PDA

مشاهده نسخه کامل : مدیریت احساسات



Trance
30-10-08, 18:15
اگر ازشما خواسته شود درباره خودتان چند جمله توضیح دهید ویا درحالت کلی درباره خودتان صحبت کنید، شما چه می گویید ؟
آیا احساس نمی کنید که درباره اخلاق و روحیات خود واقعا چیز زیادی نمی دانید؟
حال ازشما می خواهیم درباره دوستتان یا یکی ازاقوامتان صحبت کنید ویا سوال می کنیم نظرشما درباره فلان آقا یاخانم چیست ؟

دراکثر مواقع صحبت می کنید و نظر می دهید و خیلی راحت در باره او نتیجه گیری می کنید، گویا او را بهتر از خودتان می شناسید. این طور نیست ؟
این که ما خواسته یا ناخواسته دوست نداریم درباره خودمانفکرکنیم و یا درست فکر کنیم، دلایل زیادی دارد وآثار مختلفی برروند زندگی، احساسات، عواطف و روابط ما می گذارد .
دربسیاری موارد آزردگی ها و مشکلات عاطفی ما نتیجه انباشته شدن احساسات حل وفصل نشده ای است که مانع می شوند، از زمان حال و زندگی روزمره برداشت و تجربه درستی داشته باشیم. این احساسات گاه قدمتی دیرینه دارند وبه دوران کودکی برمی گردند و گاه ناشی از یک حادثه نزدیک جروبحث با یک همکار یاهمسایه است.
درهرصورت، شما فشاری را تحمل می کنید ونیروی فراوانی را برای پنهان کردن احساسات قدیمی صرف می کنید، به گونه ای که قادر به انجام دادن امورروزمره، مهرورزیدن وعمل به تعهد نیستید. احساسات ابراز نشده قضاوت را مخدوش و شما رابسیار حساس وعصبانی می کند. پس در برابر مسائل واکنش نامناسب نشان داده وکنترلتان راازدست می دهید.
مشکلات شخصی شما مانع ازاین می شوند که با دنیا برخوردصادقانه داشته باشید. تحقیقات روان شناسان شخصیت نشان داده است که مشکلات اقتصادی و اجتماعی موجب تشدید بروزصفات منفی شخصیت افراد می شود. اگرانسان بتواند محدوده تاثیر عوامل محیطی را بر رفتار وشخصیت خود کنترل کند، کمک زیادی به سلامت روانی خودکرده است. برای رسیدن به عواطف مثبت وسازنده مهم است که نقطه ضعف های شخصیتی خودرا بشناسید وبدانید که چگونه این نقاط درادراک و روابط شما اثرمی گذارد.

هدف ما این است که رشد کنیم وتا حد امکانبه شکوفایی وشادکامی برسیم.
وقتی شما مسائل عاطفی حل نشده ایدارید، لحظه حال را با مسائل مربوط به گذشته مخدوش می کنید. برای حل این مشکل بایدمعانی احساسات خود را درک کنید و بیاموزید که آن ها را مستقیما ابراز و در هر لحظه بتوانید ارتباطی موثر را بین خود و احساساتان برقرار نمایید. برطبق تحقیقات روان شناسان شخصیت، مشکلات اقتصادی واجتماعی موجب تشدید بروز صفات منفی شخصیت افراد می شود .

احساس خود را آزاد کنید وبه نحو احسن با آن کناربیایید.
زندگی خوب واثربخش شرایطی است که بتوانید آزادانه آن چهراکه می خواهید بگویید وآن چه را می خواهید احساس کنید و به جامعه بشری سود برسانید. اطلاع ازاستعدادهای خود برای رسیدن به زندگی شاد ضروری است. اگر می خواهید معنای زندگی را احساس کنید باید استعداد های خود را بروز دهید. یاد بگیریم آزادانه خود راباور کنیم و احساساتمان راجهت بدهیم. شما اگر ناراحتی را درسینه نگه دارید، خشم ابراز نشده را در خود انباشته می کنید، وقتی رنجش به دل دارید، نمی توانید به خوداحساس خوبی داشته باشید، خود را شایسته موفقیت نمی دانید و در نتیجه کارمثبتی انجا م نمی دهید.
مشکل این جاست که ما همیشه احساسات منفی خود را آن قدر قورت میدهیم تا به لحظه انفجار برسیم، وقتی به موضوع منفی در روابط پی می بریم، به جایآن که آن را مطرح کنیم وراحت حرفمان را بزنیم به هزار بهانه موضوع را به عقب می انداز م وسکوت اختیار می کنیم، خیلی مواق افراد از ترس این که روابطشان تیره شود، احساسات منفی خود را حل نشده نگه می دارند، غافل از این که احساسات منفی و ناخوشایند به مرورزمان افراد را به لحظه انفجار نزدیک می کند و روابط سالم وشاد رنگ می بازد.بالارفتن ظرفیت پذیرش انتقاد، قدرت و مهارت بروز مناسب احساسات منفی کمک زیادی بهافراد می کند،
آیا تا به حال شده است شما به خاطر مسئله ای کوچک مثل بازماندندر خمیردندان یا جا به جایی وسیله ای به طرف مقابلتان به شدت پرخاش و جهنمی به پاکنید و یا شاید خود شما به خاطر مسئله ای کوچک مورد پرخاش قرار گر فته باشید؟
رنجش های کوچک و جمع شده سبب تحریف افکار واحساسات می شود.
چطور می شوداظهار نظری کوچک ناگهان به بلوایی منجرشود که آرام کردن آن مدت ها طول می کشد؟
بدیهی است این همه نیروی منفی متعلق به آن اظهارنظر کوچک یا آن مسئله ساده نیست، بلکه علتآن را باید از مطالب ذکرشده دربالا پی گیری کنیم.
شما مجموعه آن چیزهایی هستید که تاکنون برای شما اتفاق افتاده است. حوادث خوش وناخوش به اتفاق شما راساخته اند. ممکن است در بسیاری ازحوادثی که برای شما اتفاق افتاده اند، مقصر نبوده و نقشی نداشته اید. اما در هرانتخاب نوع واکنش با خود شما بوده است. حالا شمامسوولیت دارید تا گذشته خود را سامان دهید و مدیریت کنید و هرگز تحت تاثیر آن تجارب منفی باقی نمانید.
شناخت عواطف وهیجانات و درکل شناخت خود فقط به معنی آشنایی با نقاط ضعف وکاستی های خود نیست. بهتراست که همزمان نقاط قوت ومواضع قدرتفردی را بشناسیم تا ازاین طریق بتوانیم تغییرات سازنده تری درزندگی خود و دیگران ایجاد کنیم وچون تغییرات حاصل برگرفته ازنیروهای مثبت درون است، انگیزه فرد را برایپیشرفت و خود شکوفایی افزایش می دهد. وقتی که وارد جزیره ناشنا خته وجود خود میشوید، چیزهای شگفت انگیزی را مشاهده خواهید کرد.
باورکردن خود و ایمان داشتن به توانایی ها و قدرتمندی خودتان شرط اولیه موفقیت است. زمانیکه بتوانیدازگفتن کلمه «می توانم» لذت ببرید و نیرو بگیرید. دراین صورت است که شما درانجام کارهای روزمره و رسیدن به اهدافتان به خودتان متکی هستید ونیازی به تایید دیگران ندارید و یا این که دیگران نمی توانند شما را از مسیر پیشرفت بازدارند.


اگر بیشتر مردم اشتباهات و اهمال کاری های خود را در زندگی به گردن بدشانسی و تقدیر می اندازند به نتیجه بالا نرسیده اند.

Feoris
11-11-08, 12:27
حرف شمادرست ولي من درك كرده ام كه هميشه خواستن توانستن نيست

بلكه رسيدن به يك هدف به عوامل متعددي بستگي دارد