Only the registered members can see the link يكي چراغ پيداميكنه و از غول چراخ ميپرسه: هزازسال واسه تو چقدره؟ غول ميگه: يك دقيقه!
دوباره ميپرسه: يك ميليارد تومن واسه توچقدره؟ غوله ميگه: يه ريال!!!
طرف ميگه پس دوريال به من بده ازادت كنم،!!! غوله ميگه: يه دقيقه صبركن...
Only the registered members can see the link یکی داشت با ماشينش دور ميدون ميچرخيد.ازش ميپرسن چرا اين كارو ميكني؟گفت:آخه راهنمام گير كرده!!
Only the registered members can see the link یه روز یکشنبه ارمنی ها در کلیسا مراسم داشتن که یک مرد مزاحم هی در میزنه و فرار میکنه بالاخره کشیش هنگام مزاحمت میگیردش و میگه: کاری داشتید؟ مزاحم میگه :اقا ببخشید عیسی خونه ست!!
Only the registered members can see the link به يكي ميگن اگه تو دريا كوسه دنبالت كنه چي كار ميكني مگه ميرم بالا درخت مگن آخه مرد مومن تو دريا درخت پيدا نميشه ميگه مجبورم مجبورم مي فهمي يعني چي!!!!!!!!
Only the registered members can see the link يارو زنگ مي زنه پيتزايي ميگه: اقا يه پيتزاي مخلوط ميخوام طرف ميگه:به نام؟ يارو ميگه:ببخشيد بنام خدا يه پيتزا مخلوط مي خوام!!
Only the registered members can see the link يارو مي خواسته از تاكسي پياده شه راننده ميگه دستت لا در نمونه يارو ميگه سرت لا در نمونه!
Only the registered members can see the link به يكي ميگن اينجا چيكار ميكـنــي؟ ميگه پس كجا چيكار كنم؟؟؟؟؟
Only the registered members can see the link يكي میره جهنم.دمپایی شو پرت میکنه تو بهشت.میگه: خدایا برم بیارمش؟
Only the registered members can see the link به يكي ميكن دنيا را داشتى چكارميكردى؟ ميگه ميفروشمش ميرم خارج!!!
Only the registered members can see the link ترك يه تلويزيون ميخره هر كاري ميكنه بلد نيست روشنش كنه به بچه هاش ميگه بياين هولش بدين!!!
Only the registered members can see the link یارو لب دریا همش داد میزد آفرین، ما شالا .... ،ازش میپرسن چه کار میکنی؟ میگه :پسرم 1 ساعته رفته زیر آب هنوز بر نگشته ...عجب نفسی داره!
Only the registered members can see the link دو تا ماشین با هم تصادف میکنند.
Only the registered members can see the linkافسر میاد و میپرسه: کدومتون مقصر بودید؟ يكي میگه: والله من خواب بودم، ندیدم از ایشون بپرسید!!!
Only the registered members can see the link مدل زن شما مشابه کدام نرم افزاروسخت افزارکامپیوتر
زن مدل هارد ديسک: همه چي يادش ميمونه، تا ابد!
زن مدل رم (RAM): از دل برود هر آن که از ديده برفت!
زن مدل ويندوز: همه ميدونن که هيچ کاري رو درست انجام نميده، ولي کسي نميتونه بدون اون سر کنه!
زن مدل اکسل: ميگن خيلي هنرها داره ولي شما فقط براي چهار نياز اصليتون ازش استفاده ميکنين!
زن مدل اسکرين سيور: به هيچ دردي نميخوره ولي حداقل حوصله آدم باهاش سر نميره!
زن مدل سِروِر (Server): هر وقت لازمش دارين مشغوله!
زن مدل مولتيمديا: کاري ميکنه که چيزهاي وحشتناک هم خوشگل بشن!
زن مدل سيدي درايو: هي تندتر و تندتر ميشه!
زن مدل ئيميل: از هر دهتا چيزي که ميگه، هشتتاش بيخوده!
زن مدل ويروس: به نام «عيال» هم معروفه. وقتي که انتظارش رو ندارين، از راه ميرسه،
خودش رو نصب ميکنه و از همه منابعتون استفاده ميکنه. اگر سعي کنين پاکش کنين،
يک چيزي رو از دست ميدين، اگه هم سعي نکنين پاکش کنين، دار و ندارتون رو از دست ميدي
Only the registered members can see the link از يكي میپرسن این خیابون کجا میره؟ میگه ایلده من چهل ساله اینجام...ندیدم جایي بره؟!
Only the registered members can see the link به يكي میگن چرا در خونت نوشتی WC ؟
میگه این مخفف wel-come هست!
Only the registered members can see the link ببخشيد مي دونم الان بد موقع هستش که مزاحمت شدم فقط خواستم بپرسم ايران که نفت صادر مي کنه . بشکه ها شو پس مي گيره يا نه ؟؟؟؟؟؟؟
Only the registered members can see the link به يكي مي گن اگه دنيا رو بهت بدن چي كار مي كني مي گه من فعلا مي خوام درسمو ادامه بدم !!
Only the registered members can see the link يكي بعد از 40 سال كچل بودن كلي قرض و قوله ميكنه موي مصنوعي ميكاره بعد از 4 روز تو قرعه كشي ادارشون سفر حج عمره براش در مياد!
Only the registered members can see the link يک دختره تو خيابون ميرفته. يه هو يه پسره محکم بغلش ميکنه دختره ميگه ببين تا ده هزار ميشمارم اگه ولم نکني جيغ ميزنما!
N@VID
29-09-08, 20:52
سلام :
دست درد نکه ، عالی بود ...
ولی بهتر می شد که شهر یا لحجه ای رو تو لطیفه ها نمی آوردی . شاید توی سایت ترک داشته باشیم بهش بر بخوره !
ولی به یه ت .. می گن ناراحت نمی شی انقدر براتون جک می شازند ؟ مگن والا این ها که برای شما جوکه برای ما خاطرست !
این هم از یک جوک از شهرداری ! :
به عبارتی برای خرید یک واحد تجار در برج میلاد با مساحت 50 متر مربع باید مبلغ 200 میلیار پیاده شد !
فکر کنم تجارت اعضای بدن باید بکنیم !!!:yes::1. (38):
Only the registered members can see the link (Only the registered members can see the link)
Merlin360
30-09-08, 07:37
سلام :
دست درد نکه ، عالی بود ...
ولی بهتر می شد که شهر یا لحجه ای رو تو لطیفه ها نمی آوردی . شاید توی سایت ترک داشته باشیم بهش بر بخوره !
ولی به یه ت .. می گن ناراحت نمی شی انقدر براتون جک می شازند ؟ مگن والا این ها که برای شما جوکه برای ما خاطرست !
این هم از یک جوک از شهرداری ! :
به عبارتی برای خرید یک واحد تجار در برج میلاد با مساحت 50 متر مربع باید مبلغ 200 میلیار پیاده شد !
فکر کنم تجارت اعضای بدن باید بکنیم !!!:yes::1. (38):
Only the registered members can see the link (Only the registered members can see the link)
سلام من خیلی سیع کردم که به قول شما از لهجه و شهر و افراد خاص استفاده نکنم ولی این رو جدا ندیده بودم
اگر هم در این پست به کسی توهین شده واقعا ازش عذر میخوام اگر هم مشکل دیگه ای هست ازطریق Yahooیا
ارسال پست خصوصی بیان کنید تا اون قسمت رو ویرایش کنم.
امروز هم منتظر جک های بیشتری باشید.
با تشکر.
Merlin360
30-09-08, 17:34
اینم جک های بیشتری که قولشو داده بودم:
Only the registered members can see the linkيه مورچه عاشق دختر همسايه ميشه، بعد از يك هفته ميفهمه كه چايي خشك بوده!!!
Only the registered members can see the link اطلاعيه وزارت سلامتي: از اين پس براي گرفتن بليت هواپيما علاوه بر ارائه شناسنامه به ارائه وصيتنامه هم احتياج است!!!
Only the registered members can see the link از يكي مي پرسن نظرت درباره بند گردنيه موبايل چيه ؟ ميگه خيلي خوبه . فقط موقع شارژ چند ساعتي آدمو علاف ميکنه!!!
Only the registered members can see the link به يه خره ميگن چرا گوشات درازه ميگه هر خوشكلي يه نقصي داره.!!!
Only the registered members can see the link مردهاي مجرد کمتر از مردهاي متاهل عمر ميکنند. اما مردهاي متاهل بسيار بيشتر از مردهاي مجرد آرزوي مرگ ميکنن!
Only the registered members can see the link یه يكي در و پنجره ساز بوده ، میره خواستگاری میپرسن آقا داماد چی کارست ؟ میان کلاس بزارن میگن داماد ویندوز نصب میکنه!
Only the registered members can see the link پيرزنه از مكه برگشته بود وي گمرك تو چمدونش ويسكي پيدا ميكنن.بهش ميگن حاجيه خانم از شما اين كارا بعيد!ميگه اخه ننه من كه پا ندارم دور خونه خدا بگردم يه استكان از اينو كه ميخوردم خونه خدا خودش دور سرم ميگشت.
Only the registered members can see the link گنجیشکه با موتور تصادف میکنه.....بیهوش میشه....میندازنش تو قفس...به هوش که میاد میله ها رو میبینه ..میزنه تو سر خودش میگه خاک بر سرم شد....موتوریه مرد!
Only the registered members can see the link خروسه به مرغه ميگه يه نوك ميدي؟ مرغه با عشوه و ناز ميگه نه. خروسه ميگه:به درك با خودكار مينويسم!!!!!!
Only the registered members can see the link كرم ابريشم قرص اكس مي خوره پليور مي دوزه!
Only the registered members can see the link چوپان دروغگو ميميره و تو اون دنيا ازش ميپرسن اصلا تو كي هستي ؟
در جواب ميگه :
من دهقان فداكار هستم !!!
Only the registered members can see the link یه روز یه دختر زشت به دوست پسرش میگه شباهن من با خورشید چیه ؟ پسره میگه به 2 تاتون نمیشه مستقیم نگاه کرد.
Only the registered members can see the link يكي رو ميگيرن ميگن پدر سوخته چرا پشت ماشينت نوشتي " امام با سالاد " ! ميگه مگه چيه؟از شما بهتره که مينويسين " خدا با ماست!
Only the registered members can see the link يکي یه دختر خوشگل تو اتوبوس می بینه.از اتوبوس که پیاده می شه شماره اتوبوس و بر میداره.
Only the registered members can see the link به يه معتاده ميگن فرق شما با ورزشکارا چيه؟ميگه اونا تکنيکي کار ميکنن ما پيک نيکي.
Only the registered members can see the link يه مرغ و خروس ميرن سوپر مار?ت خروسه ميگه:آقا لطفا يه شونه تخم مرغ...مرده ميگه:شما ديگه چرا؟؟مرغه يه ذره خجالت مي?شه ميگه:آخه ما هنوز نامزديم!
Only the registered members can see the link يه روز يه يكي عصبانی ميشه به شكمش می گه :چقدر من كار كنم تو خوری .شكمش جواب ميده می خوای من كار كنم تو بخوری؟...
Only the registered members can see the link يه هويجه با مامانش ميره گردش.وسط خيابون ميگه:ماااااامااااان آب هويج دارم!
Only the registered members can see the link يه شب يه نفر (آخر بچه مثبت) داشته به آسمان نگاه ميکرده، ميبينه ستارهها چشمک ميزنند، سرشو ميندازه پايين و ميگه: استغفرالله!
Only the registered members can see the link شوهر به زن: سه تا حيوان وحشي که با «خ» شروع ميشه بگو! زن: خودت، خواهرت، خدابيامرز مادرت!
Only the registered members can see the link يكي مياد تهران ميبينه همه آستين کوتاه پوشيدن، ميگه: عجب، پس اينا دماغشونو با چي پاک ميکنن؟!
Only the registered members can see the link يكي از چتربازها قبل از پريدن از هواپيما، از فرماندهش پرسيد: «قربان! اگر موقع پريدن، خداي نكرده چتر من باز نشد، چه بايد بكنم؟» فرمانده: «هيچي جانم! اگر نشد، بيا تا يك چتر ديگر بهت بدهم.»
Only the registered members can see the link پسري از سربازي براي پدرش اين طور تلگراف زد : " من کاظم پول لازم " پدرش هم در جواب گفت : " من تراب وضع خراب !"
Only the registered members can see the link ميخواستن يكي رو شكنجه روحي بدن، ميفرستنش تو يك اتاق گرد، ميگن برو يك گوشه بشين!
Only the registered members can see the link يه بار به يه پنگوئن ميگن ارزوت چيه ميگه :دوست دارم يه عکس رنگي بندازم.
Only the registered members can see the link دوست يكي بهش ميگه سي دي که بهم دادي خش داره؟ ميگه: آخه آهنگاي قشنگ اش رو علامت زدم.
Only the registered members can see the link عشق تو اين دوره زمونه ..... مثل تپه اي ميمونه كه هر خري از اون بالا ميره
Only the registered members can see the link دانشمندان ثابت كردهاند كساني كه موقع مدفوع كردن فكر ميكنند، موقع فكر كردن مدفوع ميكنند
Only the registered members can see the link يكي ميره پارتي، بهش ميگن: چطور بود؟ ميگه: خوب بود، اونجا اسم يه گل رو من گذاشته بودند و همشون ميگفتند: اسكل بايد برقصه
Merlin360
01-10-08, 11:34
این هم اس ام اس های سر کاری و زیبا:
به حرمت گوسفندي كه جان حضرت اسمعيل رو نجات داد 7 بار بگو بعععع بععععو اين SMS رو براي 7 تا گوسفند ديگه بفرست.!!!!
+ - + - + - + - + - + - + - + - + - + - + - + - + - + - بشين جمع و منها کن ببين اين چندمين باره که اين موقع شب با اسي ام اس هام از خواب مپري؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!
مثل شقايق زندگي کن ، کوتاه اما زيبا ، مثل پرستو ، فصلي کوچ کن ، اما هدفمند ، مثل پروانه بمير ، دردناک اما با عشق ، مثل خر عرعر کن ، بلند اما شمرده و خوانا!!!!
اگه بنزين كوپني شده زياد ناراحت نيستم چون از اين به بعد قدر تو را بيشتر ميدونم و حد اقل براي رفتن به مزرعه سوار تو ميشم الاغ جونم.
نگاهت همچون باران است و قلبم همچون کوير...و مي داني که کوير بدون باران زنده است...پس برو بمير!
N@VID
01-10-08, 19:55
سلام :
يه بنده خدايي با پسرش نشسته بودن ، که پسر از پدر پرسيد بابا چرا به ما مي گن خر !!!
پدر به پسرش گفت برو يک قابلمه بيار تا بهت ثابت کنم چرا مي گن ...
پسر قابلمه رو اورد و پدر چند بار به پشت قابلمه زد : دينگ دينگ دينگ ...
پدر گفت پسرم اين صدايي که مي شنوي صداي چيه ؟ پسر گفت خوب بابا معلومه
صداي زنگ در هست ... پدر گفت ديدي پس چرا به ما مي گن خر !
پس بهت ثابت شد چرا اين لغب رو به ما مي دن . پسر آهي کشيد و گفت بله بابا فهميدم !
بعد پدر گفت پس اين قابلمه رو تو ببر بزار سر جاش تا من هم برم ببينم کي داره زنگ مي زنه !!!!!!
Merlin360
02-10-08, 11:39
هر چیزی جدیدش خوبه ، ولی رفیق قدیمیش ! تو هر چیزی رنگارنگی خوبه ولی تو رفاقت یه رنگی ! هر خیابونی یه طرفه اش خوبه ولی رفاقت ما دو طرفه !
سعی کن دست دادنت ... مانند یک قرارداد امضا شده معتبر باشد .
صبر کردن دردناک است و فراموش کردن دردناک تر...ولی دردناک تر از همه این است که ندانی باید صبر کنی یا فراموش...
دست هایی که کمک می کنند مقدس تر از لب هایی هستند که دعا می کنند...کوروش کبیر .
وقتی عشقت تنهات گذاشت,نگران خودت نباش که بعد از او چه کار کنی, شرمنده دلت باش که بهت اطمینان کرد .
هميشه دليل شادی كسی باش نه قسمتی از شادی او، و هميشه قسمتی از غم كسی باش نه دليل غم او.
كورش بزرگ فرمود: فرمان دادم بدنم را بدون تابوت و موميايی به خاك سپارند تا اجزای بدنم خاك ايران را تشكيل دهد.
در زندگی افرادی هستند كه مثل قطار شهر بازی می مونن. از بودن با اونا لذت می بری ولی باهاشون به جايی نمی رسی.
افتادن در گل و لای ننگ نيست. ننگ در اين است كه آنجا بمانی.
چقدر سخت است منتظر کسی باشی که هیچ وقت فکر آمدن نیست!
گو چند سال داری . بگو اون چند سالی که گذشته را ديگه نداری .
برای دادن گل به دیگران منتظر مراسم تدفین آنها نباش.
بزرگترين افسوس آدمی اين است كه حس ميكندميخواهد،اما نميتواند و به ياد مي آورد زمانی را كه می توانست اما نخواست.
دوست خوب داشتن بهتر از تنهایی و تنهایی بهتر از با هر کس بودن است.
عشق خام میگه: چون به تو نیاز دارم دوستت دارم ، عشق پخته می گه : چون دوستت دارم بهت نیاز دارم.
عشق تنها مرضی است که بيمار از آن لذّت می برد!
يادمان باشد عشق متعلق به لحظه هاست و نفرين برای همه ی عمر!
در زندگی بارون نباش که فکر کنند با منت خودتو به شيشه مي کوبی ابر باش تا منتظرت باشن که بباری.
از خدا خواستن شجاعت است بدهد نعمت است ندهد حکمت. از بنده خواستن حماقت است بدهد منت است ندهد ذلت.
اگر بوی گلی را دوست نداري شاخه هايش را نشكن.
هركز اميد را ازكسی سلب نكن شايد اين تنها جيزی باشدكه او دارد .
جان فدا کردن برای دوست چندان مشکل نيست،پيدا کردن دوستی که ارزش جان فدا کردن را داشته باشد مشکل است.
گر نميتواني بالا بري پس سيب باش تا با افتادنت انديشه اي بالا رود.
همه دوست دارن برن بهشت..ولی هیشکی نمیخواد بمیره.
زمانی که نا امید شدی به یاد آور که تاریکترین ساعت شب نزدیکترین لحظه به طلوع خورشیده....
Overclocker
22-10-08, 17:00
يه مورچه عاشق دختر همسايه ميشه، بعد از يك هفته ميفهمه كه چايي خشك بوده!!!
اطلاعيه وزارت سلامتي: از اين پس براي گرفتن بليت هواپيما علاوه بر ارائه شناسنامه به ارائه وصيتنامه هم احتياج است!!!
از يكي مي پرسن نظرت درباره بند گردنيه موبايل چيه ؟ ميگه خيلي خوبه . فقط موقع شارژ چند ساعتي آدمو علاف ميکنه!!!
به يه خره ميگن چرا گوشات درازه ميگه هر خوشكلي يه نقصي داره.!!!
مردهاي مجرد کمتر از مردهاي متاهل عمر ميکنند. اما مردهاي متاهل بسيار بيشتر از مردهاي مجرد آرزوي مرگ ميکنن!
یه يكي در و پنجره ساز بوده ، میره خواستگاری میپرسن آقا داماد چی کارست ؟ میان کلاس بزارن میگن داماد ویندوز نصب میکنه!
پيرزنه از مكه برگشته بود وي گمرك تو چمدونش ويسكي پيدا ميكنن.بهش ميگن حاجيه خانم از شما اين كارا بعيد!ميگه اخه ننه من كه پا ندارم دور خونه خدا بگردم يه استكان از اينو كه ميخوردم خونه خدا خودش دور سرم ميگشت.
گنجیشکه با موتور تصادف میکنه.....بیهوش میشه....میندازنش تو قفس...به هوش که میاد میله ها رو میبینه ..میزنه تو سر خودش میگه خاک بر سرم شد....موتوریه مرد!
خروسه به مرغه ميگه يه نوك ميدي؟ مرغه با عشوه و ناز ميگه نه. خروسه ميگه:به درك با خودكار مينويسم!!!!!!
كرم ابريشم قرص اكس مي خوره پليور مي دوزه!
چوپان دروغگو ميميره و تو اون دنيا ازش ميپرسن اصلا تو كي هستي ؟
در جواب ميگه :
من دهقان فداكار هستم !!!
یه روز یه دختر زشت به دوست پسرش میگه شباهت من با خورشید چیه ؟ پسره میگه به 2 تاتون نمیشه مستقیم نگاه کرد.
يكي رو ميگيرن ميگن پدر سوخته چرا پشت ماشينت نوشتي " امام با سالاد " ! ميگه مگه چيه؟ از شما بهتره که مينويسين " خدا با ماست!
يکي یه دختر خوشگل تو اتوبوس می بینه.از اتوبوس که پیاده می شه شماره اتوبوس و بر میداره.
به يه معتاده ميگن فرق شما با ورزشکارا چيه؟ميگه اونا تکنيکي کار ميکنن ما پيک نيکي.
يه مرغ و خروس ميرن سوپر مارکت خروسه ميگه : آقا لطفا يه شونه تخم مرغ...مرده ميگه:شما ديگه چرا؟؟ مرغه يه ذره خجالت ميکشه ميگه : آخه ما هنوز نامزديم!
يه روز يه يكي عصبانی ميشه به شكمش می گه : چقدر من كار كنم تو خوری .شكمش جواب ميده می خوای من كار كنم تو بخوری؟...
يه هويجه با مامانش ميره گردش.وسط خيابون ميگه:ماااااامااااان آب هويج دارم!
يه شب يه نفر (آخر بچه مثبت) داشته به آسمان نگاه ميکرده، ميبينه ستارهها چشمک ميزنند، سرشو ميندازه پايين و ميگه: استغفرالله!
شوهر به زن: سه تا حيوان وحشي که با «خ» شروع ميشه بگو! زن: خودت، خواهرت، خدابيامرز مادرت!
يكي مياد تهران ميبينه همه آستين کوتاه پوشيدن، ميگه: عجب، پس اينا دماغشونو با چي پاک ميکنن؟!
يكي از چتربازها قبل از پريدن از هواپيما، از فرماندهش پرسيد: «قربان! اگر موقع پريدن، خداي نكرده چتر من باز نشد، چه بايد بكنم؟» فرمانده: «هيچي جانم! اگر نشد، بيا تا يك چتر ديگر بهت بدهم.»
پسري از سربازي براي پدرش اين طور تلگراف زد : " من کاظم پول لازم " پدرش هم در جواب گفت : " من تراب وضع خراب !"
ميخواستن يكي رو شكنجه روحي بدن، ميفرستنش تو يك اتاق گرد، ميگن برو يك گوشه بشين!
يه بار به يه پنگوئن ميگن آرزوت چيه ميگه : دوست دارم يه عکس رنگي بندازم.
دوست يكي بهش ميگه سي دي که بهم دادي خش داره؟ ميگه: آخه آهنگاي قشنگ اش رو علامت زدم.
عشق تو اين دوره زمونه ..... مثل تپه اي ميمونه كه هر خري از اون بالا ميره
دانشمندان ثابت كردهاند كساني كه موقع مدفوع كردن فكر ميكنند، موقع فكر كردن مدفوع ميكنند
يكي ميره پارتي، بهش ميگن: چطور بود؟ ميگه: خوب بود، اونجا اسم يه گل رو من گذاشته بودند و همشون ميگفتند: اسكل بايد برقصه
یک بنده خدایی قله اورست رو فتح كرد.بهش ميگن انگيزه ات چي بود؟؟ ميگه خدا لعنت كنه كسي رو كه گفت اون بالا نذري ميدن
:love:
Moein
22-10-08, 18:43
چرا این اخریه رو قرمز کردی؟
Amin Boy 20
22-10-08, 20:02
این 2 تا جک رو حیفم امد که ننویسم
1-از یه شخصی(نپرسید کی)میپر سن انگیزه شما از فتح قله اورست چی بوده ؟یارو میگه کرفس
2-دو باره از همون شخصه میپرسن شما مربا بالنگ خورده اید؟میگه نه من مربا با دست خوردم!!
G E N E R A L ™
17-11-08, 19:05
به علت گراني مواد شوينده ، از اين پس نظافت يك پنجم ايمان است
آقایون وقتی میخوان کاری رو انجام بدن : اول خوب فکر میکنند.
بعد به حرف دلشون گوش میکنن ، بعد به خدا توکل میکنن و ...در آخر کاری رو انجام میدن که زنشون میگه !!
مي دوني فرق تو با فندق چيه ؟
فندق يه مغز كوچولو داره كه تو اونم نداري !!!
-----------------------------------------------------
گرد و خاك تنهايي دلم را با جاذبه نگاهت زدودي
خانه قلبم را از هم پاك كردي ، حالا كه زحمت كه مي كشي يه دستمالي هم روي ميز بكش !
من چند وقت پیش یک تاپیک در مورد خانوم ها زدم (1میلیون دختر بی شوهر میمانند) که جنجال زیادی به وجود اومد گفتم یکم از خانوم ها حمایت کنم تا بلکه کمی جنجال ها فراموش بشه.
با تشکر
امیدوارم این بار مرد ها ناراحت نشن.:1. (38):
چرا مردها دارای وجدان پاکی هستند؟
به این دلیل که هیچ گاه از آن استفاده نمی کنند
چرا روانکاوی مردها خیلی سریع تر نسبت به خانم ها انجام می پذیرد؟
زیرا هنگامیکه زمان بازگشت به دوران کودکی فرا می رسد، مردها همان جا قرار دارند
شباهت آقایون با آگهی های بازرگانی چیست؟
شما نمی توانید یک کلمه از حرف های آنها را باور کنید و هیچ چیز برای زمانی بیش از 60 ثانیه دوام نمی آورد
ورزش کنار دریای آقایون چیست؟
هر موقع خانمی را می بینند شکم هایشان را تو می دهند
به یک مرد با نصف مغز چه می گویند؟
با استعداد
خدا بعد از خلق مرد ها چه گفت؟
من می تونم کارمو بهتر از این انجام بدم
در آمریکا به یک مرد باهوش و با استعداد چه می گویند؟
توریست
یک وضعيت غير قابل كنترل چیست؟
صد و چهل و چهار مرد در يک اتاق
برای درست کردن پاپ كُرن به چند مرد نیاز است؟
سه تا، یک نفر ماهیتابه را بر روی گاز نگه میدارد و دو نفر دیگر گاز را تکان می دهند تا
گرما به تمام سطح ماهیتابه برسد
آقایون لباس هایشان را چگونه دسته بندی می کنند؟
"کثیف" و " کثیف اما قابل پوشیدن"
تنها یک مرد می تواند یک ماشین ارزان قیمت 2 ميليون توماني بخرد و
یک سیستم صوتی 4 ميليون توماني بر روی آن نصب کند
شما به مردی که همه چیز دارد چه می دهید؟
زنی که به او نشان دهد چگونه می تواند از آنها استفاده کند
چرا مردان تنها در نیمی از زندگی خود با بحران مواجه هستند؟
زیرا آنها در تمام طول زندگی خود در دوران نوجوانی به سر می برند
آینده نگری یک مرد چگونه مشخص می شود؟
به جای یک بطری 2 بطری مشروب بخرد
فرق یک شوهر جدید با یک هاپوي جدید در چیست؟
بعد از یک سال هاپو هنوز هم از دیدن شما به هیجان می آید
نازکترین کتاب دنیا چه نام دارد؟
چیزهایی که مردان در مورد زنان می دانند
Amin Boy 20
21-11-08, 21:04
اینارو که گفتی هیچ کدوم (حداقل 99 درصد شون)حقیقت نداره اما اون مسئله با اینا فرق میکرد نه؟:whistle:
vahidsc
21-11-08, 22:16
بسی جالب بود
G E N E R A L ™
22-11-08, 17:02
آرزوهاي عجيب و غريب يك بنده خدا
يك بنده خدايي، كنار اقيانوس قدم ميزد و زير لب، دعايي را هم زمزمه ميكرد. نگاهى به آسمان آبى و درياى لاجوردين و ساحل طلايى انداخت و گفت :
- خدايا ! ميشود تنها آرزوى مرا بر آورده كنى ؟
ناگاه، ابرى سياه، آسمان را پوشاند و رعد و برقى در گرفت و در هياهوى رعد و برق، صدايى از عرش اعلى بگوش رسيد كه ميگفت :
- چه آرزويى دارى اى بنده ى محبوب من ؟
مرد، سرش را به آسمان بلند كرد و ترسان و لرزان گفت :
- اى خداى كريم ! از تو مى خواهم جاده اى بين كاليفرنيا و هاوايي بسازى تا هر وقت دلم خواست در اين جاده رانندگى كنم !
از جانب خداى متعال ندا آمد كه :
- اى بنده ى من ! من ترا بخاطر وفادارى ات بسيار دوست ميدارم و مى توانم خواهش ترا بر آورده كنم، اما، هيچ ميدانى انجام تقاضاى تو چقدر دشوار است ؟ هيچ ميدانى كه بايد فرمان دهم تا فرشتگانم ته ى اقيانوس آرام را آسفالت كنند ؟ هيچ ميدانى چقدر آهن و سيمان و فولاد بايد مصرف شود ؟ من همه ى اينها را مى توانم انجام بدهم، اما، آيا نمى توانى آرزوى ديگرى بكنى ؟
مرد، مدتى به فكر فرو رفت، آنگاه گفت :
- اى خداى من! من از كار زنان سر در نمى آورم ! ميشود بمن بفهمانى كه زنان چرا مي گريند؟ ميشود به من بفهمانى احساس درونى شان چيست ؟ اصلا ميشود به من ياد بدهى كه چگونه مى توان زنان را خوشحال كرد؟
صدايي از جانب باريتعالى آمد كه : اى بنده من ! آن جاده اى را كه خواسته اى، دو باندى باشد يا چهار باندى ؟
G E N E R A L ™
22-11-08, 17:10
شعري در ستايش دختران دم بخت (طنز)
دختـری با مادرش در رختخواب/// درد و دل می کرد با چشمی پر ز آب گفت مادر حالم اصلا ً خوب نیست/// زندگی از بهر من مطلوب نیست
گو چه خاکی را بریزم بر سرم ///روی دستت باد کردم مادرم
سن من از 26 افزون شده /// دل میان سینه غرق خون شده
هیچکس مجنون این لیلي نشد /// شوهری از بهر من پیدا نشد
غم میان سینه شد انباشته /// بوی ترشی خانه را برداشته
مادرش چون حرف دختر را شنفت /// خنده بر لب آمدش آهسته گفت
دخترم بخت تو هم وا می شود /// غنچه ی عشقت شکوفا می شود
غصه ها را از وجودت دور کن ///
این همه شوهر یکی را تور کن
گفت دختر: مادر محبوب من /// ای رفیق مهربان و خوب من
گفته ام با دوستانم بارها /// من بدم می آید از این کارها
در خیابان یا میان کوچه ها /// سر به زیر و با وقارم هر کجا
کی نگاهی می کنم بر یک پسر ///
مغز یابو خورده ام یا مغز خر؟
غیر از آن روزی که گشتم همسفر ///
با سعید و یاسر و ایضا ً صفر
با سه تا شان رفته بودیم سینما //// بگذریم از ما بقیه ماجرا
یک سری، هم صحبت یاسر شدم ////
او خرم کرد، آخرش عاشق شدم
یک دو ماهی یار من بود و پرید /// قلب من از عشق او خیری ندید
مصطفای حاج قلی اصغر شله /// یک زمانی عاشق من شد بله
بعد هوتن یار من فرهاد بود /// البته وسواسی و حساس بود
بعد از این وسواسی پر ادعا /// شد رفیقم خان داداش المیرا
بعد او هم عاشق مانی شدم /// بعد مانی عاشق هانی شدم
بعد هانی عاشق نادر شدم /// بعد نادر عاشق ناصر شدم
مادرش آمد میان حرف او /// گفت: ساکت شو دگر ای فتنه جو
گرچه من هم در زمان دختری /// روز و شب بودم به فکر شوهری
لیک جز آنکه تو را باشد یک پدر /// دل نمی دادم به هر کس این قدر
خاک عالم بر سرت، خیلی بدی /// واقعا ً که پــوز مـــادر را زدی!
G E N E R A L ™
22-11-08, 18:19
التماس دانشجویان برای گرفتن نمره:
ولی این ترفندها قبلا امتحان خودش رو پس داده ... شما هم میتونید امتحان کنید Only the registered members can see the link
Only the registered members can see the link (Only the registered members can see the link)
Only the registered members can see the link (Only the registered members can see the link)
Only the registered members can see the link (Only the registered members can see the link)
Only the registered members can see the link (Only the registered members can see the link)
Only the registered members can see the link (Only the registered members can see the link)
Only the registered members can see the link (Only the registered members can see the link)
Only the registered members can see the link (Only the registered members can see the link)
Only the registered members can see the link (Only the registered members can see the link)
™Ali
22-11-08, 18:41
ميلاد جان عالي بود! :1. (1):
منم جو گير شدم چند تا ميذارم تا كلي بخنديم :
*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*
متولدین ماههای سال سگ:
فروردین:سگ مبارز !او به دنیای ناشناخته ها سفر می کند.
اردیبهشت:سگ باوفا و مورد اعتماد!بدبینی وصراحت او کمتر از بقیه سگ هاست.
خرداد:سگ بی اصل و نسب!او بد ظاهر و خوش باطن است.
تیر:سگ دست اموز ! او حساس -اسیب پذیر-درستکارو تند خوست و همیشه خود را فدای دیگران می کند.
مرداد:سگ پر سرو صدا .او دایما پارس می کند تا دشمن را از دروازه دور نگه دارد.
شهریور: سگ فنی!او اهداف خطرناک را تعقیب نخواهد کرد.
مهر:یک هاپو! او موجودی ضعیف است که به برخوردهایی قانع کننده احتیاج دارد.
ابان: سگ ولگرد !او به میل و اشتیاق برای جنگ و جدال اعتمادی ندارد.
اذر: او توله سگی است که ورجه و ورجه می کند و هیچ چیز نمی تواند جلویش را بگیرد.
دی:سگ نگهبان .شما می توانید به او اعتماد کنید اما به یاد داشته باشید که بسیار عصبی است.
بهمن:سگ عاقل!او روشنفکر ترین سگ هاست.
اسفند:دوست با وفا ! او علاقه به یادگیری شنا دارد.
*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*
از دید مامان بابا یه پسر خوب باید:
1- تلفن مشکوک نداشته باشه(در ضمن این کلکا که اول می دید یه پسر صحبت کنه و اینام قدیمی شده اصلا کلا اگه یه نفر چه دختر چه پسر به یه اقا پسر خوب زنگ بزنه یعنی اقا پسره GF داره)
2- درس خون باشه(یه چیز تو مایه های بچه عقدس خانوم اینا باشه یعنی از صبح تا شب درس بخونه .......در غیر این صورت GF داره که فکرش مشغوله شایدم معتاده)
3- پولکی نباشه (تا روزی 1000 تومن معقوله ولی از اون بیشتر یا GF داره یا معتاده)
4- سرشب خونه باشه (البته یه پسر خوب فقط واسه کتاب خونه باید بیرون بره.در بقیه شرایط حتما GF داره یا معتاده)
5- در شبانه روز فقط 3 ساعت بخوابه (در غیر این صورت هم معتاده GF داره)
از دید حراست دانشگاه يه پسر خوب بايد:
1- بالای 2 سانتی متر ریش داشته باشه(در غیر این صورت کافره)
2- پیراهنش رو شلوارش باشه (در غیر این صورت زیگوله)
3- عضو فعال بسیج باشه(در غیر این صورت دشمنه)
از دید دخترا یه پسر خوب باید:
1 سوار اسب باشه(اگه نباشه بی کلاسه...البته اسبه سفید باشه بهتره)
2 عاشق اونا باشه (اگه نباشه که اسکوله)
3 پولدار باشه(اگه نباشه که خداییش به چه درد می خوره؟هااااااا....آخه پسری که نتونه روزی 20000تومن خرج کنه که به درد جرز دیوار می خوره .نه؟)
4 هیچ دختری رو قبل از من ندیده باشه(مگه می شه؟)
5 سری بعد از یک ماه دوستی بیاد خواستگاری(نیاد که مخ زنی بی فایدست!)
*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*
جراید: کتاب فارسی مدارس بومی می شود....
مشهد: آن مرد با شمع آمد.
اصفهان:آن مرد پول دارد.
آبادان: آن مرد آن شب با عینک ریین آمد.
شیراز: ان مرد حال نداشت و نیامد.
سنندج: آن مرد سبیل دارد.
زاهدان:آن مرد را کشتند.
اردبیل: آن مرد بار برد.
قزوین:آن مرد با یک بچه آمد.
رشت: آن مرد رفت بابا آمد.
*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*
کلاغی قالب پنیری دید...
کلاغی قالب پنیری دید
به دهان گرفت و زود پرید
بر درختی نشست در راهی
که از ان می گذشت روباهی
روباه می یاد پای درخت می گه:چطوری جیگر؟
جیگرتو بخورم خام خام
چه سری چه دمی ایول بابا اخر سر و دمی تو به مولا
نیست بالاتر از مشکی رنگی/مشکی رنگ عشقه
یه دهن برامون اواز بخون بینیم
كلاغ پنیرو گذاشت زیر بالش و گفت:
انرزی هسته ای حق مسلم ماست!!!
واسه الان ديگه بسه !:merci:
تا جايي كه تونستم نكات منفي شو برداشتم اگه مديران مشكلي ديدند پست رو وبرايش كنند:11():
G E N E R A L ™
25-11-08, 15:10
SMS های جالب و خنده دار
يا من بشم يوسف تو هم زليخا ٬ فقط جون مادرت اين دفعه يه كم تندتر بدو نذار فرار كنم !!!Only the registered members can see the link
پيره زنه از مكه مياد توي ساكش مشروب بوده!! ميگن: اين چيه؟!!! ميگه: ننه من كه پا نداشتم دور كعبه بچرخم!! يه پيك ميزدم: كعبه دور سرم مي چرخيد!!
قابل توجه آقايان: با توجه به در نظر گرفتن قيمت جديد سكه ديه از مهريه ارزانتر است.. حالا تصميم با شماست
خشكه مقدس مي ره مسابقه قرآن ، نوبت اون كه مي شه براش سوره بني اسرائيل مي افته اونم از مسابقه انصراف مي ده!!!Only the registered members can see the link
از يه دختر ميپرسن: چرا شما به پسرا ميگين BF؟ ميگه: آخه مخفف كلمات: بدبخت فلك زده است!Only the registered members can see the link
به ببم جان ميگن: با «لوبيا» جمله بساز، ميگه: كوچولوبياOnly the registered members can see the link
به يكي ميگن وقتي زنت خونه نيست چي كار ميكني؟استراحت.ميگن :وقتي هست چي ؟ ميگه استقامت Only the registered members can see the link
شعار اين هفته نماز جمعه: زليخا حيا كن يوزارسيف و رها كن
يه خانم به راننده تاكسي مي گه:
آقا، ببخشيد! كريمخان ميريد.
راننده تاكسي جواب مي ده:
اه، خوب معلومه ، اگه نميريد كه ميتركيد!!!Only the registered members can see the link
طرف ميره پمپ بنزين باكشو پر مي كنه.
ميگه: آاقا چقدر شد.
مامورجايگاه ميگه: 450 تومان!
طرف ميگه آقا ببخشيد شاه اومده!
يارو ميگه خر گازوئيل زدي!!!Only the registered members can see the link
بچه از باباش ميپرسه اصفهان دورتره يا كره ماه؟ باباهه ميگه: آخه پسر تو از اينجا اصفهان رو ميبيني؟Only the registered members can see the link
يه آباداني به مغازه ميرود و ميگويد بلوز داري مغازه دارميگه نه ميگه شلوار داري ميگه نه آباداني باتعجب ميگه پس چرا روشيشه نوشته كا لباس داريمOnly the registered members can see the link
يارو ميره حرم امام رضا دعا ميكنه يا امام رضا يه تويوتا بهم بده... چهار پنج بار اين حرفو تكرار كرد غضنفر هم از اون طرف مي گفت يا امام رضا يه هزارتوماني بهم بده... چندين بار تكرار كرد يارو عصباني ميشه مگه ولك اين هزارتومان بگير بزار حواسش به ما باشهOnly the registered members can see the link
از يه آباداني مي پرسند جمعيت آبادان چندنفره؟ميگه ولله با دهاتهاي اطرافش ۶۰-۷۰ميليوني ميشهOnly the registered members can see the link
غضنفر داشت آب جوش ميريخته توي باغچه! بهش ميگن: چرا آب جوش ميريزي تو باغچه؟؟ ميگه: آخه چاي كاشتمOnly the registered members can see the link
رفيق غضنفر باباش مرده بوده هي بي تابي ميكرده .دوستاش بهش ميگن برو دلداريش بده.ميره پيشش ميگه: ناپلون رو كه ميشناسي؟ اينهمه جنگ و فتوحات كرد اخر مرد.انيشتنم كه ميشناسي؟ اينهمه كشف و اختراع كرد آخرش مرد.باباي تو كه هيچ گهي نبود تو اينقدر براش بي تابي ميكنيOnly the registered members can see the link
به خوش غيرت ميگن نظرت در مورد انرژي هسته اي چيه؟
ميگه : انرژي هسته اي مثل ناموس مي مونه كه استفاده صلح اميزش حق مسلم همه ي ماس
چوپان دروغگو مي ميره تو قبر ميپرسن اسمت چيه؟ ميگه دهقان فداكارOnly the registered members can see the link
به غضنفر ميگن پسرت ركورد شكونده! غضنفر ميگه: غلط كرده، من كه پولشو نميدم!!Only the registered members can see the link
غضنفر مشغول شستن ماشينش بود. ازش پرسيدند: چرا از پلاك ماشين شروع كردي؟ جواب داد: آخر دفعه قبل كه ماشين ميشستم، وقتي به پلاكش رسيدم، ديدم ماشين خودم نيستOnly the registered members can see the link
اي كساني كه مخفيانه چت مي كنيد و لامپ آيدي خود را خاموش مي كنيد بدانيد كه روزي رسوا خواهيد شد .آيه ي 165 سوره ياهوOnly the registered members can see the link
غضنفر تو جاده داشته رانندگي ميكرده، يهو ميبينه يه كاميون داره از روبروش مياد، ميزنه رو ترمز ميبينه ترمزش نميگيره. رفيقشو صدا ميكنه ميگه: اصغر اصغر پاشو تصادفو ببين. Only the registered members can see the link
يه روز غضنفر ميره بانك تا چكش رو نقد كنه. بانكيه بهش ميگه چك سيباس؟ غضنفر جواب ميده نه! مال گردوهاي پارساله.Only the registered members can see the link
معلم از بچه مي پرسند: مي دوني چرا غواص ها به پشت مي پرن تو آب؟ مي گه: چون اگه به جلو بپرن مي افتن تو قايقOnly the registered members can see the link
يه روز ملانصرالدين و دوستش دوتا خر ميخرن.
دوست ملا ميگه: چه طوري بفهميم كدوم ماله منه كدوم ماله تو؟
ملا ميگه خوب من يه گوش خرم رو ميبرم اوني كه يه گوش داره مال من اوني هم كه دو گوش داره مال تو.!
فرداش ميبينن خر ملا گوش اون يكي خره رو از سر حسادت خورده!!!
دوست ملا با عصبانيت ميگه: حالا چيكار كنيم ملانصرالدين هم ميگه:عيبي نداره خب حالا خر سفيده مال تو خر سياه مال منOnly the registered members can see the link
غضنفر كليدش رو تو ماشين جا ميگذاره، تا بره كليد ساز بياره زن و بچش دو ساعت تو ماشين گير ميكنن!Only the registered members can see the link
به بنده خدا يه ماشين مدل انگليسي ميدن (از اونايي كه فرمونش سمت راسته) بعد از يه مدت ازش ميپرسن: چطوره؟ بنده خدا ميگه: والا بد نيست فقط نميدونم چرا هر وقت تف ميكنم، ميافته روي خانومم!؟Only the registered members can see the link
اما همه چيزهاي بد آقا هستند: آقا دزده، آقا گاوه، آقا گرگه!!!Only the registered members can see the link
به غضنفر مي گن بيا اينجا به انگليسي چي مي شه ؟
ميگه : كام هير.
ميگن حالا برو اونجا به انگليسي چي ميشه ؟
ميگه: ميرم اونجا ميگم كام هير. . . !!!!Only the registered members can see the link
بسيجيه توي جنگ بيسيم چي بوده. بيسيم مي زنه مي گه من 5000 نفر رو اسير كردم. بيابد ببريدشون. بهش مي گن خوب خودت بيارشون. مي گه: آخه اينا نمي ذارن من بيام:1. (27):
غضنفر با دوستش با لگد مي زدن تو شكم همديگه. يكي از اونجا رد مي شده مي گه شما دو تا دردتون نمي گيره ؟ غضنفر مي گه نه پوتين پامونه!Only the registered members can see the link
اگه گفتي احتمال ازدواج در چه حيووني بيشتره؟ در حلزون چون هم خونه داره هم ماشين!!!
™Ali
05-12-08, 16:31
از همون لحظه اي كه با پدر و مادرم وارد سالن مهموني شديم چشمم بهش افتاد و شور و هيجاني توي دلم به پا كرد... هفته ي پيش هم توي يه مهموني ديگه ديده بودمش... طول سالن رو طي كرديم و روي يه سري صندلي نشستيم... دوباره نگاهش كردم... درست روبروي ما بود... اينبار يه چشمك بهم زد...
لبخند زدم و به اطرافم نگاه كردم... كسي متوجه ما نبود... خودم رو به بي تفاوتي زدم و مشغول گوش دادن به حرفاي ديگران شدم... ولي چند لحظه ي بعد بي اختيار زيرچشمي يه نگاهي بهش انداختم... چه ظاهر زيبا و جذاب و با نفوذي داشت... دوباره چشمك زد و هيجانم رو بيشتر كرد...
والدينم حواسشون به گفتگو با بقيه بود... به خودم نهيب زدم كه از فكرش بيام بيرون... باز هم متوجه صحبتهاي مهموناي ديگه شدم... ولي حواسم اون طرف سالن بود... مي خواستم برم پيشش ولي از پدرم و صاحبخونه خجالت مي كشيدم... توي دوراهي عجيبي گرفتار شده بودم... دلم من رو به طرفش هول
مي داد و عقلم خجالت و آبرو رو ياد آوري مي كرد... مرتب بهم چشمك ميزد... ديگه طاقتم تموم شده بود... دل به دريا زدم و گفتم هر چه باداباد... بلند شدم و با لبخند به طرفش رفتم... وقتي بهش رسيدم با جرات تمام دستم رو به طرفش دراز كردم... برش داشتم و گذاشتمش توي دهنم!... به به!
عجب شيريني خامه اي خوشمزه اي بود!
™Ali
05-12-08, 16:36
امان از دست خانومامون
اگه تيپ بزنيم بريم سر كار
ميگن ببينم با كي قرار داري؟
اگه لباسهاي معمولي بپوشيم
ميگن تواصلا سليقه نداري
اگه زياد بگيم دوستت دارم
ميگن باز چه نقشه اي تو سرته
اگه نگيم دوستت دارم
ميگن پاي كسه ديگه اي وسطه
اگه زياد بهشون زنگ بزنيم
ميگن به من اعتماد نداري
اگه زنگ نزنيم
ميگن انگار سرت خيلي شلوغه
اگه تو خونه زياد بخنديم
ميگن ديونه شدي
اگه كم بخنديم
ميگن بخت النحس
اگه شام بخواهيم
ميگن فقط فكر شكمشه
اگه شام نخواهيم
ميگن ذليل مرده شام با كي كوفت كردي
============================
خانم ها مثل راديو هستند :
هر چي مي خواهند مي گويند ولي هر چه بگويي نمي شنوند.
خانم ها مثل شبكه اينترنت هستند :
از هر موضوعي يك فايل اطلاعاتي دارند.
خانم هامثل چسب دوقلو هستند :
اگر دستشان با گوشي تلفن مخلوط شد, ديگر بايد سيم را بريد.
خانم ها مثل موتور گازي هستند :
پر سر و صدا , كم سرعت , كم طاقت
خانم ها مثل رعد و برق هستند :
اول برق چشمهاشون مي رسه , بعد رعد صداشون.
خانم ها مثل ليمو شيرين هستند :
اول شيرين و بعد تلخ مي شوند.
خانم ها مثل موبايل هستند :
هر وقت كاري مهم پيش مي آيد در دسترس نيستند.
خانم ها مثل گچ هستند :
اگر چند دقيقه مدارا كنيد آنچنان سخت مي شوند كه هيچ شكلي نمي گيرند.
خانم ها مثل كنتو ر برق هستند :
هر از چند سالي يكبار سن آنها صفر مي شود.
خانم مثل فلزياب هستند :
هرگاه از نزديكي طلافروشي رد مي شوند عكس العمل نشان مي دهند.
G E N E R A L ™
21-12-08, 18:33
زنی سه دختر داشت که هر سه ازدواج کرده بودند.
يکروز تصميم گرفت ميزان علاقه ای که دامادهايش به او دارند را ارزيابی کند.
يکی از دامادها را به خانه اش دعوت کرد و در حالی که در کنار استخر قدم ميزدند از قصد وانمود کرد که پايش ليز خورده و خود را درون استخر انداخت.
دامادش فوراً شيرجه رفت توی آب و او را نجات داد.
فردا صبح يک ماشين پژو ٢٠٦ نو جلوی پارکينگ خانه داماد بود و روی شيشه اش نوشته بود: «متشکرم! از طرف مادر زنت»
زن همين کار را با داماد دومش هم کرد و اين بار هم داماد فوراً شيرجه رفت توی آب و جان زن را نجات داد.
داماد دوم هم فردای آن روز يک ماشين پژو ٢٠٦ نو هديه گرفت که روی شيشه اش نوشته بود: «متشکرم! از طرف مادر زنت»
نوبت به داماد آخری رسيد.
زن باز هم همان صحنه را تکرار کرد و خود را به داخل استخر انداخت.
اما داماد از جايش تکان نخورد.
او پيش خود فکر کرد وقتش رسيده که اين پيرزن از دنيا برود پس چرا من خودم را به خطر بياندازم؟
همين طور ايستاد تا مادر زنش در آب غرق شد و مرد.
فردا صبح يک ماشين بی ام و آخرين مدل جلوی پارکينگ خانه داماد سوم بود که روی شيشه اش نوشته بود: «متشکرم! از طرف پدر زنت»
Bahador
23-12-08, 16:03
ردي دارد در پارك مركزي شهر نيويورك قدم ميزند كه ناگهان ميبيند سگي به دختر بچه اي حمله كرده است. مرد به طرف آنها مي دود و با سگ درگير مي شود . سرانجام سگ را مي كشد و زندگي دختربچه را نجات مي دهد. پليسي كه صحنه را ديده بود به سمت آنها مي آيد و مي گويد: تویک قهرمانی
فردا در روزنامه ها مي نويسند : ' يك نيويوركي شجاع ، جان دختر بچه اي را نجات داد '
آن مرد ميگويد : « اما من نيويوركي نيستم »
پس روزنامه هاي صبح مينويسند : ' آمريكايي شجاع جان دختر بچه اي را نجات داد '
آن مرد دوباره ميگويد : « اما من آمريكايي نيستم »
« خوب ، پس تو اهل كجا هستي ؟ »
« من ايراني هستم ! »
فرداي آنروز روزنامه ها اينگونه مي نويسند :
« يك تندروي مسلمان ، سگ بي گناه آمريكايي را كشت
Bahador
23-12-08, 16:04
انمی در زمین گلف مشغول بازی بود. ضربه ای به توپ زد که باعث پرتاب توپ به درون بیشه زار کنار زمین شد. خانم برای پیدا کردن توپ به بیشه زار رفت که ناگهان با صحنه ای روبرو شد.
قورباغه ای در تله ای گرفتار بود. قورباغه حرف می زد! رو به خانم گفت؛ اگر مرا از بند آزاد کنی، سه آرزویت را برآورده می کنم.
خانم ذوق زده شد و سریع قورباغه را آزاد کرد. قورباغه به او گفت؛ نذاشتی شرایط برآورده کردن آرزوها را بگویم. هر آرزویی که برایت برآورده کردم، ۱۰ برابر آنرا برای همسرت برآورده می کنم!
خانم کمی تامل کرد و گفت؛ مشکلی ندارد.
آرزوی اول خود را گفت؛ من می خواهم زیباترین زن دنیا شوم.
قورباغه به او گفت؛ اگر زیباترین شوی شوهرت ۱۰ برابر از تو زیباتر می شود و ممکن است چشم زن های دیگر بدنبالش بیافتد و تو او را از دست دهی.
خانم گفت؛ مشکلی ندارد. چون من زیباترینم، کس دیگری در چشم او بجز من نخواهم ماند. پس آرزویش برآورده شد.
بعد گفت که من می خواهم ثروتمند ترین فرد دنیا شوم. قورباغه به او گفت شوهرت ۱۰ برابر ثروتمند تر می شود و ممکن است به زندگی تان لطمه بزند.
خانم گفت؛ نه هر چه من دارم مال اوست و آن وقت او هم مال من است. پس ثروتمند شد.
آرزوی سومش را که گفت قورباغه جا خورد و بدون چون و چرایی برآورده کرد.
خانم گفت؛ می خواهم به یک حمله قلبی خفیف دچار شوم!
نکته اخلاقی: خانم ها خیلی باهوش هستند. پس باهاشون درگیر نشین.
قابل توجه خواننده های مونث؛ اینجا پایان این داستان بود. لطفاً صفحه را ببندید و برید حالشو ببرید.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
مرد دچار حمله قلبی ۱۰ برابر خفیف تر از همسرش شد
Bahador
23-12-08, 16:06
فقط تصور كنيد كه بتوانيم سن زمين را كه غير قابل تصور است، فشرده كنيم و هر صد ميليون سال آن را يك سال در نظر بگيريم!
در اينصورت كره زمين مانند فردی 46 ساله خواهد بود! که هيچ اطلاعي در مورد هفت سال اول اين فرد وجود ندارد و در بارهي سالهاي مياني زندگي او نيز اطلاعات كم و بيش پراكندهاي داريم!
اما اين را ميدانيم كه در سن 42 سالگي، گياهان و جنگلها پديدار شده و شروع به رشد و نمو كردهاند.
اثري از دايناسورها و خزندگان عظيم الجثه تا همين يكسال پيش نبود! يعني زمين آنها را در سن 45 سالگي به چشم خود ديد و تقريبا 8 ماه پيش پستانداران را به دنيا آورد.
در اوايل هفتهي پيش ميمونهاي آدمنما به آدمهاي ميموننما تبديل شدند!
و آخر هفته گذشته دوران يخ سراسر زمين را فرا گرفت.
انسان جديد فقط حدود 4 ساعت روي زمين بوده و طي همين يك ساعت گذشته كشاورزي را كشف كرده است !
بيش از يك دقيقه از عمر انقلاب صنعتي نميگذرد و حال ببينيد انسان در اين يك دقيقه چه بلائي بر سر اين بيچارهي 46 ساله آورده است
او طي 40 دقيقهي بيولوژيكي، از اين بهشت يك آشغالداني كامل ساخته است
او خودش را به نسبتهاي سرسامآوري زياد كرده، و نسل 500 خانواده از جانداران را منقرض كرده است
سوختهاي اين سياره را مال خود كرده و همه را به يغما برده است
و الان مثل كودكي معصوم و بي تقصير! ايستاده و به اين حملهي برق آسا نگاه ميكند
Bahador
23-12-08, 16:09
مردی که سوار بر بالن در حال حرکت بود ناگهان به یاد آورد قرار مهمی دارد؛ ارتفاعش را کم کرد و از مردی که روی زمین بود پرسید:
ببخشید آقا ؛ من قرار مهمی دارم ، ممکنه به من بگویید کجا هستم تا ببینم به موقع به قرارم می رسم یا نه؟
مرد روی زمین : بله، شما در ارتفاع حدودا ً ۶ متری در طول جغرافیایی "۱٨'۲۴ ۸۷ و عرض جغرافیایی "۴۱'۲۱ ۳۷ هستید.
مرد بالن سوار : شما باید مهندس باشید.
مرد روی زمین : بله، از کجا فهمیدید؟
مرد بالن سوار : چون اطلاعاتی که شما به من دادید اگر چه کاملا ً دقیق بود به درد من نمی خورد و من هنوز نمی دانم کجا هستم و به موقع به قرارم می رسم یا نه؟
مرد روی زمین : شما باید مدیر باشید.
مرد بالن سوار : بله، از کجا فهمیدید؟
مرد روی زمین : چون شما نمی دانید کجا هستید و به کجا می خواهید بروید. قولی داده اید و نمی دانید چگونه به آن عمل کنید و انتظار دارید مسئولیت آن را دیگران بپذیرند
Bahador
23-12-08, 16:09
استاد رياضي در انتهاي كلاس يك مساله را بر روي تخته سياه نوشت و به دانشجويان گفت:
"اين مساله رياضي به مدت چند دهه، لاينحل باقي مانده است و كسي نتوانسته به جواب آن دست پيدا كند. اگر شخصي چنين مسالهاي را به شما ارائه داد و خواست تا آن را حل كنيد، احتمالا" قصد مزاح داشته و خواسته تا شما را اذيت كند. چون رسيدن به جواب اين مساله، غير ممكن است."
يكي از دانشجويان به خواب رفته بود و اين صحبتها را نشنيد. وقتي از خواب بيدار شد همه رفته بودند. ناگهان چشمش به صورت مساله بر روي تخته سياه افتاد. ولي چون صحبتهاي استاد را نشنيده بود تصور كرد كه بايستي آن را حل نمايد. لذا صورت مساله را يادداشت و در منزل تا صبح براي حل آن تلاش نمود و سرانجام جواب مساله را پيدا كرد.
آن دانشجو در اولين جلسه درس رياضي جواب مساله را به استاد نشان داد. استاد با حيرت به راه حل نگاه ميكرد و براي آزمايش صحت آن خودش هم چند بار مساله را حل كرد و متوجه شد كه راه حل آن دانشجو درست است. لذا روش كار را از دانشجوي خوش خواب پرسيد و او نيز ماجرا را توضيح داد. وقتي كه صحبتهاي او را شنيد، به ساير دانشجويان گفت:
" اين دانشجو، چون به خواب رفته بود و نميدانست كه چنين مسالهاي سالها بدون جواب و لاينحل است لذا توانست جواب مساله را پيدا كند. اگر بيدار مانده بود و صحبتهاي من را ميشنيد هيچ گاه به جواب دست نمي يافت.
پس: تمام امور (( غير ممكن )) در فكر ما غير ممكن و نشدني هستند و هيچ چيزي محال نيست
Bahador
23-12-08, 16:16
مرد از زن که به شدت احساس زيبايي ميكرد، پرسيد:
ببخشید، شما "شارون استون" نيستين؟
زن با عشوه گفت: نه ... ولي.
و پيش از آنكه ادامه بدهد، مرد گفت: بله، فكر ميكردم. چون... زن حرفش را بريد، ولي همه ميگن خيلي شبيهشم. اينطور نيست؟
مرد قاطع گفت: نه، همه اشتباه ميكنن. به خاطر اينكه "شارون استون"، زن خوشگليه، ولي شما متأسفانه اصلا خوشگل نيستين. به همين دليل، من فكر كردم شما نبايد "شارون استون" باشين.
زن تازه فهميد كه رو دست خورده، با عصبانيت فرياد كشيد: بيشرف! مگه خودت خواهر و مادر نداري؟
مرد آرام گفت: چرا. ولي اونها هيچكدوم فكر نميكنن كه شبيه "شارون استون" هستن.
زن همچنان معترض گفت: خب، كه چي؟
مرد گفت: چون شما فكر ميكردين كه شبيه "شارون استون" هستين، خواستم از اشتباه درتون بيارم.
زن دوباره عصبي شد: برو ننهتو از اشتباه درآر.
مرد همچنان با خونسردي توضيح داد: عرض كردم كه، والده من يه همچي تصوري راجع به خودش نداره، ولي چون شما يه همچي تصوري دارين...
زن فرياد كشيد: اصلا به تو چه كه من چه تصوري دارم.
و كيفش را براي هجوم به مرد بلند كرد.
مرد خود را عقب كشيد و خواست كه به راهش ادامه دهد.
اما زن، دستبردار نبود و سه، چهار نفري هم كه از سر كنجكاوي جمع شده بودند، ترجيح ميدادند دعوا ادامه پيدا كند.
يك نفر به مرد گفت: كجا؟ صبر كنين تا تكليف معلوم بشه.
ديگري گفت: از شما بعيده آقا! آدم به اين باشخصيتي! (و به كت و شلوار مرتب مرد اشاره كرد).
و سومي گفت: اين خانم جاي دختر شماست. قباحت داره ولله.
زن بر سر مرد كه از او فاصله ميگرفت، فرياد كشيد: هرچي از دهنت دربياد، ميگي و بعد هم مثل گاو سرتو مياندازي پايين ميري؟
يك نفر پرسيد: چي شده خانوم؟ مزاحمتون شده؟
زن همچنان كه به دنبال مرد ميدويد و سه، چهار نفر ديگر را هم به دنبال خود ميكشيد، گفت: از مزاحمت هم بدتر. مرديكه كثافت.
در كلانتري پيش از آنكه افسر نگهبان پرسشي بكند، زن گفت: جناب سروان! من از دست اين آقا شاكيام. به من اهانت كرده.
افسر نگهبان سرش را به سمت مرد كه موهاي جوگندمياش را مرتب ميكرد، چرخاند و گفت: درسته؟
مرد گفت: من فقط به ايشون گفتم كه شما شبيه "شارون استون" نيستين. اگه اين حرف اهانته، خب بله، اهانت كردم.
افسر نگهبان هاجوواج به زن نگاه ميكرد.
زن، روسرياش را عقبتر برد، آنقدر كه دو رشته منحني مو بتواند مثل پرانتز صورتش را در قاب بگيرد.
افسر نگهبان نتوانست نگاهش را از زن بردارد.
زن گفت: اصلا به ايشون چه مربوطه كه من شبيه كي هستم؟
افسر نگهبان به مرد گفت: اصلا به شما چه مربوطه كه ايشون شبيه كي هستن؟
مرد گفت: آخه من دارم تو همين جامعه زندگي ميكنم. چطور ميتونم نسبت به مسائل اطراف خودم بيتفاوت باشم. يه پيرزني رو ديروز ديدم كه فكر ميكرد، سوفيا لورنه. آنقدر طول كشيد تا من حاليش كنم كه اينطور نيست. آخرش هم فكر كنم نشد. ديروز اتفاقا كلانتري سيزده بوديم. پيش سروان منوچهري. به خاطر همچين شكايت مشابهي.
افسر نگهبان كه همچنان شق و رق نشسته بود، فاتحانه خودكاري از جيبش درآورد و برگههاي بلند پيش رويش را مرتب كرد: پس اين مزاحمت براي خانمها كار هر روز شماست.
مرد گفت: نه، هر روز نه، هر وقت روبهرو بشم. گاهي وقتها هم روزي دو بار.
البته فقط خانمها نيستن. با خيلي از آقايون هم همين مشكل رو دارم. بعضيها فكر ميكنن "مارلون براندو" هستن، بعضيها فكر ميكنن "آرنولد" هستن. تازه فقط مسئله مشابهت با هنرپيشهها نيست.
زن آينه كوچكي از كيفش درآورد و با دستمال كاغذي، خرده ريملهاي زير چشمش را پاك كرد و در حالي كه آينه را در كيفش ميگذاشت، گفت: يه مزاحم حرفهاي! خوب شد كه به دام افتادي.
افسر نگهبان گفت: البته با درايت نيروي انتظامي و تعقيب و مراقبت خستگيناپذير بروبچهها.
زن با تعجب گفت: بله؟!
افسر نگهبان گفت: خب البته ما شما رو هم از خودمون ميدونيم.
زن با عشوه گفت: وا؟ چايي نخورده فاميل شديم.
افسر نگهبان زهر متلك زن را نديده گرفت و فرياد زد: آشتياني! چايي بيار.
سربازي در را باز كرد و پاهايش را به هم كوفت: چشم جناب سروان و رفت.
مرد گفت: ببين جناب سروان! من مزاحم حرفهاي نيستم. فراري هم نبودم كه به دام افتاده باشم. هرجا كه تذكري دادهام، تاوانشم پرداختهام، كلانتريش هم رفتم. به هيچكس هم بدهكار نيستم.
افسر نگهبان به تلخي گفت: بقيه حرفها تو دادگاه.
و كاغذي پيش روي مرد گذاشت و گفت: مشخصاتتو بنويس.
مرد سريع مشخصاتش رو نوشت و كاغذ رو برگرداند. افسر نگهبان كاغذ را به زن داد و گفت: شما هم مشخصاتتونو بنويسين.
تا آشتياني در بزند و اجازه بگيرد، پايش را بكوبد و چايها را روي ميز بگذارد، زن هم مشخصاتش را نوشت و كاغذ را به افسر نگهبان داد.
افسر نگهبان پس از مروري كوتاه به زن گفت: اين شماره تلفن منزله؟
زن گفت: بله، خونه خودمه.
افسر نگهبان گفت: اگه ممكنه شماره موبايل رو هم بدين. شايد لازم بشه.
زن خواست كاغذ را پس بگيرد كه افسر نگهبان، كاغذ كوچكي را به او داد و گفت: روي همين هم بنويسين كفايت ميكنه.
افسر نگهبان دندانهايش را به هم ساييد: پس چرا ميپرسي؟
مرد گفت: ميخواستم ببينم اشكالي نداره من موبايل ندارم؟ آخه از قوانين بياطلاعم، اينه كه...
افسر نگهبان گفت: نه، اشكالي نداره.
و به زن گفت: علت شكايت رو چي بنويسم؟
و به جاي زن، مرد جواب داد: بنويسين من به ايشون تهمت زدهام كه شبيه "شارون استون" نيستين.
و به زن گفت: اگه اهانت ديگهاي به شما كردهام، بگين.
زن گفت: خب اين خودش يه جور مزاحمته ديگه.
مرد گفت: ولي شما به من گفتين: بيشرف، كثافت، گاو و حرفهاي ديگه كه حالا بعد من در شكايتم مطرح ميكنم.
زن جا خورد و گفت: خب من اون موقع عصباني بودم.
و به افسر نگهبان گفت: حالا بايد چه كار كرد؟
افسر نگهبان گفت: پرونده كه تكميل شد، ميفرستمتون دادگاه. اونجا قاضي حكم ميده.
مرد پرسيد: در مورد اينكه ايشون به "شارون استون" شباهت داره يا نداره قضاوت ميكنن؟
و با خود ادامه داد: كار قاضي هم واقعا دشواره ها. اگه بخواد از نزديك بررسي كنه.
افسر نگهبان گفت: نخير، در مورد اهانت و ايجاد مزاحمت شما قضاوت ميكنن.
و به ساعتش نگاه كرد و گفت: ضمنا حالا ديگه وقت اداري تموم شده. شما امشب اينجا ميمونين تا فردا صبح راهي دادگاه بشين.
مرد به زن گفت: من حالا كه بيشتر دقت ميكنم، ميبينم در قضاوتم اشتباه كردهام. شما خيلي هم بيشباهت به "شارون استون" نيستين.
زن گفت: واقعا ميگين؟!
مرد گفت: واقعا. اگه اين شباهت وجود نداشت، چرا من از ميون اين همه هنرپيشه، اسم "شارون استون" رو آوردم؟!
زن گفت: خيليها بهم ميگن. آرزو دارم يه بار با "شارون استون" روبهرو بشم، ببينم خودش چي ميگه.
مرد گفت: اون هم حتما به اين شباهت اعتراف ميكنه.
زن به افسر نگهبان گفت: من ميخوام شكايتمو پس بگيرم. واقعا حوصله دادگاه و دردسر و اين حرفا رو ندارم. اين كاغذارو هم پاره كنين بريزين دور.
افسر نگهبان گفت: نميشه. قانون وظيفه خودشو انجام ميده.
زن با تعجب پرسيد: وقتي من از شكايتم صرفنظر كنم.؟
افسر نگهبان گفت: باشه. تكليف قانون چي ميشه؟
مرد گفت: قانون كه شماره موبايل ايشون رو داره.
افسر نگهبان نشنيده گرفت و به زن گفت: مشكله. ولي خودم يه جوري حلش ميكنم.
مرد از جا بلند شد كه برود. قبل از رفتن، رو كرد به افسر نگهبان و گفت: يه سؤاليه كه از اول كه آمديم اينجا تو ذهنم موج ميزنه، ميشه بپرسم؟
افسرن نگهبان در حالي كه كاغذها را پاره ميكرد، گفت: بپرس.
مرد گفت: ميخواستم بپرسم شما "شرلوك هلمز" نيستين؟
G E N E R A L ™
24-02-09, 07:38
پیام دیگری از ماهواره امید دریافت گردید: چهارشنبه رو به من مرخصی بدید می خوام برم شمال !!
نيروهاي داوطلب مردمي براي حمله به معبد امون مي توانند از فردا چهت ثبت نام به پايگاههاي مربوطه مراجعه نمايند
به علت برخورد شهاب سنگ به نقطه حساس ماهواره امید نام آن به آرزو تغییر یافت
سازمان فضایی ایران اعلام کرد از این به بعد اگر ماهواره ای پرتاب کنیم گه میخوریم به ملت بی جنبه چیزی بگوییم.
بنا بر خبر پرتاب ماهواره ي اميد، نيروي انتظامي فضايي اعلام کرد: بزودي براي کنترل روابط ميان اميد و زهره يک فروند سفينه ي گشت ارشاد به فضا خواهيم فرستاد.
ماهواره اميد از مدار خارج شده است و فقط به دور سياره زهره مي چرخد و اين پيام ها را ارسال ميكند: الهي دورت بگردم، جيگر چند سالته؟
G E N E R A L ™
24-02-09, 07:39
يام هايي که تاکنون از ماهواره امید دريافت شده... (Only the registered members can see the link) 1- زمين گرد است..
2- من گم شدم!!!
3- کشف يک امامزاده بين زحل و مريخ!!!
4- پنچرگيري کجاست؟؟؟
5- يه دونه کارت شارژ 2000 تومني ايرانسل بفرستيد تا بازم پيام بدم!!
6- بنزينم تموم شده کارت سوخت بفرستيد!!!
7- زهره و ناهيد خود را جمع کردن!
8- من از اين بالا روي اسرائيل تف کردم.
9- نام سياره بهرام و ناهيد به ترتيب به ابولفضل و رقيه سادات تغير کرد.
10- آزادم کنيد ، من رو به علت بوق زدن بيجا و مسافر کشي بازداشت کردند !!!
11- ماهواره ي هات برد منو زد.
12- يه موجود فضايي به من گفت جعبه پرتغال
13- تنها مکان قابل رويت از فضا مرقد امام است!!!
14- علت نيروي جاذبه زمين وجود مقام معظم رهبريست که همه را مجذوب ولايت کرده است
15- اينجا تاريکه من ميترسم!
16- تا کي من بايد اين بالا بگردم ؟؟؟
17- اميد دارم با زهره ازدواج کنم
18- من دستشويي دارم
19- از زهره خواستگاري کردم
20-جون مادرتون اينقدر مسخرم نکنيد
21-ايندفعه ميخوام از ناهيد خواستگاري کنم
22- من الان تعداد زيادي زن گرفتم اينجا
23- از اين بالا کفتر ميايه يک دانه شهاب ميايه...
24-
.
.
.
.
نه ببخشين پيامي نيومد.......... آهان ، کارت شار ژ ايرانسلش تموم شده
G E N E R A L ™
24-02-09, 07:42
دولت دستور داد:برای جلوگیری از فاسد شدن میوههای شب عید،میوهها را با درخت ذخیره سازی كنید
پیامک جدید یوزارسیف،جک های جدید یوزارسیف،جوک های کاهنان بعد از شروع قحطیپیامک جدید یوزارسیف،جک های جدید یوزارسیف،جوک های کاهنان بعد از شروع قحطی
توجه توجه
پیامک جدید یوزارسیف،جک های جدید یوزارسیف،جوک های کاهنان بعد از شروع قحطی
به زودی گندم های آفت زده کاهنان از طریق کالا برگ به فرهنگیان عزیزاهداء می شود
پیامک جدید یوزارسیف،جک های جدید یوزارسیف،جوک های کاهنان بعد از شروع قحطی
خبرفوری:باآغازساخت سیلوهادرمصربه فرمان یوزارسیف،قیمت سیمان افزایش یافت
پیامک جدید یوزارسیف،جک های جدید یوزارسیف،جوک های کاهنان بعد از شروع قحطی
کالا برگ ۱۱۷ جهت دریافت گندم اعلام شد لطفا به انوخماوو در معبد آمون مراجعه نمائید
پیامک جدید یوزارسیف،جک های جدید یوزارسیف،جوک های کاهنان بعد از شروع قحطی
وزیر اقتصاد معبد امون اعلام کرد ۶۰ درصد از درامد معبد آمون صرف خرید داروی نظافت جهت سر کائنان میشود
اس ام اس های گذشته :
یوزارسیف گفت:برای انتخاب احمدی نژاد در ریاست جمهوری،دعا میكنم به شرط این كه گندم دولت را در اختیار
ما قرار دهد.
و شما در این دو ماه فراوانی برنج و خورشت جمع كنید تا در روزهای قطحی ماههای بعد گرسنه نمانید (یوزارسیف)
خادم مردم مصر ( یوزارسیف) از فردا سفرهای استانی خود را آغاز خواهد کرد
پیروزی حق بر باطل و آزادگی بر اسارت مبارک. جانشینی یوزارسیف بر تمامی آمون ستیزان خجسته باد !
خبر فوری : شناسایی و دستگیری جاسوسان معبد آمون در قصر توسط سربازان گمنام یوزارسیف
قابل توجه کلیه کشاورزان محترم..
.
.
.
از اول دی ماه برای دریافت تسهیلات وام کشاورزی می توانید
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * (Only the registered members can see the link)
آرزومند قطع برق شما در حین پخش سریال حضرت یوسف !!
از طرف معبد آمون !!!
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * (Only the registered members can see the link)
سلام و درود بر شما بندگان پاک خدا
که اگر شما هم حمام برويد ، يکي از آنهائيد !!!
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * (Only the registered members can see the link)
سلام ، ببخشین مزاحم میشم
میخواستم بدونم با این همه بیشرفت تکنولوژی چرا نوار غزه به سی دی تبدیل نشده !!!؟
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * (Only the registered members can see the link)
یک عدد خانم تحصیلکرده که مدتیست كه از هم اكنون وقت آزاد بیشتری دارد، آماده ازدواج است. سرشناس – پولدار – برنزه! – با خواستگارهای فراوان
پیشنهادات شما هم بررسی می شود!..
.
.
رایس
دوست عزیز
با فعالسازی پیــــام چند رسانه ای (MMS)
.
.
.
.
در صورت نداشتن جوک جدید ...
می توانید عکس خود را برایمان بفرستید تا کمی بخنـــــدیم . . .
G E N E R A L ™
27-02-09, 08:29
امان از دست ما ایرانی ها!!
سه نفر آمريکايي وسه نفر ایرانی!!
سه نفر آمريکايي و سه نفر ايراني با همديگر براي شرکت در يک کنفرانس مي رفتند. در ايستگاه قطار سه آمريکايي هر کدام يک بليط خريدند، اما در کمال تعجب ديدند که ايراني ها سه نفرشان يک بليط خريده اند..... يکي از آمريکايي ها گفت: چطور است که شما سه نفري با يک بليط مسافرت مي کنيد؟ يکي از ايراني ها گفت: صبر کن تا نشانت بدهيم.
همه سوار قطار شدند. آمريکايي ها روي صندلي هاي تعيين شده نشستند، اما ايراني ها سه نفري رفتند توي يک توالت و در را روي خودشان قفل کردند. بعد، مامور کنترل قطار آمد و بليط ها را کنترل کرد. بعد، در توالت را زد و گفت: بليط، لطفا! بعد، در توالت باز شد و از لاي در يک بليط آمد بيرون، مامور قطار آن بليط را نگاه کرد و به راهش ادامه داد. آمريکايي ها که اين را ديدند، به اين نتيجه رسيدند که چقدر ابتکار هوشمندانه اي بوده است.
بعد از کنفرانس آمريکايي ها تصميم گرفتند در بازگشت همان کار ايراني ها را انجام دهند تا از اين طريق مقداري پول هم براي خودشان پس انداز کنند. وقتي به ايستگاه رسيدند، سه نفر آمريکايي يک بليط خريدند، اما در کمال تعجب ديدند که آن سه ايراني هيچ بليطي نخريدند. يکي از آمريکايي ها پرسيد: چطور مي خواهيد بدون بليط سفر کنيد؟ يکي از ايراني ها گفت: صبر کن تا نشانت بدهم.
سه آمريکايي و سه ايراني سوار قطار شدند، سه آمريکايي رفتند توي يک توالت و سه ايراني هم رفتند توي توالت بغلي آمريکايي ها و قطار حرکت کرد. چند لحظه بعد از حرکت قطار يکي از ايراني ها از توالت بيرون آمد و رفت جلوي توالت آمريکايي ها و گفت: بليط ، لطفا !!!
چهارشنبه سوری هر آتیشی که دیدی به یاد قلب منم باش آخه از دوریت بدجوری آتیش گرفته
Only the registered members can see the link
تام کروز، نيکلاس کيج، جنيفر لوپز، رابرت دنيرو، ياني، ديوويد کاپرفيلد، آنتوني رابيز، خود من و بقيهی ستارگان جهان ازت خواهش ميکنيم چهارشنبه سوری مواظب خودت باشی
Only the registered members can see the link
در پی اختلاف نظر در مورد اینکه شب چهارشنبه سوری 22 است یا 29. روز 22 اسفند یوم الشک و از 22 تا 29 اسفند هفتهی وحشت اعلام شد!
Only the registered members can see the link
سلام چهارشنبه سوری جایی قرار نذاری کار واجب باهات دارم آخه آتیش کم داریم آتیش پاره
™Ali
15-03-09, 12:41
جلسه ی خواستگاري... بعد از نيم ساعت سكوت
مادر داماد : ببخشين ، كبريت دارين؟
خانواده عروس : كبريت ؟! كبريت براي چي!؟
...مادر داماد : والا پسرم مي خواست سيگار بكشه
خانواده عروس : پس داماد سيگاريه....!؟
..مادر داماد : سيگاري كه نه.. والا مشروب خورده ، بعد از مشروب سيگار مي چسبه
خانواده عروس : پس الكلي هم هست..!؟
مادر داماد : الكلي كه نه... والا قمار بازي كرده و باخته ! ما هم مشروب داديم بهش كه يادش بره
خانواده عروس : پس قمارم بازي مي كنه...!؟
...مادر داماد : آره... دوستاش توي زندان بهش ياد دادن
خانواده عروس : پس زندانم بوده...!؟
...مادر داماد : زندان كه نه... والا معتاد بوده ، گرفتنش يه كمي بازداشتش كردن
خانواده عروس : پس معتادم بوده...!؟
...مادر داماد : آره... معتاد بود ، بعد زنش لوش داد
خانواده ءعروس : زنش !!!؟؟؟
! نتيجه اخلاقي : هميشه موقع خواستگاري رفتن كبريت همراهتون داشته باشين
™Ali
15-03-09, 12:42
آقايان پاسخ مي دهند!!
سئوال : برخي خانم ها مثل چي هستند ؟
: خانم ها مثل راديو هستند
.هر چي مي خواهند مي گويند ولي هر چه بگويي نمي شنوند
: خانم ها مثل شبكه اينترنت هستند
.از هر موضوعي يك فايل اطلاعاتي دارند
: خانم هامثل چسب دوقلو هستند
.اگر دستشان با گوشي تلفن مخلوط شد, ديگر بايد سيم را بريد
: خانم ها مثل موتور گازي هستند
پر سر و صدا , كم سرعت , كم طاقت
: خانم ها مثل رعد و برق هستند
.اول برق چشمهاشون مي رسه , بعد رعد صداشون
: خانم ها مثل ليمو شيرين هستند
.اول شيرين و بعد تلخ مي شوند
: خانم ها مثل موبايل هستند
.هر وقت كاري مهم پيش مي آيد در دسترس نيستند
: خانم ها مثل گچ هستند
.اگر چند دقيقه مدارا كنيد آنچنان سخت مي شوند كه هيچ شكلي نمي گيرند
: خانم ها مثل كنتور برق هستند
.هر از چند سالي يكبار سن آنها صفر مي شود
: خانم مثل فلزياب هستند
.هرگاه از نزديكي طلافروشي رد مي شوند عكس العمل نشان مي دهند
خانم ها پاسخ مي دهند
مرد ها مثل چي هستند ؟
: مردها مثل « مخلوط كن » هستند
. در هر خانه يكي از آنها هست ولي نميدانيد به چه درد ميخورد
: مردها مثل « آگهي بازرگاني » هستند
. حتي يك كلمه از چيزهائي را كه ميگويند نميتوان باور كرد
: مردها مثل « كامپيوتر » هستند
. كاربري شان سخت است و هرگز حافظه اي قوي ندارند
: مردها مثل « سيمان » هستند
. وقتي جائي پهنشان ميكني بايد با كلنگ آنها را از جا بكني
: مردها مثل « طالع بيني مجلات » هستند
. هميشه به شما ميگويند كه چه بكنيد و معمولاً اشتباه مي گويند
: مردها مثل « جاي پارك » هستند
خوب هايشان قبلا" اشغال شده و آنهائي كه باقي مانده اند يا كوچك هستند يا جلوي درب منزل مردم
: مردها مثل « پاپ كورن » ( ذرت بو داده ) هستند
. بامزه هستند ولي جاي غذا را نمي گيرند
: مردها مثل « باران بهاري » هستند
. هيچوقت نميدانيد كي مي آيند ، چقدر ادامه دارد و كي قطع ميشود
: مردها مثل « پيكان دست دوم » هستند
. ارزان هستند و غير قابل اطمينان
: مردها مثل « موز » هستند
. هرچه پيرتر ميشوند وارفته تر ميشوند
: مردها مثل « نوزاد » هستند
در اولين نگاه شيرين و با مزه هستند اما خيلي زود از تميز كردن و مراقبت از آنها خسته مي شويد
™Ali
15-03-09, 12:42
ضدحال يعنى:
ضدحال يعنى وقتى يه قرار لطيف تو اينترنت دارى كانكت نشى!
ضدحال يعنى وقتي منتظر فيلم مورد علاقت هستى برق بره!
ضدحال يعنى بعد از کلى مصيبت که بابات برات موبايل ثبت نام کرده همه سيمکارتا بياد جز مال تو!
ضدحال يعنى يه جلسه سر کلاس نرى فقط همون يه جلسه استاد حضور غياب کنه!
ضدحال يعنى با شکم گرسنه برى تو صف ژتون تموم کرده باشن!
ضدحال يعنى يه هفته قبل از اينکه جشن تولد بگيرى خاله مامانت فوت کنه!
ضدحال يعنى قبض تلفن بياد ....... تومن!
ضد حال يعنى يه مانتو خوشگل بخرى همون روز اول گير کنه به صندلى پاره بشه!
ضدحال يعنى اول صبح برى سر کلاس استاد نياد!
ضدحال يعنى بعد اينکه کلى افه زبان اوومدى نمره زبانت بشه....؟؟
ضدحال يعنى داداش کوچيکت 2شاخه مودمو اشتباهن بزنه تو پريز برق!
ضدحال يعنى هيستورى پاک نکنى همه ايميلاتو داداشه فضولت بخونه!
ضدحال يعنى نفر .....کنکور شدن!
ضدحال يعنى فيلم ژاپنى!
.ضدحال يعنى آى دى كالر داشتن!
ضدحال يعنى عشق يه طرفه!
ضدحال يعنى گل خوردن دقيقه 90!
ضدحال يعنى صبح روزى که با دوستات ميخواى برى کوه بارون بياد!
ضدحال يعنى از سرويس دانشگاه جا موندن!
ضدحال يعنى با ماشين بابا جريمه شدن!
ضدحال يعنى سلام کنى جوابتو ندن!
ضدحال يعنى عينکت سر جلسه امتحان بيفته زمين بشکنه!
ضد حال يعنى سر جلسه امتحان خودکارت تموم بشه!
ضدحال يعني با جي اف-ات برى کافيشاپ دخترخالتو ببينى!
ضدحال يعنى تاکسى سوار شى وسط راه بنزين تموم کنه!
ضدحال يعنى دفترچه تلفنتو گم کنى!
ضد حال يعنى اونيکه خيلى دوستش دارى رو نتونى ببينى!
ضد حال يعنى سركار يواشكى بياى نت رئيست ببينه Only the registered members can see the link
™Ali
15-03-09, 12:43
تفاوت مدیران در ایران و انگلستان
انگلستان: موفقيت مدير بر اساس پيشرفت مجموعه تحت مديريتش سنجيده ميشود.
ايران: موفقيت مدير سنجيده نميشود، خود مدير بودن نشانه موفقيت است.
انگلستان: مديران بعضی وقتها استعفا ميدهند.
ايران: عشق به خدمت مانع از استعفا ميشود.
انگلستان: افراد از مشاغل پايين شروع ميکنند و به تدريج ممکن است مدير شوند.
ايران: افراد مدير مادرزادی هستند و اولين شغلشان در بيست سالگی مديريت است.
انگلستان: برای يک پست مديريت، دنبال مدير ميگردند.
ايران: برای يک فرد، دنبال پست مديريت ميگردند و در صورت لزوم اين پست ساخته ميشود.
انگلستان: يک کارمند ساده ممکن است سه سال بعد مدير شود.
ايران: يک کارمند ساده، سه سال بعد همان کارمند ساده است، در حاليکه مديرش سه بار عوض شده.
انگلستان: اگر بخواهند از دانش و تجربه کسی حداکثر استفاده را بکنند، او را مشاور مديريت ميکنند.
ايران: اگر بخواهند از کسی هيچ استفاده ای نکنند، او را مشاور مديريت ميکنند.
انگلستان: اگر کسی از کار برکنار شود، عذرخواهی ميکند و حتی ممکن است محاکمه شود.
ايران: اگر کسی از کار برکنار شود، طی مراسم باشکوهی از او تقدير ميشود و پست مديريت جديد ميگيرد.
انگلستان: مديران بصورت مستقل استخدام و برکنار ميشوند، ولی بصورت گروهی و هماهنگ کار ميکنند.
ايران: مديران بصورت مستقل و غيرهماهنگ کار ميکنند، ولی بصورت گروهی استخدام و برکنار ميشوند.
انگلستان: برای استخدام مدير، در روزنامه آگهی ميدهند و با برخی مصاحبه ميکنند.
ايران: برای استخدام مدير، به فرد مورد نظر تلفن ميکنند.
انگلستان: زمان پايان کار يک مدير و شروع کار مدير بعدی از قبل مشخص است.
ايران: مديران در همان روز حکم مديريت يا برکناريشان را ميگيرند.
انگلستان: همه ميدانند درآمد قانونی يک مدير زياد است.
ايران: مديران انسانهای ساده زيستی هستند که درآمدشان به کسی ربطی ندارد.
انگلستان: شما مديرتان را با اسم کوچک صدا ميزنيد.
ايران: شما مديرتان را صدا نميزنيد، چون اصلاً به شما وقت ملاقات نميدهد.
انگلستان: برای مديريت، سابقه کار مفيد و لياقت لازم است.
ايران: برای مديريت، مورد اعتماد بودن کفايت ميکند.
™Ali
15-03-09, 12:44
مقایسه دانشگاه با فیلم ها
دوران قبل از دانشگاه = حسرت
قبول شدن در دانشگاه = صعود
کنکور = گذرگاه کاماندارا
دوران دانشجویی = سالهای دور از خانه
خوابگاه دانشجویی = آپارتمان شماره 13
بی نصیبان از خوابگاه = اجاره نشین ها
امتحان ریاضی = کشتار بیوجرسی
امتحان میان ترم = زنگ خطر
امتحان پایان ترم = آوار
لیست نمرات دانشجویی = دیدنیها
نمره امتحان = پرنده کوچک خوشبختی
مسئولین دانشگاه = گرگها
اساتید = این گروه خشن
آشپزخانه = خانه عنکبوت
رستوران دانشگاه = پایگاه جهنمی
پاسخ مسئولین = شاید وقتی دیگر
دانشجوی ا خراجی = مردی که به زانو در امد
دانشجوی فارغ التحصیل = دیوانه از قفس پرید
دانشجوی سال اولی = هالوی خوش شانس
واحد گرفتن = جدال بر سر هیچ
مدرک گرفتن = پرواز بر فراز آشیانه فاخته
پاس کردن واحدها = آرزوهای بزرگ
مرگ استادها = جلادها هم می میرند
محوطه چمن دانشگاه = حریم مهرورزی
استاد راهنما = مرد نامرئی
کمک هزینه = بر باد رفته
درخواست دانشجویان = بگذار زندگی کنم
دانشجوی دانشگاه صنعتی = بینوایان
اتاق رئیس دانشگاه = کلبه وحشت
شب امتحان = امشب اشکی میریزم
تقلب در امتحان = راز بقا
یادگیری = قله قاف
دانشجوی معترض = پسر شجاع
تربیت بدنی1 = راکی1
تربیت بدنی2 = راکی2
خاطرات اساتید = اعترافات یک خلافکار
انصراف = فرار از کولاک
تصحیح ورقه امتحان = انتقام
نمره گرفتن از استاد = دوئل مرگ
شاگرد اول = مرد 6 میلیون دلاری
آرزوی دانشجویان = زلزله بزرگ
هیئت علمی = سامورایی ها
رئیس دانشگاه = دیکتاتور بزرگ
رفتن به خوابگاه دختران = عبور از میدان مین
رئیس آموزش = هزاردستان
معاون آموزش = دزد دریایی
برخورد مسئولین = کمیسر متهم می کند
از دانشگاه تا خوابگاه = از کرخه تا راین
G E N E R A L ™
06-04-09, 15:43
روزي مردي به سفر ميرود و به محض ورود به اتاق هتل ، متوجه ميشود که هتل به کامپيوتر مجهز است. تصميم ميگيرد به همسرش ايميل بزند. نامه را مينويسد اما در تايپ ادرس دچار اشتباه ميشود و بدون اينکه متوجه شود نامه را ميفرستد.
در اين ضمن در گوشه اي ديگر از اين کره خاکي ، زني که تازه از مراسم خاک سپاري همسرش به خانه باز گشته بود با اين فکر که شايد تسليتي از دوستان يا اشنايان داشته باشه به سراغ کامپيوتر ميرود تا ايميل هاي خود را چک کند.
اما پس از خواندن اولين نامه غش ميکند و بر زمين مي افتد . پسر او با هول و هراس به سمت اتاق مادرش ميرود و مادرش را بر نقش زمين ميبيند و در همان حال چشمش به صفحه مانيتور مي افتد:
Only the registered members can see the link (Only the registered members can see the link)
گيرنده : همسر عزيزم
موضوع : من رسيدم
ميدونم که از گرفتن اين نامه حسابي غافلگير شدي . راستش انها اينجا کامپيوتر دارند و هر کس به اينجا ميآد ميتونه براي عزيزانش نامه بفرسته.من همين الان رسيدم و همه چيز را چک کردم. همه چيز براي ورود تو رو به راهه. فردا ميبينمت. اميدوارم سفر تو هم مثل سفر من بي خطر باشه. واي چه قدر اينجا گرمه!!