهمترین عیب و نیز «امالمعایب» رفتار اجتماعی در ایران چیست بحث دیگری است.
5. کسانی که اهمیت اموری مثل چگونه در صف ایستادن را که مستقیما در آرامش روانی جامعه تأثیر دارند نمیپذیرند در مقاله بعد نکات بیشتری خواهند یافت.
6. آنچه درباره صف در خارج از کشور گفته شد البته گاهی توسط خودشان نقض میشود مخصوصا اگر پای طمع به میان آید. این صف طویل که در جلوی یک عابر بانک در انگلیس تشکیل شده و در آن رعایت فاصله از نفر اول هم نشده است به خاطر خراب بودن عابربانکهای دیگر نیست، به دلیل درست کار کردن آنهاست! هجوم مردم به این عابربانک به سبب این بوده که به دلیل نقص فنی به مشتریان دو برابر پول تحویل میداده است. به دلیل حساسیت مردم ما به حلال و حرام میتوان حدس زد که در مورد مشابه چنین صفی در کشور ما تشکیل نمیشود.
Only the registered members can see the link
به نظر میرسد تعداد جمعیت نالان از رفتار اجتماعی خودمان رو به فزونی است. مردم اگر ارادهای برای اصلاح رفتار اجتماعی در کشور ببینند با ظرفیت فرهنگی عظیم خود، غیرتمندانه به میدان خواهند آمد. سال 1373 در کشور ما با توجه به نیاز مبرم کشور، هوشمندانه سال نظم و انضباط اجتماعی اعلام شد ولی مانند برخی امور مهم دیگر پیگیری نشد. به نظر میرسد تشکیل وزارت یا سازمان ترویج نظم و انضباط اجتماعی از نیازهای فوری کشور ما باشد.
تا کی جوان ایرانی باید حسرت نظم و انضباط اجتماعی در برخی کشورهای غربی و غیر غربی را بخورد؟ وقتی برخی جوانان کم اطلاع از منابع اسلامی، جذب نظم ظاهری در فرهنگ بیگانگان شدند، آن فرهنگ فقط نظم را به آنان تزریق نمیکند، بلکه تا هویت اسلامی و ایرانی اش را نگیرد از پای نمینشیند.
جامعه ما سخت به تزریق فرهنگ صبر و حوصله نیاز دارد. مانند هر امر اجتماعی دیگر، ریشههای کم حوصلگی در رفتار اجتماعی ما ـ که قطعا نباید با ساده انگاری و «کم حوصلگی» فورا آن را به مسائل اقتصادی ربط داد ـ باید شناسایی شود. اما آنچه در وهله اول باید انجام شود تمرین حوصله کردن است و به گمان من، ترویج فرهنگ درست ایستادن در صف از بهترین راههای ترویج این فرهنگ است.
کافی است در فاصله دو متری هر پیشخوان ـ از محل پرداخت قبض صندوق گرفته تا باجه اطلاعات فرودگاه، و از اداره پست گرفته تا اداره وظیفه عمومی و باجههای فروش بلیط در ورزشگاهها ـ تابلوی «لطفا پشت خط منتظر بمانید» قرار داده شده و نیز خطی کشیده شود و مراجعان در پشت آن منتظر مانده، به پیشخوانها نچسبند. آیا برای عملی شدن این امر ساده که به آرامش روانی جامعه کمک شایانی میکند و بودجهای هم نمیخواهد باید چند سال منتظر ماند؟
منبع (Only the registered members can see the link)
این مساله، کسانی را که رفتار اجتماعی مردم ایران برایشان یک دغدغه است سخت به فکر فرو برد: نکند در بسیاری عرصههای دیگر هم یک قطبی دیگر لازم باشد تا به خود آییم که اخلاق بعضی از ما ایرانیان چه میزان از اعتدال فاصله گرفته است؟
مقاله حاضر به بررسی ششمین و آخرین فرض نظام اطلاع رسانی کشور که ـ در مقاله چهارم بیان شد ـ میپردازد و در تکاپوی استدلال بر این نکته است که تعریف و تمجید مطلق از مردم و بینظیر خواندن آنان «از همه جهات» و دم فرو بستن بر عیبهای آنان خدمت به آنان نیست. در ادامه به یکی از نقصهای رفتاری ما ایرانیان و نیز آنچه عجالتا میتواند در این عرصه انجام شود اشاره خواهد شد.
روشن است که یک تفاوت عمده میان این بحث و مطالب گذشته وجود دارد. نقدهای مقالات گذشته متوجه عملکرد مسئولان و نقد برخی از سیاستهایی بود که به ضرر حکومت و مردم تمام شده است (سخنان ناگفته دیگری باقی است که انشاء ا... در مجالی دیگر به آنها پرداخته خواهد شد). این بار نقدها تنها از یک جهت متوجه مسئولان است که چرا برای اصلاح رفتاری ما ایرانیان قدم مؤثری برنداشته و فرهنگ سازی لازم را نکردهاند، ولی از جهت دیگر متوجه مردم است که چرا از برخی از آنچه بزرگان دین ما بر آن تأکید کردهاند دور افتادهایم و چرا با مکتب بینظیری که داریم به جای آنکه دیگران رفتار اجتماعی را از ما یاد بگیرند متأسفانه گاهی کار برعکس شده است.
همچنانکه نقد نکردن عملکرد مسئولان و به ویژه تملق گویی نسبت به آنان، در نهایت به ضرر آنها و مردم تمام میشود، تعریف بیحساب از مردم توسط خودشان و یا مسئولان و احیانا چاپلوسی از آنان نیز کمک به مردم نیست. به همان دلیل که نام مسئولان متخلف (مقاله پنجم) و اخبار ناهنجاریها مثل اعتیاد و خودکشی و ایدز (مقاله هفتم) و نیز اخبار مجرمانی که امنیت مردم را تهدید میکنند (مقاله هشتم) باید با مردم در میان گذاشته شود که متاسفانه نمیشود، به همان دلیل اگر در رفتار اجتماعی مردم ایرادی هست باید صادقانه گفته شود. در اینجا از ذکر پنج نکته کوتاه گزیر و گریزی نیست:
1 . مراد از کلماتی مانند «مردم»، «ایرانیان» و مانند آن در این مقاله کثیری از مردم اند نه همه آنان. برای جلوگیری از تکرار، گاهی از ذکر کلماتی نظیر «برخی» و «بعضی» در میگذرم.
2 . همچنانکه در بحث از آنچه به مسئولان مربوط میشد تنها نظر به کاستیها بود، در بحث از رفتار اجتماعی مردم نیز نظر به آسیبهاست و نه برشمردن همه مناقبی که خوشبختانه مردم ایران از آنها برخوردارند، مانند مهمان نوازی و نیز فداکاری (به یک معنا). در این عرصه ثناگویان بیش از، به قول طلاب، «من به الکفایه» هستند.
3. وقتی یک رفتار نادرست اجتماعی در جامعهای رواج دارد مقصر همیشه خود مردم نیستند گر چه گاهی چنین است. در کشور ما فقدان آموزش صحیح علت بسیاری از این رفتارهاست.
4. چندین نکته برای پیشگیری از بدفهمی این بحث باید آورده شود که از حوصله این گفتار خارج است. با توجه به نظرات خوانندگان، در صورت نیاز به برخی از آنها در بخشهای بعدی خواهم پرداخت.
5. بدیهی است که نویسنده خود از آنچه عیب مردم میشمارد بری نیست. اما بیمار هم حق دارد از بیماری بگوید.
پس از ذکر این پنج نکته وارد اصل بحث میشوم. همه ما این عبارت را که «مردم ما بهترین مردم جهان هستند» و یا نظایر آن را ـ مانند اینکه تماشاگران ایرانی بهترین تماشاگران دنیا هستند ـ بارها از رسانه ملی، برخی مسئولین و نیز مردم شنیده و میشنویم. اگر بخواهیم به دیده انصاف و به دور از خود کم بینی و خودباختگی از یک طرف، و غرور و نخوت بیجا از طرف دیگر به آن بنگریم، در مورد این سخن چه باید گفت؟
اگر این عبارات به درستی و در جای خود به کار رود چنین سخنانی نه تنها اثر مخرب ندارد بلکه سازنده هم هست. امام امت (ره) مردم ایران را در اواخر دوران دفاع مقدس بهترین مردم جهان نامید. مردم بزرگ ایران که در پایداری و مقاومت به قول مرحوم آغاسی از نمره بیست، صد گرفتند شایسته چنین عنوانی بودند، کسانی که در طولانی ترین جنگ قرن بیستم، مظلومانه و جانانه به دفاع از دین و کشور خود برخاستند.
آنطور که من میفهمم این تمجید حضرت امام (ره) از ملت، ناظر به روحیه جهاد و ایثار و شهادت و مانند آن بود. امام نمیخواست بگوید مردم ایران «از همه جهات» بر همه مردم دنیا برتری دارند. امام که خودش الگوی نظم و پرمطالعه و نیز بسیار دقیق النظر بود، کسی نبود که بدون تحقیق سخن گفته و پسوند «ترین» را بدون ملاک به کار ببرد. اگر از ایشان سؤال میشد آیا مردم ایران از حیث میزان مطالعه بهترین مردم جهان هستند (با دو ـ سه دقیقه مطالعه سرانه)، قطعا پاسخ ایشان منفی بود. حد اکثر میتوان گفت که مراد آن سفرکرده این بود که مردم ایران که از برترین مکتب عالم برخوردارند «در مجموع» بهترین مردم جهان هستند و به روشنی معلوم است که حتی طبق این تفسیر هم نمیتوان نتیجه گرفت که مردم ایران «از همه جهات» بهترین مردم عالم اند.
در قرآن کریم از یک طرف میفرماید من شما (بنی اسرائیل) را بر همه اهل عالم برتری دادم (بقره/122) و از طرف دیگر امت پیامبر(ص) را «بهترین امت» مینامد (ال عمران/110). چگونه ممکن است خداوند امتی غیر از «بهترین امت» را بر عالمیان ترجیح داده باشد؟ تعارض ظاهری میان این دو آیه (در یکی از پاسخها) با توجه به همین نکته یعنی توجه به «جهت» در برتری دادن و بهترین بودن رفع میشود.
هر فرد یا رسانهای که مردم را بهترین مردم میخواند اگر «از کدام جهت» را درست معلوم نکند، ممکن است برخی چنین بفهمند که گویی همه یا اکثر «مکارم اخلاق» که پیامبر(ص) برای تتمیم آن مبعوث گردید (انی بعثت لاتمم مکارم الاخلاق) در همه یا قاطبه ملت ایران متجلی شده است. اینکه افراد بسیاری چنین بفهمند احتمال چندان ضعیفی نیست با توجه به اینکه در طول تاریخ فعالیت رسانه ملی، اصلاح رفتار اجتماعی مردم و یادآوری عیبهای آنان از دغدغههای «اصلی» نبوده و نیست و برای ارائه چنین دروسی از این دانشگاه به تعبیر امام(ره)، همچنان باید منتظر بود.
بنابراین سخن در «ترین» است؛ سخن در این نیست که ما در مجموع مردم خوب و نجیبی داریم. نکته این است که ما بهترین مردم دنیا از «برخی جهات» هستیم و نه «همه جهات». وقتی یک ملت با صفت «بهترین بودن» بدون حساب و کتاب بمباران شود مردم آن فکر میکنند از این بهتر نمیتوانند باشند و دنیا همه چیز را باید از آنان یاد بگیرد. ما بعضا در مسائل اصلی از دیگران پیشی گرفتهایم ولی در مسائل پیش پا افتاده مشکل داریم. ظاهرا برای برخی از ما ما راحتتر است که برای نجات دیگری «جان» بدهیم تا اینکه برای عبور او «راه» بدهیم.
به نظر میرسد اینکه رفتار مردم ما نقصهایی دارد مورد قبول اکثر خوانندگان باشد. اما برخی ممکن است اصرار ورزند که مگر رفتار اجتماعی مردم چه ایرادی دارد؟ بنابراین پیش از آنکه به شرح یکی از ایرادات رفتاری در ایران پرداخته شود بد نیست شواهدی کوتاه بر اینکه اساسا معضلی به نام نحوه رفتار اجتماعی در کشورمان وجود دارد آورده شود.
ـ به عکس زیر (از شمال تهران) توجه کنید. طبق آیین نامه رانندگی، تابلوی «ایست» یعنی هر خودرویی باید در اینجا «توقف کامل» کند. اما عکس میگوید که این تابلو برای رانندگان بیمعناست و لذا دو نوع سرعت گیر هم در اینجا قرار داده شده است. به دیگر سخن، در ایران جلوی رانندگان را باید با نیروی فیزیکی گرفت نه با تابلو؛ رانندگانی که حاضرند در سال، میلیاردها تومان هزینه تعویض زودهنگام لاستیک و کمک فنر را بپردازند ولی به تابلوی ایست بیتوجه باشند.
Only the registered members can see the link
ـ عکس زیر نشان میدهد که زبان خواهش و تمنا برای دفاع از حق مسلم خود در این جامعه همیشه کارگر نیست، تهدید هم لازم است. (اینجا سخن مردم با مردم مطرح است. البته در جایی که قانون با مردم سخن میگوید ذکر پیامد تخلف ایرادی نداشته و گاهی لازم است).
Only the registered members can see the link
ـ کافی است یک نفر از برخورد نامناسب در مطب دکتر،، اداره، کلانتری، دادگستری، بیمارستان و امثال آن در یک پایگاه اینترنتی بنویسد. داستانهای مشابه در ذیل آن ردیف میشود که بر ما هم همین گذشته است. این بدان معنا نیست که نحوه برخورد در همه این مکانها همیشه نامناسب است (مسلم است که کسانی که با آنها به طور مناسب برخورد شده، شرح ماوقع را نمینویسند)، اما این تعداد نظرات مشابه نشان میدهد که برخوردهای نامناسب کم رخ نمیدهد.
ـ پر رو باش تا کامروا شوی! یک ردیف کامل از خودروهای متخلف قبلا یک خط (لاین) از باند روبرو را اشغال کردهاند. این کافی نبوده است. زرنگ ترها(!) راه دیگری پیدا کرده و کل مسیر مقابل را در اختیار گرفتهاند.
Only the registered members can see the link
- عکس زیر مربوط به توزیع غذای نذری نیست. اینها کنکوریها و خانوادههایشان هستند که یکی دو روز مانده به کنکور باید از آرامترین شرایط فکری و روحی برخوردار باشند، اما چون فرهنگ توزیع صحیح کارت و غیر کارت و نیز نحوه در صف ایستادن در کشور ما تعریف و تفهیم نشده، آنها مجبورند روز خود را چنین بگذرانند.
Only the registered members can see the link
برای مراعات حال خوانندگان، لازم نیست تصاویری از زباله پراکنی در مراکز تفریحی، یادگاری نوشتن بر بناهای ارزشمند تاریخی و امثال آن اضافه شود.
رفتارهای نادرست اجتماعی ما دهها و شاید صدها جلوه دارد (همچنان که دهها ریشه دارد) ولی بیشتر آنان اساسا و یا به سادگی به تصویر کشیدنی نیستند. اگر فرضا روحیه کم کاری در جامعهای حاکم باشد چگونه میتوان آن را به تصویر کشید؟
نوبت میرسد به بیان یکی از مشکلات عمده رفتاری در ایران. برای توضیح این نقص از ضد آن استفاده میکنم به این نحو که صفاتی از رسول خدا(ص) را بر میشمارم، آنگاه ویژگی مورد نظر بر خوانندگان معلوم خواهد شد؛ خصیصهای که ما مردم به خاطر آن بیجهت هر روز خود را زیر فشار روانی قرار میدهیم.
در احوال حضرت نوشتهاند که پیامبر اکرم (ص) کلام احدی را قطع نمیکرد. هرگز نشد کسی با پیامبر دست دهد و آن حضرت زودتر از طرف مقابل، دست خود را بکشد. هرگز نشد آن حضرت با کسی در کاری همکاری کند و پیش از آن فرد از آن کار منصرف گردد. هرگز نشد کسی با آن جناب سر صحبت را باز کند و ایشان قبل از مخاطب خود، سکوت کند. اگر کسی وارد میشد و در خدمت حضرت مینشست ایشان هرگز قبل از آنکه آن فرد از جای خود برخیزد از مجلس بلند نمیشد و همیشه هنگام سخن گفتن تبسمی بر لب داشت (سنن النبی، فصل آداب معاشرت).
آنچه از این رفتارها فهمیده میشود حوصله، صبر و آرامش پیامبر(ص) در برخورد با دیگران است. با صد افسوس، این خصیصه پیامبر در رفتار اجتماعی ما ایرانیان کمترین نمودی ندارد. یک نوع تعجیل و کم حوصلگی و بلکه بیحوصلگی در رفتار ما به چشم میخورد که دود آن به چشم خودمان میرود. مقصود این نیست که در عالم همه پر حوصلهاند و ما کم حوصله؛ مراد این است که در این بعد در کنار برخی ابعاد دیگر، ما به دعوت قرآن به «اسوه حسنه» قرار دادن پیامبر لبیک نگفتهایم و تاوان آن را هم باید بدهیم.
این تعجیل حتی در نماز خواندن ما هم هویداست. همه ما نمازهای جماعتی را که از تلویزیون پخش میشود دیدهایم. پس از برخاستن از رکوع، عدهای از مأمومین زودتر از امام جماعت از حالت ایستاده خارج شده و به سجده میروند با اینکه همه میدانند که هم آرامش یافتن کامل بدن در حال قیام بعد از رکوع واجب است و هم سبقت نگرفتن بر امام جماعت.
نحوه پاسخ گویی به تلفن یکی دیگر از این نمونه هاست. هر کدام از ما این را تجربه کردهایم که وقتی با ادارات دولتی یا غیر دولتی تماس میگیریم، گاهی حتی جواب سلام ـ چه رسد احوالپرسی- را نمیدهند و میخواهند بیدرنگ مطلبمان را بگوییم. اگر به دلیلی مجبور شویم بلافاصله برای بار دوم با همان جا تماس بگیریم ابتدا معذرت خواهی میکنیم از ترس آنکه با ما تندی نشود.
در جامعه مطلوب اسلامی همه در انجام خیر از دیگری سبقت میگیرند. با توجه به ثواب عظیم کمک کردن در حل مشکلات دیگران، طرف مقابل به گونهای به تلفن جواب میدهد که گویی منتظر تماس ما بوده و از هیچ کمکی که از دستش برمی آید دریغ نمیکند. (شاید یکی از علل شمرده حرف نزدن و خوردن کلمات توسط بعضی از نوجوانان و جوانان همین باشد که از اینکه طرف مقابل با حوصله به حرف آنان گوش کند مطمئن نیستند و به تدریج به این نحو حرف زدن عادت کردهاند.)
مثالهای دیگر را واگذاشته تنها به شرح یک نمود دیگر از کم حوصلگی ما ایرانیان که در هنگام ایستادن در صف جلوهگر می شود اکتفا میکنم. ما هنگام ایستادن در صف نه مجال کافی به دیگران میدهیم و نه فضای کافی. شاید فکر میکنیم هر چه حریم فیزیکی کمتری برای دیگری قائل شویم کارها زودتر پیش میرود!
تشکیل صف در همه دنیا امری طبیعی است، اما ایستادن در صف در کشور ما با نوعی کلافگی و گاهی اضطراب همراه است. هر جا که در ایران صفی تشکیل میشود، از جمله برای عابربانکها، این نوع مجال ندادن و فضا ندادن به دیگری مشهود است. البته در مورد عابر بانک، چون پای رمز شخصی در میان است سی چهل سانتی متر فاصله از فردی که مشغول کار با دستگاه است مراعات میشود:
Only the registered members can see the link
فاصلهای که ما معمولا از نفری که مشغول کار با عابر بانک است میگیریم با فاصله ای که فرد دوچرخه سوار در تصویر زیر از کسی که نوبت اوست گرفته است (البته در خارج از کشور) مقایسه کنید. در کدامیک صبر و حوصله و طمأنینه به جامعه بیشتر تزریق شده و به تعلیمات اسلامی نزدیکتر است؟
Only the registered members can see the link
این رفتار آنان منحصر به صف عابربانک نیست. در هر جا که صفی تشکیل میشود، اداره پست، بانک، فرودگاه، ادارات دولتی و غیر دولتی، شرکتها، فروشگاهها، پای صندوق و... همه باید از کسی که کارش در حال انجام است فاصله بگیرند. اولین وظیفه منتظران در صف فاصله گرفتن از متصدی است. در آنجا اجازه نمیدهند که افراد از محل مشخص شده (عکس زیر)، به میز متصدی نزدیکتر شوند به خیال اینکه کارشان زودتر (و در واقع دیرتر) راه بیفتد. حتی پس از خالی شدن پیشخوان، فرد منتظر میماند تا با اشاره کارمند یا متصدی به سمت پیشخوان برود زیرا کارمند چند ثانیهای فرصت میخواهد تا مدارک نفر قبلی را در محل تعبیه شده قرار دهد و در نتیجه کمتر برگهای گم میشود.
Only the registered members can see the link
با همین تمهید ساده، دیگر هر کس وارد میشود نمیپرسد ته صف کجاست؛ دیگر چند نفر همزمان با کارمند یا متصدی صحبت نمیکنند تا پس از هشت ساعت کار، اعصابی برایش باقی نماند؛ دیگر بر سر نوبت دعوا نمیشود که یکی بگوید من زودتر آمدم و دیگری بگوید من.
در ایران در ایامی که ادارات چندان شلوغ نیست هر روز مناظری از این دست (عکس زیر) میبینیم. غیر از اینکه «فاصله با متصدی» رعایت نمیشود «فاصله میان افراد در صف» هم رعایت نمیشود. افراد حتی نیم متر هم از هم فاصله نمیگیرند. چون در صفهای ما این فواصل رعایت نمیشود، کارمندان زحمتکش ما حق دارند به جای «رسیدگی به کار مردم»، از اصطلاح «سر و کله زدن با مردم» استفاده کنند.
Only the registered members can see the link
وقتی مردم چنین در صف میایستند اگر از بانک بخواهی پولی بگیری چندین نفر در اطراف، از مقدار پول همراه شما آگاه میشوند از جمله برادر سارقی که با یک تماس، به دوستش که در خارج بانک منتظر است، اطلاع میدهد که چه کسی با پول کلان از بانک خارج شده است. چه بسیار حقوق بگیرانی که که حقوق چندماهه یا یک ساله خود را به همین شیوه از دست دادهاند یا کارکنان شریف یک بانک که به خاطر مفقود شدن تعدادی چک پول که معلوم نیست در این شلوغ بازار چه کسی از روی پیشخوان برداشته، سر از اداره آگاهی در آورده اند. اساسا این نحو صف ایستادن در کشوری خوب است که تجسس در کار دیگری از علائق مردم آن باشد نه مردم بزرگوار ایران که پیرو قرآنی هستند که در آن صریحا از تجسس در امور دیگران نهی شده است.
البته اخیرا در برخی بانکها شماره میدهند که شیوه جایگزین مناسبی است ولی بحث ما درباره همه صفهاست. لزوم فاصله گرفتن از متصدی فقط در بانک نیست، حتی هنگام خریدن بلیط چرخ و فلک در پارک این قاعده باید رعایت شود چه رسد به فروشگاههای بزرگ، گمرگ و صدها محل دیگر. حال معلوم میشود که چرا در ایران در اکثر مواردی که صف شلوغ است پس از چندی داد و هوار بلند میشود.
صدها مسئول در این کشور از وزیر گرفته تا بالاتر و پایینتر، سالها در خارج از کشور تحصیل و یا زندگی کرده و این نظم و انضباطها را از نزدیک دیدهاند؛ در این سی سال بیش از صد هزار سفر خارجی دولتی انجام شده است، اما یک نفر به فکر ترویج فرهنگ صف ایستادن در ایران نیفتاده است. همه قفل شدن ترافیک شهرهای بزرگ را به خاطر فقدان فرهنگ ایستادن در صف در آغاز طرح سهمیه بندی در تیرماه 86 و نیز تبعات آن را دیدند ولی باز فکری نشد.
آیا صدها مجموعه داستانی یا طنز رسانه ملی با میلیونها بیننده این فرصت را نداشتهاند که چند ثانیهای به زبان هنر- که خود بهتر میدانند چه کنند - ایستادن در صف را به مردم آموزش دهند؟ این پرسش که «چگونه میتوان بازیگر شد» (که در جای خود باید مطرح شود) و یا اینکه «خوشبختی چیست؟» شاید بیش از هزار بار در رسانه ملی مطرح شده باشد ولی آیا به این مطلب که چگونه باید در صف به حقوق دیگران احترام گذاشت چند بار پرداخته شده است؟ حتی اگر به میزان یک دهم تعداد پس گردنیهایی که برای خنداندن مردم در سریالها به کودکان زده میشود به مسأله صف پرداخته شده بود امروز، اوضاع به گونه دیگری بود.
یکی از شروط لازم برای پیشرفت و بهره وری بالا در یک جامعه، داشتن آرامش روانی و فکری است. عوامل برهم زننده آرامش روانی مردم ما کم نیستند و بسیاری از آنها توسط خود مردم رفع شدنی هستند به شرط آنکه رسانه ملی بدون مجامله به نقد رفتارهای غلط جامعه بپردازد و اگر واقعا اغلب جامعه به امری بی توجهند آن را به اقل جامعه نسبت ندهد.
در پایان لازم است چند نکته مهم یادآوری شود:
1. آنچه در این مقاله در مورد صف و غیر آن گفته شد بسیاری از مردم میدانند اما وقتی اکثریت به نحو دیگری عمل کنند فرد مجبور است از آنان تبعیت کند. همچنانکه بسیاری دوست دارند در بین خطوط رانندگی کنند ولی وقتی بقیه همراهی نمی کنند آنان نیز مجبورند مانند دیگران رانندگی کنند.
2. عرصه بیان ایرادات رفتاری مردم از عرصههایی است که ماهیگیران از آب گل آلود در آن فراوانند. این افراد که از حساسیت هر ملت نسبت به خود آگاهند، برای آنکه هر انتقاد منصفانهای از رفتار مردم را «توهین به شعور ملت» و امثال آن تلقی کنند در آماده باش به سر میبرند. این قبیل حیلهها و بهانه جوییها که برای ایام انتخابات و رای جمع کردن خوب است در این مقالات که فارغ از خطوط سیاسی و صرفا از سر درد و احساس مسئولیت نوشته میشوند جایی ندارند. پیام این مقاله توهین به شعور مردم نیست، گلهای متواضعانه و دوستانه از کسانی است که از ظرفیت عظیم شعور دینی و ملی در بهبود امور اجتماعی بهره نمیگیرند.
3. اینگونه بحثها معدن اختلاف نظر بوده و هست و این امری طبیعی است. قطعا انتقادات، پیشنهادات و راهکارهای خوانندگان میتواند برای نویسنده الهام بخش باشد. چنانکه در انتهای مقاله سوم یاد آوری شد حتی نظراتی که در سایت درج نمیشوند برای نویسنده ارسال میشود و من گاهی برخی نظرات را بیش از سه بار خوانده ام.
4. آنچه در مورد فرهنگ حوصله داشتن بیان شد تنها یک نمونه بود؛ مقصود بیان مهمترین مشکل رفتار ایرانیان نبود. اینکه مهمترین عیب و نیز «امالمعایب» رفتار اجتماعی در ایران چیست بحث دیگری است.
5. کسانی که اهمیت اموری مثل چگونه در صف ایستادن را که مستقیما در آرامش روانی جامعه تأثیر دارند نمیپذیرند در مقاله بعد نکات بیشتری خواهند یافت.
6. آنچه درباره صف در خارج از کشور گفته شد البته گاهی توسط خودشان نقض میشود مخصوصا اگر پای طمع به میان آید. این صف طویل که در جلوی یک عابر بانک در انگلیس تشکیل شده و در آن رعایت فاصله از نفر اول هم نشده است به خاطر خراب بودن عابربانکهای دیگر نیست، به دلیل درست کار کردن آنهاست! هجوم مردم به این عابربانک به سبب این بوده که به دلیل نقص فنی به مشتریان دو برابر پول تحویل میداده است. به دلیل حساسیت مردم ما به حلال و حرام میتوان حدس زد که در مورد مشابه چنین صفی در کشور ما تشکیل نمیشود.
Only the registered members can see the link
به نظر میرسد تعداد جمعیت نالان از رفتار اجتماعی خودمان رو به فزونی است. مردم اگر ارادهای برای اصلاح رفتار اجتماعی در کشور ببینند با ظرفیت فرهنگی عظیم خود، غیرتمندانه به میدان خواهند آمد. سال 1373 در کشور ما با توجه به نیاز مبرم کشور، هوشمندانه سال نظم و انضباط اجتماعی اعلام شد ولی مانند برخی امور مهم دیگر پیگیری نشد. به نظر میرسد تشکیل وزارت یا سازمان ترویج نظم و انضباط اجتماعی از نیازهای فوری کشور ما باشد.
تا کی جوان ایرانی باید حسرت نظم و انضباط اجتماعی در برخی کشورهای غربی و غیر غربی را بخورد؟ وقتی برخی جوانان کم اطلاع از منابع اسلامی، جذب نظم ظاهری در فرهنگ بیگانگان شدند، آن فرهنگ فقط نظم را به آنان تزریق نمیکند، بلکه تا هویت اسلامی و ایرانی اش را نگیرد از پای نمینشیند.
جامعه ما سخت به تزریق فرهنگ صبر و حوصله نیاز دارد. مانند هر امر اجتماعی دیگر، ریشههای کم حوصلگی در رفتار اجتماعی ما ـ که قطعا نباید با ساده انگاری و «کم حوصلگی» فورا آن را به مسائل اقتصادی ربط داد ـ باید شناسایی شود. اما آنچه در وهله اول باید انجام شود تمرین حوصله کردن است و به گمان من، ترویج فرهنگ درست ایستادن در صف از بهترین راههای ترویج این فرهنگ است.
کافی است در فاصله دو متری هر پیشخوان ـ از محل پرداخت قبض صندوق گرفته تا باجه اطلاعات فرودگاه، و از اداره پست گرفته تا اداره وظیفه عمومی و باجههای فروش بلیط در ورزشگاهها ـ تابلوی «لطفا پشت خط منتظر بمانید» قرار داده شده و نیز خطی کشیده شود و مراجعان در پشت آن منتظر مانده، به پیشخوانها نچسبند. آیا برای عملی شدن این امر ساده که به آرامش روانی جامعه کمک شایانی میکند و بودجهای هم نمیخواهد باید چند سال منتظر ماند؟
منبع (Only the registered members can see the link)