آیا روح وجود دارد؟احظار روح آری یا خیر؟:give_rose:
sAsAn.K
11-09-08, 16:48
از لحاظ وجود داشتن که قطعا وجود داره ، احظار روح هم بله ممکنه ، ولی نه از این راه هایی که لیوان میذارن و کلا بعضی راه هایی که خیلی ها میگن میتونن روح احظار کنند .
احظار روح فقط از طریق نیروهای خدادادی که درصد خیلی خیلی خیلی کمی از انسان ها دارند قابل انجامه .
:give_rose:
saeed25
12-09-08, 10:42
از لحاظ وجود داشتن که قطعا وجود داره ،
دروود بر شما ساسان گرامی،می شود بفرمایید چطور انقدر قاطعانه می فرمایید که وجود داره؟
احظار روح هم بله ممکنه ، ولی نه از این راه هایی که لیوان میذارن و کلا بعضی راه هایی که خیلی ها میگن میتونن روح احظار کنند .
فکر کنم منظور شما کارهای این رمال ه و فالگیر ها باشد!!!آنها هم برای اثبات حرفهاشان شوندهایی(دلایلی)دارند،من خودم چبا یکی از آنها برخوردی داشتم،گفتم شما از کجا می دانید توهم نیست؟گفت زمانیکه افراد حاضر در جلسه(باید بیش از 3 نفر باشند!!!)همگی شاهد تکان خوردن نعلبکینی هستند،که هیچ جسم خارجی با آن در تماس نبوده،خوب چه می تواند باشد؟،اما گروهی دیگر هستند که اتفاقا خود را عالم می داند و به وسیله متافزیک می خواهند برون فکنی کنند و به اصطلاح با ارواحی دیدار کنند...آنها هم حرفهایی برای خود دارند،از جمله اینکه همانند یک مرده می تونند روح خود را از بدن جدا کنند،و به پرواز در آیند...
sAsAn.K
12-09-08, 10:51
دوست عزیز یعنی شما میگید چیزی به اسم روح وجود نداره ؟!؟!؟!؟!؟!؟!
پس یعنی وقتی ما میمیریم دیگه زندگی تموم میشه ، نه ؟!
نه اتفاقا منظورم از اونایی که ادعا می کنن همینایین که شما گفتی .
کسایی که میتونن این کار رو بکنن اولا که علنی اعلام نمی کنند که قادرند این کار رو بکنن ، دوما اینکه دلایلی دارن برای این کار .
اتفاقا برای اینکه به وجودش شک نکنید ، یه داستان میتونم براتون تو پیغام خصوصی بگم .
موفق باشید .
:give_rose:
saeed25
12-09-08, 11:30
دروود
ساسان جان،من به شخصه هنوز اعتقادی ندارم،چون باور من اینست که چیزی که نبینم را باور نمی کنم،اما زندگی پس از مرگ نیز بحث بسیار شده است و شوربختانه چون بحث به مسائل دینی کشیده می شود در اینجا مجاز نیستیم!!اما اگر مایل بودید آدرس تالاری دیگر را می دهم در آنجا آزادی بیشتری هست...
اما چرا شما می فرمایید کسی که می تواند روح را احظار نماید،درونگرا است و به کسی چیزی نمی گوید؟
sAsAn.K
12-09-08, 11:50
نه درونگرا نیست ولی اینطوری ادعاهای بیخود علنی نمی کنه .
saeed25
12-09-08, 12:12
خوب شما چطور می توانید به آنهایی که ادعای احظار روح می کنند اثبات کنید که فقط ادعا می کنند؟
sAsAn.K
12-09-08, 13:56
بگید این کار رو بکنن طوری که شما بتونین حسشون کنین ، مثلا یه نشونه ای چیزی .
green_waves
12-09-08, 14:28
به نظر من بهتر است تعریف بهتری از روح داشته باشیم که وقتی بیان می کنیم روح چه تجسمی از اون داریم
من شخص به احظار روح اعتقاد ندارم
arven_andomil
12-09-08, 14:53
saeed25 (Only the registered members can see the link)
میگی به وجود روح اعتقاد نداری!! میشه بگی در مورد خواب دیدن و اینکه گاهی اتفاقاتی رو که در آینده ( دور یا نزدیک ) برای فرد پیش میاد و احساس میکنه اونا رو قبلا هم دیده یا تجربه کرده نظرت چیه؟؟
green_waves
12-09-08, 15:15
خواب که بر می گرده به Life Review :1. (27): چه ربطی به روح داره ؟
همانطور که خدمت دوستان عرض کردم بهتره هر کسی تصورش را از روح بیان بکنه
بعنوان مثل تصور من از روح یک انرژی عظیم (که باتوجه به ویژگی انرژی بودنش فاقد محدودیت های مادی است) هست که بسختی توسط جسم کنترل میشه (تصدیق نظریه جهش)
saeed25
13-09-08, 18:40
بگید این کار رو بکنن طوری که شما بتونین حسشون کنین ، مثلا یه نشونه ای چیزی .
دروو،اتفاقا من هم در پی همین هستم،و هرکسی که چنین ادعایی می کند،از او اثبات می خواهم!!ولی خوب باز هم در اینجا مسئله ای پیش می آید و ان اینکه شاید ما ذهنمون و یا دانشمون با اندازه کماری که او می کند نباشد و اگر ب----م خیلی خوشبینانه به قضیه بنگریم،در می یابیم که او دارد کاری فرا طبیعی انجام می دهد و موفق هم هست!!!
به نظر من بهتر است تعریف بهتری از روح داشته باشیم که وقتی بیان می کنیم روح چه تجسمی از اون داریم
من شخص به احظار روح اعتقاد ندارم
دروود،خوب روح یک تصویر شاید بتاون گفت،نمی دانم تعرفی دقیق چطور باشد ارائه شود؟دیگر همه باید بدانند که وقتی حرف از روخ می زنیم یعنی یک موجودی فراطبیعی که از قوانین زمان و مکان پیروی نمی کند...
اگر کسی تعریفی دقیقتر دارد بفرماید...
میگی به وجود روح اعتقاد نداری!! میشه بگی در مورد خواب دیدن و اینکه گاهی اتفاقاتی رو که در آینده ( دور یا نزدیک ) برای فرد پیش میاد و احساس میکنه اونا رو قبلا هم دیده یا تجربه کرده نظرت چیه؟؟
بله،اینهم از سوالاتی است که در ذهنم هست و باید مشخص شود،در پی همین سوالات در باره روح شاید بشود خواب را هم تعریف کرد..
خواب که بر می گرده به Life Review file:///D:/DOCUME%7E1/THECHO%7E1/LOCALS%7E1/Temp/msohtmlclip1/01/clip_image001.gifچه ربطی به روح داره ؟
همانطور که خدمت دوستان عرض کردم بهتره هر کسی تصورش را از روح بیان بکنه
خوب،از نگر بعضی ها،این روح هست که در بعد زمان و مکان حرکت می کند و ما آن تصاویر را می بینیم...(که من این را قبول ندارم)
بعنوان مثل تصور من از روح یک انرژی عظیم (که باتوجه به ویژگی انرژی بودنش فاقد محدودیت های مادی است) هست که بسختی توسط جسم کنترل میشه (تصدیق نظریه جهش)
نمی دانم،شاید نشود اسمش را انرژی گذاشت(از نگر من!!)چیزی که من در ذهنم هست با انرژی کمی متفاوت است!!پیشتر گفتم،یک جور جسم،شِیء،اما شفاف،...
:give_rose:
™Ali
13-09-08, 19:07
100 در صد وجود داره (خودم دیدم)
عنوان تاپیک غلط املایی داره :great:
saeed25
14-09-08, 00:09
دروود بر شما
خوب،میشه بیشتر تعرف بفرمایید ما هم از این موجود عجیب بدانیم؟
green_waves
14-09-08, 20:41
حتی افراد عامی هم برای روح جسم قائل نیستند ! :1. (27):
بهترین مرجع شروع از نظریه Life Review هست واقعا دید شما را متفاوت می کنه
™Ali
14-09-08, 21:06
خوب،میشه بیشتر تعرف بفرمایید ما هم از این موجود عجیب بدانیم؟
کجای روح عجیبه؟
احضار روح معمولا با روش هایی از قبیل لیوان و ورد انجام پذیر نیست.
این ایمان انسان هست که باعث میشه قدرتی به ما اعطا کنه که دیگران اون رو ندارند.
نمونه اش حضرت یعقوب هست و پیامبر اکرم
روح در این دنیا وجود داره ولی چشم بصیرت میخواد تا ببینیمش.
تلاش انسان های معمولی برای این کار بیهوده است.
با سپاس:give_rose:
green_waves
14-09-08, 22:19
علی جان مثل اینکه شما کتاب داستان زیاد می خونید
این ایمان انسان هست که باعث میشه قدرتی به ما اعطا کنه که دیگران اون رو ندارند.
M A H R A D
15-09-08, 00:24
چون باور من اینست که چیزی که نبینم را باور نمی کنم،
سعیدجان شما هر چیزی رو که نمیتونی ببینی ، بهش اعتقاد نداری؟
Shahryar
15-09-08, 00:49
اگه گذاشتید ما اینجا فقط سخت افزار بحث کنیم :1. (38):
قبل از بحث : بنده نه به روح اعتقاد دارم نه به احظارش ! :1. (26):
حرف هایی که دوستان عزیزم میزنند از نظر منطقی ربطی به این قضیه نداره مثلا پروین جان که دیدم پست توسط دیگران هم تایید شده بود پس روی همون توضیح میدم :
تا مدتی پیش فکر می کردند زمین مرکز عالم هست ! تا مدتی پیش فکر می کردند زمین کروی نیست بلکه صاف هست .
تا مدتی پیش فکر می کردند که غضب خدایان باعث ایجاد ابر و رعد و برق و خوشنودی آن ها باعث باران می شود !
تا مدتی پیش فکر می کردند ...
ازین مثال های توی تاریخ علم خیلی خیلی زیاد هست و توی هر زمینه که برید به تعداد زیادی برخورد می کنید . مشکلی که وجود داره اینه :
علم ما ناقص هست و این چیزیه که قابل انکار نیست ! هر روز داره پیشرفت میکنه و پرده از روی سوالات مختلفی بر میداره که تا قبلش علل اون پدیده ها را افراد روح ، خدایان و یا ... میگذاشتند . ما همیشه دوست داریم حتما یک دلیل قانع کننده ای برای خودمون داشته باشیم اما اون دلیل را هیچ وقت قرار نمیدیم که دلیلش را درست نمیدونیم ! عزیزم اینکه شما بعدی وقت ها وقایعی میبینید در خواب یا ... بعد اتفاق میوفته مثلا این ها سوالاتیه که علم هنوز نتونسته ( تا جایی که بنده مطالعه ) کردم بهش پاسخ کامل کامل علمی بده به خصوص در مورد خواب ! اما دلیلش این نیست که چون نتونسته جواب بده پس روحه !
یک مثال قشنگ میزنم و دوست دارم بقیه هم اگه اطلاعاتی دارند بگند . حتما تا حالا شده که فکری بکنید و بعد ببینید که به صورت تصادفی فلانی هم این را فهمید یا ازین قبیل چیز ها . خوب اینجا فلسفه وارد عمل میشه تا زمانی که علت علمیش را ندونیم که چرا دقیقا همچین اتفاقی میوفته . اما چندی قبل از مرگ دکتر حسابی اگه اشتباه نکنم ایشون داشتند روی همچین مسئله ای به صورت علمی و فیزیکی کار می کردند که هر فکر یک میدانی را ایجاد میکنه که هر چی فاصله بیشتر میشه تاثیر این میدان کاهش پیدا میکنه و .... . ازین جور مثال ها زیاد هست . به نظرم بهتره به جای اینکه برای سوالاتی که جوابش را نمیدونیم یا علم هنوز پاسخ کامل نداده این پاسخ را فعلا بگذاریم : جوابش را نمیدونیم هنوز امیدوارم به زودی کشف بشه ! تا اینکه به مسائلی که دوست داریم یا گفتند ربطش بدیم .
===============
اختصاصی برای روح :
تعریفی که افراد برای روح میکنند را اصلا بنده قبول ندارم متاسفانه ...
چون تعاریفی که از روح میکنند و میشه و میکنید به نظرم نسبت دادن یکسری از کار ها به روح هست که از نظر علمی مشکل داره کار .
به نظرم روحی وجود نداره و ترکیب اجزای بدن زنده باعث اعمالی میشه که بعضی اون ها را به روح ربط میدند . :great:
ممنون
شهریار
AMD>INTEL
15-09-08, 01:18
روح یک پدیده مادی نیست که بخواهیم تو دنیای مادی دنبالش بگردیم . وقتی ارتباطش با جسم قطع شد بهرحال باید از این دنیای فانی فاصله بگیرد . به نظر من روح وجود دارد ولی تعریفش تو دنیای مادی غیر قابل ممکن هست .
M A H R A D
15-09-08, 01:26
حتی افراد عامی هم برای روح جسم قائل نیستند ! :1. (27):
بهترین مرجع شروع از نظریه Life Review هست واقعا دید شما را متفاوت می کنه
خوشحال میشیم اگه اطلاعاتتون رو در اختیار ما بذارید رضا جان
DreamBox
15-09-08, 01:39
نظریه بنده:
روح فقط یک محرک برای جسمه و بعد از مرگ، همونطوریکه از جسم فاصله میگیره، باید از دنیای جسمانی هم فاصله بگیره. اینکه بعد از مرگ، روح به کجا منتقل میشه و چکار میکنه و در چه شرایطی قرار میگیره، بحث طولانیست که از علم بنده هم کاملاً خارجه اما در همین حد بگم که بنظرم افرادی که ادعای احظار روح دارند جز تعدادی از افراد شیاد نیستند چون اگر انسان قادر به احظار روح باشه، یعنی یکی از قدرتهای خداوند رو زیر سوال برده و این قدرت رو هم داره که مرده رو زنده کنه!
وقتی طرف میتونه روح رو از دنیایی که خارج شده برگردونه، باید بتونه اونو دوباره توی کالبد جسمی هم وارد کرده و مرده رو زنده کنه که اگه به این صورت میبود، نظام آفرینش با مشکل جدی مواه میشد فلذا من با چنین ادعاهایی کاملاً مخالفم.
در موردی که بسیاری از دوستان گفتند، هنگام حضور روح بوی عجیبی به مشامشون رسیده، تا جایی که من اطلاع دارم ارواح بویی ندارند و موجود فراطبیعی (به تعبیر انسان) که بوی عجیب از خودش ساطع میکنه اجنه هستند و بجز این هیچ موردی توی هیچ کتاب و عقیدهای (بجزعقاید رمالها و شیادانی که ادعا بر احظار روح دارند) تابحال ذکر نشده!
در مورد دوست عزیزی که ادعا میکنند تا چیزیرو نبینند، وجودش رو باور نمیکنند. من چند مورد اسم میبرم، میخوام ببینم وجود اونهارو هم انکار میکنند؟
1- هوایی که تنفس میکنید
2- خداوند و پروردگار جهانیان
3- عقل که در سر شما جای میگیرد.
مواردی از این قبیل زیادند اما فعلاً به همینها بسنده میکنم.
Shahryar
15-09-08, 15:31
یک چیزی برام جالب شده ! دوستانی که دارند صحبت میکنند با یک پیشفرض قبلی که روح وجود داره دارند بحث می کنند !
میشه عزیزانی که به روح اعتقاد دارند اول از همه تعریف خودشون را از روح بگند و دوم اینکه از کجا می فرمایید روح وجود داره ؟ یعنی شواهدی دارید ، عللی برای وجودش میدونید . این جوری فکر کنم بهتر به نتیجه برسیم .
ممنون
شهریار :give_rose:
saeed25
15-09-08, 20:35
حتی افراد عامی هم برای روح جسم قائل نیستند ! بهترین مرجع شروع از نظریه Life Review هست واقعا دید شما را متفاوت می کنه
درود بر شما،خوب اگر امکانش هست بیشتر توضیح بفرمایید در همین جستار،سپسگزار می شوم..
کجای روح عجیبه؟0
احضار روح معمولا با روش هایی از قبیل لیوان و ورد انجام پذیر نیست.
این ایمان انسان هست که باعث میشه قدرتی به ما اعطا کنه که دیگران اون رو ندارند.
نمونه اش حضرت یعقوب هست و پیامبر اکرم
روح در این دنیا وجود داره ولی چشم بصیرت میخواد تا ببینیمش.
تلاش انسان های معمولی برای این کار بیهوده است.
دوست عزیز،من به دنبال مطالب علمی هستم نه دینی!!!بعد از آن،شما چطور می توانید بگویید که با این روشهای معمول امکان احظار روح نیست؟
سعیدجان شما هر چیزی رو که نمیتونی ببینی ، بهش اعتقاد نداری؟
مهراد عزیز،بعضی چیزها رو نمیشه اعتقاد نداشت به ویژه چون مطالب زیادی پیرامونش منتشر شده و نیز بیشتر مواقع غلم هم از تعریفش ناکام مونده،اما منطق می تونه اثباتش کنه،ولی یه چیزی مثل روح و ججن و نه!!چون به جز منابع دینی منابع معتبر دیگری نیافته ام هنوز!!!
اگه گذاشتید ما اینجا فقط سخت افزار بحث کنیم
شهریار جان،زکات علم آموختنشه:دی حالا نمی خوای ما چیزی یاد بگیریم؟
قبل از بحث : بنده نه به روح اعتقاد دارم نه به احظارش
خوب بیشتر از این اعتقادتون برامون میگید؟من باورم اینست که اگر قرار باشد روحی وجود داشته باشد ،خوب یا باید ما ببینیمیش،یا بوسیله ای مانند احظار کردن بشه اونو دید!!
حرف هایی که دوستان عزیزم میزنند از نظر منطقی ربطی به این قضیه نداره مثلا پروین جان که دیدم پست توسط دیگران هم تایید شده بود پس روی همون توضیح میدم :
تا مدتی پیش فکر می کردند زمین مرکز عالم هست ! تا مدتی پیش فکر می کردند زمین کروی نیست بلکه صاف هست .
تا مدتی پیش فکر می کردند که غضب خدایان باعث ایجاد ابر و رعد و برق و خوشنودی آن ها باعث باران می شود !
تا مدتی پیش فکر می کردند ...
ازین مثال های توی تاریخ علم خیلی خیلی زیاد هست و توی هر زمینه که برید به تعداد زیادی برخورد می کنید . مشکلی که وجود داره اینه :
علم ما ناقص هست و این چیزیه که قابل انکار نیست ! هر روز داره پیشرفت میکنه و پرده از روی سوالات مختلفی بر میداره که تا قبلش علل اون پدیده ها را افراد روح ، خدایان و یا ... میگذاشتند . ما همیشه دوست داریم حتما یک دلیل قانع کننده ای برای خودمون داشته باشیم اما اون دلیل را هیچ وقت قرار نمیدیم که دلیلش را درست نمیدونیم ! عزیزم اینکه شما بعدی وقت ها وقایعی میبینید در خواب یا ... بعد اتفاق میوفته مثلا این ها سوالاتیه که علم هنوز نتونسته ( تا جایی که بنده مطالعه ) کردم بهش پاسخ کامل کامل علمی بده به خصوص در مورد خواب ! اما دلیلش این نیست که چون نتونسته جواب بده پس روحه !
شهریار جان،سخن از دل ما گفتی،کاملا موافقم!
یک مثال قشنگ میزنم و دوست دارم بقیه هم اگه اطلاعاتی دارند بگند . حتما تا حالا شده که فکری بکنید و بعد ببینید که به صورت تصادفی فلانی هم این را فهمید یا ازین قبیل چیز ها . خوب اینجا فلسفه وارد عمل میشه تا زمانی که علت علمیش را ندونیم که چرا دقیقا همچین اتفاقی میوفته . اما چندی قبل از مرگ دکتر حسابی اگه اشتباه نکنم ایشون داشتند روی همچین مسئله ای به صورت علمی و فیزیکی کار می کردند که هر فکر یک میدانی را ایجاد میکنه که هر چی فاصله بیشتر میشه تاثیر این میدان کاهش پیدا میکنه و .... . ازین جور مثال ها زیاد هست . به نظرم بهتره به جای اینکه برای سوالاتی که جوابش را نمیدونیم یا علم هنوز پاسخ کامل نداده این پاسخ را فعلا بگذاریم : جوابش را نمیدونیم هنوز امیدوارم به زودی کشف بشه ! تا اینکه به مسائلی که دوست داریم یا گفتند ربطش بدیم .
اما باور من اینست که حتی اگر علم هم هنوز نتونسته پاسخ کاملی بدهد،ما می توانیم با بحث کردن،دست کم از آخرین پژوهشها در این زمینه مطلع بشیم،و من میگم بهتره در باره هرسوالی به ذهنمون رسید،بپرسیم،هرچند قانع نشیم،اما باز یک جوابی گرفتیم!
اختصاصی برای روح :
تعریفی که افراد برای روح میکنند را اصلا بنده قبول ندارم متاسفانه ...
چون تعاریفی که از روح میکنند و میشه و میکنید به نظرم نسبت دادن یکسری از کار ها به روح هست که از نظر علمی مشکل داره کار .
بله،دقیقا!
به نظرم روحی وجود نداره و ترکیب اجزای بدن زنده باعث اعمالی میشه که بعضی اون ها را به روح ربط میدند .
اینرو نمی دونم،شهریار جان به نظر شما روح میتونه تنها هاله ای از انرژی باشه؟
روح یک پدیده مادی نیست که بخواهیم تو دنیای مادی دنبالش بگردیم . وقتی ارتباطش با جسم قطع شد بهرحال باید از این دنیای فانی فاصله بگیرد . به نظر من روح وجود دارد ولی تعریفش تو دنیای مادی غیر قابل ممکن هست .
دروود،دوست عزیز،پیشتر عرض کردم،این نوع گفته ها بیشتر برآمده از نسکهای دینی ماست،و من به دنبال علم،منطق و ... هستم...من همه چیز را از دید مادی می نگرم(ماده گرا)!!به هر روی از نظرتان سپاسگزارم...
نظریه بنده:
روح فقط یک محرک برای جسمه و بعد از مرگ، همونطوریکه از جسم فاصله میگیره، باید از دنیای جسمانی هم فاصله بگیره. اینکه بعد از مرگ، روح به کجا منتقل میشه و چکار میکنه و در چه شرایطی قرار میگیره، بحث طولانیست که از علم بنده هم کاملاً خارجه اما در همین حد بگم که بنظرم افرادی که ادعای احظار روح دارند جز تعدادی از افراد شیاد نیستند چون اگر انسان قادر به احظار روح باشه، یعنی یکی از قدرتهای خداوند رو زیر سوال برده و این قدرت رو هم داره که مرده رو زنده کنه!
دوست گرامی،دروود
من به دنبال مطالب دینی نیستم و از علم کمک می خواهم!!!شما اگر به روح اعتقاد دارید،باید به بودنش در اطراف م و دیدن اون بوسیله ما معتقد باشیید،اون هم با چشم غیر مسلح نه با میکروسکوپ یا دوربین شب!!!من منظورتون رو از محرک نفهمیدم!چطور می توانید ثابت کنید که روح وابسته و یا چسبیده به جسم است؟
وقتی طرف میتونه روح رو از دنیایی که خارج شده برگردونه،
از کدام دنیا؟شما چطور می دانید که روحی(اگر باشد)از دنیایی به دنیای دیگر منتقل شده است؟
باید بتونه اونو دوباره توی کالبد جسمی هم وارد کرده و مرده رو زنده کنه که اگه به این صورت میبود، نظام آفرینش با مشکل جدی مواه میشد فلذا من با چنین ادعاهایی کاملاً مخالفم.
اگر باور شما اینست که روح حتمن برای نمایان شدنش باید در جسمی باشد،پس این هم که بوسیله کسانی که روح را در جسم خودشان فرو می برند حل شده است...آنها به روشهای خودشان روحی را به جسم خودشان فرا می خوانند و بعد نیز امکانش هست که این روح بیرون نشود و مشکلات خودش که بین خودشان به تسخیر شدگان می مانند...اما یک چیز دیکر هم اینجا هست،شما به تناسخ اعتقادی ندارید؟
در موردی که بسیاری از دوستان گفتند، هنگام حضور روح بوی عجیبی به مشامشون رسیده، تا جایی که من اطلاع دارم ارواح بویی ندارند و موجود فراطبیعی (به تعبیر انسان) که بوی عجیب از خودش ساطع میکنه اجنه هستند و بجز این هیچ موردی توی هیچ کتاب و عقیدهای (بجزعقاید رمالها و شیادانی که ادعا بر احظار روح دارند) تابحال ذکر نشده!
من هم تابحال هنچین چیزی نفهمیده ام!!
در مورد دوست عزیزی که ادعا میکنند تا چیزیرو نبینند، وجودش رو باور نمیکنند. من چند مورد اسم میبرم، میخوام ببینم وجود اونهارو هم انکار میکنند؟
1- هوایی که تنفس میکنید
این نشانه هایش رو می بینیم،می تونیم اونرو تجزیه کنیم،مو نیز علم اونرو به اثبات رسونده!!!شما اکسیژن تنفسی تون رو از کجا می آرید؟
2- خداوند و پروردگار جهانیان
دوست عزیز،شوربختانه ممکن است بحث به بحثهای دینی منجر شود و از پاسخگویی به این سوالتان معذورم..
3- عقل که در سر شما جای میگیرد.
دوست گرامی،این عقل(خرد)هم به اثبات رسیده است،قدرت تشخیص،قدرت بینایی،همه اینها در مغز گنچانده شده اند که از آن هم به اسم خرد و یا عقل یاد می کنند!
مواردی از این قبیل زیادند اما فعلاً به همینها بسنده میکنم.
از اظهار نظرتان سپاسگزارم
DreamBox
15-09-08, 21:48
دوست گرامی،دروود
من به دنبال مطالب دینی نیستم و از علم کمک می خواهم!!!شما اگر به روح اعتقاد دارید،باید به بودنش در اطراف م و دیدن اون بوسیله ما معتقد باشیید،اون هم با چشم غیر مسلح نه با میکروسکوپ یا دوربین شب!!!من منظورتون رو از محرک نفهمیدم!چطور می توانید ثابت کنید که روح وابسته و یا چسبیده به جسم است؟
همه عقاید اینو میگن که روح، عضوی از انسانه که بعد از مرگ، یا سرگردان میشه و توی این دنیا میمونه و یا به دنیای دیگری منتقل میشه و هیچ عقیدهای مبنی بر اینکه روح قبل از مرگ هم بدون جسم وجود داره تابحال وجود نداره و یا حداقل من از وجود چنین عقیدهای بی اطلاعم.
ببینید، همونطوری که هیچ علم منطقی قبول نمیکنه که یک جسم بدون هیچگونه محرکی قدرت و توان حرکت و هرگونه عمل و عکسالعملی رو داشته باشه، روح و جسم هم از همین قاعده استفاده میکنن و استثنایی در کارشون نیست! روح یک محرک و استارت برای بدنه و در واقع مغز رو کنترل میکنه. روح همونطور که وجود داره، نشانههایی از وجود فیزیکی رو هم داره و من کاملاً با افرادی که میگن روح فقط یک وجود معنویه مخالفم!
چون معنویات فقط در حیطه اعتقادات و تفکر خلاصه میشن اما بحث روح خیلی فراتر از اعتقاد و یا تخیله! هیچکجا شما نمیتونی مطلبی مبنی بر اینکه روح یک اعتقاده پیدا کنید! شما وزن یک موجود زنده و مرده رو با همدیگه مقایسه کنید و ببینید چقدر تفاوت داره؟! وقتی شما یه حیوون مثل گاو، گوسفند، بز، مرغ و ... رو در حالت زنده وزن میکنی، وزنش خیلی بیشتری تا زمانی که مرده، حالا چه اونو ذبح کنید و یا به طریق دیگه بمیره، مقدار زیادی از وزنشو از دست میده و بنظرم این وزن متعلق به روحیه که تا زمان حیات در وجودش بود و بعد از اون وقتیکه روح خارج شد، وزن موجود فقط به جسم منتهی شده و در نتیجه جسم سبکتر میشه.
از کدام دنیا؟شما چطور می دانید که روحی(اگر باشد)از دنیایی به دنیای دیگر منتقل شده است؟
بر اساس قوانین فیزیک، انرژی و ماده همیشه ثابتاند و فقط از نوعی به نوع دیگه تبدیل میشن و هیچگاه از بین نمیرن و فقط تبدیل شده و تغییر حالت میدن حالا ممکنه این تغییر فیزیکی باشه و یا شیمیایی! پس میشه این نتیجه رو گرفت که روح از بین نمیره و فقط جابجا میشه. از اونایی که وجودش توی این دنیارو بعد از مرگ افراد نمیشه حتی حس کرد، میشه به این باور دینی اعتقاد کرد که به دنیایی دیگه منتقل شده و یا حتی اگه از این دنیا به دنیای دیگهای هم نره، حداقل اینکه از انظار عموم و قدرت تشخیص و حس انسان خارج میشه.
اگر باور شما اینست که روح حتمن برای نمایان شدنش باید در جسمی باشد،پس این هم که بوسیله کسانی که روح را در جسم خودشان فرو می برند حل شده است...آنها به روشهای خودشان روحی را به جسم خودشان فرا می خوانند و بعد نیز امکانش هست که این روح بیرون نشود و مشکلات خودش که بین خودشان به تسخیر شدگان می مانند...اما یک چیز دیکر هم اینجا هست،شما به تناسخ اعتقادی ندارید؟
قبلاً هم گفتم که با شیادین و رمالها 100% مخالفم.
شما فرض کن که یک گالن 20 لیتری داری و کاملاً از آب پر شده، حالا شما میتونی 20 لیتر دیگه آب توش بریزی؟ بهیچ عنوان شدنی نیست. این مورد هم همینطوره! مگه شخصی که ادعا میکنه روح دیگری رو وارد بدنش میکنه، خودش دارای روح نیست؟ اگه کالبد جسمش عاری از روحه، پس چطور زندهست؟ اگه روح توی بدنش وجود داره، چطور روح دوم وارد بدنش میشه؟ و اگه در زمانیکه میخواد روح دوم رو وارد بدنش کنه، روح خودشو خارج میکنه، روح خودش بکجا میره و چطور در حین خروج روح خودش، روح دوم میتونه وارد بشه که این شخص همچنان در قید حیات میمونه؟
من هم تابحال هنچین چیزی نفهمیده ام!!
موردیه که رمالها با استفاده از ترفندهای خاص خودشون مردم رو فریب میدن. مثل همون قضیه مهرهء مار و پیشونی گرگ! من خودم با چشمای خودم دیدم و با دستای خودم لمس کردم اما عین همش دروغ محظه! رمالها یکسری از مواد شیمیایی و قوانین فیزیکی رو یاد گرفتند و با ترکیب استعمال اونها، جوری جلوه میکنند که انسان بهشون یقین پیدا کنه.
این نشانه هایش رو می بینیم،می تونیم اونرو تجزیه کنیم،مو نیز علم اونرو به اثبات رسونده!!!شما اکسیژن تنفسی تون رو از کجا می آرید؟
اینم دقیقاً همین بحثه! شما قوه حرکتی و عمل/عکسالعملی خودتون رو از کجامیآرین؟ اگه میگین مغز، خوب مغز هم نیاز به یک محرک داره و تا زمانی که استارتش زده نشه، چطور میخواد بکار بیافته؟
دوست عزیز،شوربختانه ممکن است بحث به بحثهای دینی منجر شود و از پاسخگویی به این سوالتان معذورم..
من هم چندان مایل به ایراد چنین بحثهایی مخالفم چون بحث بیش از حد به اعتقادات دینی و مذهبی درگیر میشه و ممکنه مشکلات بعدی رو در پی داشته باشه. ازت متشکرم.
دوست گرامی،این عقل(خرد)هم به اثبات رسیده است،قدرت تشخیص،قدرت بینایی،همه اینها در مغز گنچانده شده اند که از آن هم به اسم خرد و یا عقل یاد می کنند!
اما هنوز نمیتونید دلیل کاملاً علمی برای وجودش پیدا کنید، چون واقعاً هیچ دلیل علمی که بخواد اثباتش کنه نه وجود داره و نه میتونه بوجود بیآد! چون قدرت عقل و اندیشه در گرو علم نیست و علم فقط میتونه در مورد مواد فیزیکی بحث کنه و نمیتونه مواردی از این دس رو به اثبات برسونه!!
از اظهار نظرتان سپاسگزارم
خواهش میکنم دوست من. از بحث منطقیتون بینهایت سپاسگذارم. خیلی خوشم اومد وقتی بر خلاف اغلب کاربرا توی انجمنهای فارسی زبان بحث رو به بیراهه کشیده و یا برای اثبات حرف خودشون حرفهای بیربط میزنن و یا سعی میکنن به طرف مقابل و اعتقاداتش توهین کنن، در کمال متانت و تا حد امکان واضح منظورتو بیان کردی و برای پذیرش نظریه قابل استدلال آمادهای :)
Shahryar
15-09-08, 22:28
همه عقاید اینو میگن که روح، عضوی از انسانه که بعد از مرگ، یا سرگردان میشه و توی این دنیا میمونه و یا به دنیای دیگری منتقل میشه و هیچ عقیدهای مبنی بر اینکه روح قبل از مرگ هم بدون جسم وجود داره تابحال وجود نداره و یا حداقل من از وجود چنین عقیدهای بی اطلاعم.
ببینید، همونطوری که هیچ علم منطقی قبول نمیکنه که یک جسم بدون هیچگونه محرکی قدرت و توان حرکت و هرگونه عمل و عکسالعملی رو داشته باشه، روح و جسم هم از همین قاعده استفاده میکنن و استثنایی در کارشون نیست! روح یک محرک و استارت برای بدنه و در واقع مغز رو کنترل میکنه. روح همونطور که وجود داره، نشانههایی از وجود فیزیکی رو هم داره و من کاملاً با افرادی که میگن روح فقط یک وجود معنویه مخالفم!
چون معنویات فقط در حیطه اعتقادات و تفکر خلاصه میشن اما بحث روح خیلی فراتر از اعتقاد و یا تخیله! هیچکجا شما نمیتونی مطلبی مبنی بر اینکه روح یک اعتقاده پیدا کنید! شما وزن یک موجود زنده و مرده رو با همدیگه مقایسه کنید و ببینید چقدر تفاوت داره؟! وقتی شما یه حیوون مثل گاو، گوسفند، بز، مرغ و ... رو در حالت زنده وزن میکنی، وزنش خیلی بیشتری تا زمانی که مرده، حالا چه اونو ذبح کنید و یا به طریق دیگه بمیره، مقدار زیادی از وزنشو از دست میده و بنظرم این وزن متعلق به روحیه که تا زمان حیات در وجودش بود و بعد از اون وقتیکه روح خارج شد، وزن موجود فقط به جسم منتهی شده و در نتیجه جسم سبکتر میشه.
دوست عزیزم من منتظر همچین چیزی بودم که خوشبختانه گفته شد !
نکته اول اینکه هیچ عقیده ای را شما نباید قبل از اینکه روش فکر کنید و برای خودتون اثباتش کنید قبول کنید و ممکنه من و تمام اعضای انجمن بگم شما چون اسمت مثلا X هست باید بری بمیری و خودکشی کنی ! شما باید اول عقیده را بشنوی ، تجزیه تحلیل کنی و بعد اونی که منطقی هست را بپذیری که امیدوارم همین کار را هم بکنید :11():
عزیزم کجای علم همچین حرفی زده ؟ که روح مغز را کنترل میکنه یا اینکه جسم انسان نیاز به روح داره برای حرکت و توان ؟
از نظر علمی حرف شما کاملا رد شده هست لطفا اگه مطلب علمی دارید در این مورد بفرمایید که من و سایر دوستان ازش استفاده کنیم چون تا اونجایی که بنده مطالعه کردم مغز توسط بخش های مختلف خودش کنترل میشه و چیزی که بهش توان حرکت میده را هم معمولا انرژی هست که از طریق غدا انسان به دست میاره . :1. (26): توی کتاب درسی دبیرستان یا اگه رشته های تجربی باشید دانشگاه هم میتونید این مطالب را بخونید با این حال اینجا هم یکسری مطالب عمومی ساده هست نگاه کنید :
Only the registered members can see the link
قسمت دومی که Bold کردم : شما کسی را که همون لحظه میمیره را با یک ثانیه قبلش که زنده است وزن کنید هیچ تفاوتی نمیکنه اما بعدش به مرور زمان بدن انسان تجزیه میشه ، آب بدن از دست میره و ... در نتیجه وزن بدن کم میشه .
باتشکر از شما بابت این بحث ... :1. (40):
قربانت
شهریار :give_rose:
saeed25
15-09-08, 23:54
همه عقاید اینو میگن که روح، عضوی از انسانه که بعد از مرگ، یا سرگردان میشه و توی این دنیا میمونه و یا به دنیای دیگری منتقل میشه و هیچ عقیدهای مبنی بر اینکه روح قبل از مرگ هم بدون جسم وجود داره تابحال وجود نداره و یا حداقل من از وجود چنین عقیدهای بی اطلاعم.
دروود
اول آنکه من به جز در عقاید دینی،چنین عقایدی ندیدم!!یعنی شما می فرمایید روح فقط ویژه انسان است و به عنوان مثلا حیوانات روح ندارند!!!و شما فرمودید عضوی!!آیا ما میتونیم از این عضو بهره ببریم؟کدام عقاید بع جز عقاید دینی،می گوید روخ می رود در دنیای دیگر؟؟؟!!بله،شما اطلاع ندارید..
ببینید، همونطوری که هیچ علم منطقی قبول نمیکنه که یک جسم بدون هیچگونه محرکی قدرت و توان حرکت و هرگونه عمل و عکسالعملی رو داشته باشه، روح و جسم هم از همین قاعده استفاده میکنن و استثنایی در کارشون نیست! روح یک محرک و استارت برای بدنه و در واقع مغز رو کنترل میکنه
دوست عزیز،شما این اطلاعات ماب علمی را از که آموخته اید تا ما هم در محضر ایان به شاگردی بپردازیم!!!!من بار اولی است که می فهمم علم گفته است که روح استارتری برای مغز هست!!!
. روح همونطور که وجود داره، نشانههایی از وجود فیزیکی رو هم داره و من کاملاً با افرادی که میگن روح فقط یک وجود معنویه مخالفم!
خوب ما دلایل شما را هم می شنویم با کامل میل،اصلا این جستار برای همین هست دوست عزیز..
چون معنویات فقط در حیطه اعتقادات و تفکر خلاصه میشن اما بحث روح خیلی فراتر از اعتقاد و یا تخیله! هیچکجا شما نمیتونی مطلبی مبنی بر اینکه روح یک اعتقاده پیدا کنید!
روح داستانی است که از داستانهای دینی ، به ما رسیده است و تنها اعتقادات و تفکرات دینی ماست که روح را می سازد،کسی که به هیچ آیینی رهرو نیست،آیا اعتقادی دارد که روح در انسان است؟؟
شما وزن یک موجود زنده و مرده رو با همدیگه مقایسه کنید و ببینید چقدر تفاوت داره؟! وقتی شما یه حیوون مثل گاو، گوسفند، بز، مرغ و ... رو در حالت زنده وزن میکنی، وزنش خیلی بیشتری تا زمانی که مرده، حالا چه اونو ذبح کنید و یا به طریق دیگه بمیره، مقدار زیادی از وزنشو از دست میده و بنظرم این وزن متعلق به روحیه که تا زمان حیات در وجودش بود و بعد از اون وقتیکه روح خارج شد، وزن موجود فقط به جسم منتهی شده و در نتیجه جسم سبکتر میشه.
نمی دانم،من فکر می کردم که عکس باشد،یعنی پس از مرگ جسم سنگینتر می شود،اما پیرامون این موضوع نیز از استادانی می پرسم(چون خودم امکان امتحان کردنش را ندارم!!!)
بر اساس قوانین فیزیک، انرژی و ماده همیشه ثابتاند و فقط از نوعی به نوع دیگه تبدیل میشن و هیچگاه از بین نمیرن و فقط تبدیل شده و تغییر حالت میدن حالا ممکنه این تغییر فیزیکی باشه و یا شیمیایی!
بله،درست می فرمایید...
پس میشه این نتیجه رو گرفت که روح از بین نمیره و فقط جابجا میشه.
اگر روحی باشد بله..
از اونایی که وجودش توی این دنیارو بعد از مرگ افراد نمیشه حتی حس کرد، میشه به این باور دینی اعتقاد کرد که به دنیایی دیگه منتقل شده و یا حتی اگه از این دنیا به دنیای دیگهای هم نره، حداقل اینکه از انظار عموم و قدرت تشخیص و حس انسان خارج میشه.
پس می توانیم به تناسخ نیز پی ببریم که روح ما در وجود شخص دیگری به ادامه حیات می پردازد(اگر نخواهیم داستان دنیای دیگر را بپذیریم!!)پس با ین حساب نیز،داستان وجود روحی که ما اونرو ببینیم حذف می شود و اسم روح به "انرژی"تغییر نام می دهد.!!!
قبلاً هم گفتم که با شیادین و رمالها 100% مخالفم.
من هم مخالفم عزیز من
شما فرض کن که یک گالن 20 لیتری داری و کاملاً از آب پر شده، حالا شما میتونی 20 لیتر دیگه آب توش بریزی؟ بهیچ عنوان شدنی نیست. این مورد هم همینطوره! مگه شخصی که ادعا میکنه روح دیگری رو وارد بدنش میکنه، خودش دارای روح نیست؟
اینرا دیگر باید از خود شخص پرسید...اما شاید علم ما نرسد،شاید واقعا همچین چیزی امکان پذبیر باشد،دقت کنید گفتم شاید!!
اگه کالبد جسمش عاری از روحه، پس چطور زندهست؟ اگه روح توی بدنش وجود داره، چطور روح دوم وارد بدنش میشه؟ و اگه در زمانیکه میخواد روح دوم رو وارد بدنش کنه، روح خودشو خارج میکنه، روح خودش بکجا میره و چطور در حین خروج روح خودش، روح دوم میتونه وارد بشه که این شخص همچنان در قید حیات میمونه؟
اصلن چرا ما باید به روح به عنوان ماده حیات بنگریم؟چرا اسمش را انرژی نگذاریم که بهتر با آن کنار بیاییم؟خوب در این صورت یک انرژی اضافی وارد بدنش شده است
موردیه که رمالها با استفاده از ترفندهای خاص خودشون مردم رو فریب میدن. مثل همون قضیه مهرهء مار و پیشونی گرگ! من خودم با چشمای خودم دیدم و با دستای خودم لمس کردم اما عین همش دروغ محظه! رمالها یکسری از مواد شیمیایی و قوانین فیزیکی رو یاد گرفتند و با ترکیب استعمال اونها، جوری جلوه میکنند که انسان بهشون یقین پیدا کنه.
بله،منهم اینها را شنیده بودم اما هیچگاه نمی توانستنم آنرا باور کنم
اینم دقیقاً همین بحثه! شما قوه حرکتی و عمل/عکسالعملی خودتون رو از کجامیآرین؟
خوب معلومه،مفز،،منشا اون هم انرژی که در بدنمان هست..
اگه میگین مغز، خوب مغز هم نیاز به یک محرک داره و تا زمانی که استارتش زده نشه، چطور میخواد بکار بیافته؟
نه،چرا نیاز به یک محرک دارد؟گیریم سخن شما درست،خوب پس نقش انرژی چه می شود در اینجا؟
من هم چندان مایل به ایراد چنین بحثهایی مخالفم چون بحث بیش از حد به اعتقادات دینی و مذهبی درگیر میشه و ممکنه مشکلات بعدی رو در پی داشته باشه. ازت متشکرم.
بله،موافقم،پس سعی کنیم بیشتر سخنانمان یا علمی و یا منطقی باشد ...سپاس
اما هنوز نمیتونید دلیل کاملاً علمی برای وجودش پیدا کنید، چون واقعاً هیچ دلیل علمی که بخواد اثباتش کنه نه وجود داره و نه میتونه بوجود بیآد! چون قدرت عقل و اندیشه در گرو علم نیست و علم فقط میتونه در مورد مواد فیزیکی بحث کنه و نمیتونه مواردی از این دس رو به اثبات برسونه!!
دوست عزیز،منظورتون از اثبات عقل چیه؟عقل همان هست که عرض کردم،مگر چیزی بیشتر از آنهم در بدن هست؟
عقل نیز توانسته مهابنگ(بیگ بنگ)رو به اثبات برسونه،در صورتیکه تا الان هیچ مورد فیزیکی برای عقل و مغز نبود(چون میلونها سال پیش رخ داده بوده...)
خواهش میکنم دوست من. از بحث منطقیتون بینهایت سپاسگذارم. خیلی خوشم اومد وقتی بر خلاف اغلب کاربرا توی انجمنهای فارسی زبان بحث رو به بیراهه کشیده و یا برای اثبات حرف خودشون حرفهای بیربط میزنن و یا سعی میکنن به طرف مقابل و اعتقاداتش توهین کنن، در کمال متانت و تا حد امکان واضح منظورتو بیان کردی و برای پذیرش نظریه قابل استدلال آمادهای :)
خواهش می کنم دوست عزیز،من از بحث کردن منطقی خوشم می آد و بخاطر همین سعی می کنم هرکاری برای بقای این بحث بکنم....
green_waves
16-09-08, 01:17
با سلام
در موردی که بسیاری از دوستان گفتند، هنگام حضور روح بوی عجیبی به مشامشون رسیده، تا جایی که من اطلاع دارم ارواح بویی ندارند و موجود فراطبیعی (به تعبیر انسان) که بوی عجیب از خودش ساطع میکنه اجنه هستند و بجز این هیچ موردی توی هیچ کتاب و عقیدهای (بجزعقاید رمالها و شیادانی که ادعا بر احظار روح دارند) تابحال ذکر نشده!
به شما پیشنهاد می کنم که به مطالعه منابع یهود در مورد یهوه بپردازید با چیزهای عجیب تری مواجه می شوید
در مورد دوست عزیزی که ادعا میکنند تا چیزیرو نبینند، وجودش رو باور نمیکنند. من چند مورد اسم میبرم، میخوام ببینم وجود اونهارو هم انکار میکنند؟
1- هوایی که تنفس میکنید
2- خداوند و پروردگار جهانیان
3- عقل که در سر شما جای میگیرد.
مواردی از این قبیل زیادند اما فعلاً به همینها بسنده میکنم.
در مورد هوا گر چه با چشم غیر مسلح نمی توان دید ولی با چشم مسلح بسادگی قابل تمیز دادن می باشد اگر اینطور هست امواج الکترومغناطیس هم باید انکار بکنیم !
شما به عقل و سیستم تصمیم گیر در بدن خودتان یک علم حضوری دارید و انکار آن علمی تعجب آور است چرا که علم حضوری قویترین و ملموس ترین دلیل برای اثبات یک پدیده است دلایل زیادی که در مورد اثبات وجود خدا مطرح می شود سعی در حضوری معرفی نمودن وجود خدا را دارند
در مورد حضور خدا دلایل بسیار زیادی برای وجود خدا عنوان شده است که انسان با اتکای به آنها به سادگی به مرحله یقین نائل می شود گر چه این دلای زیاد برخی را قانع نکرده است برای همین 2.5 درصد مذاهب Atheist هستند که برای خود دلایلی برای عقیده خود دارند
به این نکته هم اشاره کنم یقین به وجود خدا با بررسی Atheist بسیار سخت تر می شود
سعیدجان شما هر چیزی رو که نمیتونی ببینی ، بهش اعتقاد نداری؟
اعتقاد هم ارز یقین می باشد و یقین داشتن به چیزی که علم کامل به نداریم و توجیه دقیقی نداریم یک تقلید کورکورانه هست
دوست عزیز،من به دنبال مطالب علمی هستم نه دینی!!!بعد از آن،شما چطور می توانید بگویید که با این روشهای معمول امکان احظار روح نیست؟
آیا شما به این مسئله اطمینان دارید که این ارتباط با روح است ؟
ریپورت های زیادی در مورد این ارتباط آمده است که حضور شاهدان زیاد و سالم اثبات آن را تایید می کند ولی توان مشخص نمودن طرف دیگر ارتباط را ندارند
اگر کمی در مورد این ریپورت ها دقت کنید متوجه می شوید این اتفاق ها بطور ناگهانی و خارج انتظار فرد و مکانها ، شرایط و حالت جسمی روحی خاصی روی می دهد و این اتفاق یکبار و یا تعداد بسیار محدودی توسط فرد تجربه می شود
این تجربه می تواند مشکلاتی را به همراه داشته باشد مخصوصا هنگامی که تکرار می شود
مهراد عزیز،بعضی چیزها رو نمیشه اعتقاد نداشت به ویژه چون مطالب زیادی پیرامونش منتشر شده و نیز بیشتر مواقع غلم هم از تعریفش ناکام مونده،اما منطق می تونه اثباتش کنه،ولی یه چیزی مثل روح و ججن و نه!!چون به جز منابع دینی منابع معتبر دیگری نیافته ام هنوز!!!
تئوری های معتبر زیادی در این موضوع عرضه شده است که تقریبا می توان به نیمی از آنها دسترسی داشت که نیازهای امروز ما را پاسخگو هستند
خوب بیشتر از این اعتقادتون برامون میگید؟من باورم اینست که اگر قرار باشد روحی وجود داشته باشد ،خوب یا باید ما ببینیمیش،یا بوسیله ای مانند احظار کردن بشه اونو دید!!
حضور روح (بنا به اعتقاد عامه) توسط آئومتر و انرژیترون قابل تشخیص است همچنین بهره گیری از سیگنال های حیاتی مانند EEG ، ERG و بخصوص EMG کمک زیادی می کند
اما باور من اینست که حتی اگر علم هم هنوز نتونسته پاسخ کاملی بدهد،ما می توانیم با بحث کردن،دست کم از آخرین پژوهشها در این زمینه مطلع بشیم،و من میگم بهتره در باره هرسوالی به ذهنمون رسید،بپرسیم،هرچند قانع نشیم،اما باز یک جوابی گرفتیم!
مطمئن باشید اگر با بحث کردن به نتیجه ای می رسیدم پژوهشگران متافیزیک می نشستند کنار هم با هم بحث می کردند و به تمامی نقاط تاریک دست می یافتند
اینرو نمی دونم،شهریار جان به نظر شما روح میتونه تنها هاله ای از انرژی باشه؟
یکی از قوی ترین توجیه های متافیزیک همین مسئله انرژی بسیار زیاد در جهان مادی است
دوست گرامی،دروود
من به دنبال مطالب دینی نیستم و از علم کمک می خواهم!!!شما اگر به روح اعتقاد دارید،باید به بودنش در اطراف م و دیدن اون بوسیله ما معتقد باشیید،اون هم با چشم غیر مسلح نه با میکروسکوپ یا دوربین شب!!!من منظورتون رو از محرک نفهمیدم!چطور می توانید ثابت کنید که روح وابسته و یا چسبیده به جسم است؟
تنها عاملی که باعث رشد و قوی تر شدن جسم مادی می شود همین روح هست که جسم را در بر گرفته است ولی ما آن را نمی بینیم
اگر باور شما اینست که روح حتمن برای نمایان شدنش باید در جسمی باشد،پس این هم که بوسیله کسانی که روح را در جسم خودشان فرو می برند حل شده است...آنها به روشهای خودشان روحی را به جسم خودشان فرا می خوانند و بعد نیز امکانش هست که این روح بیرون نشود و مشکلات خودش که بین خودشان به تسخیر شدگان می مانند...اما یک چیز دیکر هم اینجا هست،شما به تناسخ اعتقادی ندارید؟
شما فرض کن که یک گالن 20 لیتری داری و کاملاً از آب پر شده، حالا شما میتونی 20 لیتر دیگه آب توش بریزی؟ بهیچ عنوان شدنی نیست. این مورد هم همینطوره! مگه شخصی که ادعا میکنه روح دیگری رو وارد بدنش میکنه، خودش دارای روح نیست؟ اگه کالبد جسمش عاری از روحه، پس چطور زندهست؟ اگه روح توی بدنش وجود داره، چطور روح دوم وارد بدنش میشه؟ و اگه در زمانیکه میخواد روح دوم رو وارد بدنش کنه، روح خودشو خارج میکنه، روح خودش بکجا میره و چطور در حین خروج روح خودش، روح دوم میتونه وارد بشه که این شخص همچنان در قید حیات میمونه؟
شما دارید از ماده و محدودیت های آن بحث می کنید در صورتی که روح محدودیت ماده را ندارد (من هم در ابتدا درک مفهوم عدم محدودیت مادی بخصوص زمان بسیار دشوار بود)
بیشتر اشکال من در عدم کنترل دو روح در یک کالبد توسط کالبد است بطوریکه روح حتی در مقابل هم قرار می گیرند و انرژی غیرقابل تصوری را به دنبال خواهد داشت
توجیهی که برای این پدیده عنوان می شود تحت تئوری پدیده تاثیرپذیری می باشد
همه عقاید اینو میگن که روح، عضوی از انسانه که بعد از مرگ، یا سرگردان میشه و توی این دنیا میمونه و یا به دنیای دیگری منتقل میشه و هیچ عقیدهای مبنی بر اینکه روح قبل از مرگ هم بدون جسم وجود داره تابحال وجود نداره و یا حداقل من از وجود چنین عقیدهای بی اطلاعم.
منظور شما از وجود روح قبل از مرگ متوجه نمی شوم ؟ اگر امکانش هست بیشتر توضیح دهید
ببینید، همونطوری که هیچ علم منطقی قبول نمیکنه که یک جسم بدون هیچگونه محرکی قدرت و توان حرکت و هرگونه عمل و عکسالعملی رو داشته باشه، روح و جسم هم از همین قاعده استفاده میکنن و استثنایی در کارشون نیست! روح یک محرک و استارت برای بدنه و در واقع مغز رو کنترل میکنه. روح همونطور که وجود داره، نشانههایی از وجود فیزیکی رو هم داره و من کاملاً با افرادی که میگن روح فقط یک وجود معنویه مخالفم!
من هم بر این باور هستم که جسم مادی توسط روح در بر گرفته می شود هر چند با هم رشد می کنند ولی روح همواره جسم را تحت فشار می گذارد و قدرتی فراتر از آن چیزی که شما فکرش را می کنید دارد
سعی دارم در فرصت ها بعدی این موضوع را بطور کامل شرح دهم
چون معنویات فقط در حیطه اعتقادات و تفکر خلاصه میشن اما بحث روح خیلی فراتر از اعتقاد و یا تخیله! هیچکجا شما نمیتونی مطلبی مبنی بر اینکه روح یک اعتقاده پیدا کنید! شما وزن یک موجود زنده و مرده رو با همدیگه مقایسه کنید و ببینید چقدر تفاوت داره؟! وقتی شما یه حیوون مثل گاو، گوسفند، بز، مرغ و ... رو در حالت زنده وزن میکنی، وزنش خیلی بیشتری تا زمانی که مرده، حالا چه اونو ذبح کنید و یا به طریق دیگه بمیره، مقدار زیادی از وزنشو از دست میده و بنظرم این وزن متعلق به روحیه که تا زمان حیات در وجودش بود و بعد از اون وقتیکه روح خارج شد، وزن موجود فقط به جسم منتهی شده و در نتیجه جسم سبکتر میشه.
در این مورد که شما عرض کردید من هم مدتی پیش به دنبال این مطلب بودم ولی یا اطلاعات عرضه شده ناقص بودند و یا به سرعت fake بودن آنها مشخص شده
بر اساس قوانین فیزیک، انرژی و ماده همیشه ثابتاند و فقط از نوعی به نوع دیگه تبدیل میشن و هیچگاه از بین نمیرن و فقط تبدیل شده و تغییر حالت میدن حالا ممکنه این تغییر فیزیکی باشه و یا شیمیایی! پس میشه این نتیجه رو گرفت که روح از بین نمیره و فقط جابجا میشه. از اونایی که وجودش توی این دنیارو بعد از مرگ افراد نمیشه حتی حس کرد، میشه به این باور دینی اعتقاد کرد که به دنیایی دیگه منتقل شده و یا حتی اگه از این دنیا به دنیای دیگهای هم نره، حداقل اینکه از انظار عموم و قدرت تشخیص و حس انسان خارج میشه.
این تبدیل دو طرفه انرژی و ماده به این سادگی که شما درباره اش صحبت می کنید صورت نمی گیرد (عمل ذوب و انجماد که نیست ) بشر توانسته تا کنون موادی خاصی را به انرژی تدیل کنیم نه هر ماده ای را حتی عمل Fusion را در شرایط پلاسماتیک بسیار دشوار و صد درصد غیر قابل کنترل صورت می گیرد در مورد تبدیل انرژی به ماده که اصلا حرفشو نزن
شاید نشه روح را لمس کرد ولی می توان انرژی آن را اندازه گرفت
اینم دقیقاً همین بحثه! شما قوه حرکتی و عمل/عکسالعملی خودتون رو از کجامیآرین؟ اگه میگین مغز، خوب مغز هم نیاز به یک محرک داره و تا زمانی که استارتش زده نشه، چطور میخواد بکار بیافته؟
جریان به این سادگی که شما بیان می کنید نیست !
اما هنوز نمیتونید دلیل کاملاً علمی برای وجودش پیدا کنید، چون واقعاً هیچ دلیل علمی که بخواد اثباتش کنه نه وجود داره و نه میتونه بوجود بیآد! چون قدرت عقل و اندیشه در گرو علم نیست و علم فقط میتونه در مورد مواد فیزیکی بحث کنه و نمیتونه مواردی از این دس رو به اثبات برسونه!!
همانطور که خدمت دوستان عرض کردم علم به وجود عقل یک علم حضوری هست و جز بهترین علم هاست که نیاز به دلیل و برهان ندارد
یک انسان سالم نمی تواند منکر وجود مرکز تصمیم گیر درون خود بشود
کافی است شما مدتی را به بررسی و پرسش های متعدد درباره درون و قدرت تصمیم گیر خود اقدام کنید در مدت زمان کمتر از یک ساعت دچار پریشانی و آشفتگی شدیدی می شوید که قادر به ادامه آن نخواهید بود و حتی از تکرار آن واهمه خواهید داشت
این مسئله به یک تئوری اشاره می کند که این عمل را به این موضوع تشبیه می کند که شما یک آینه هستید و می خواهید تصویر خود را آینه دیگر ببینید (آینه در آینه)
خواهش میکنم دوست من. از بحث منطقیتون بینهایت سپاسگذارم. خیلی خوشم اومد وقتی بر خلاف اغلب کاربرا توی انجمنهای فارسی زبان بحث رو به بیراهه کشیده و یا برای اثبات حرف خودشون حرفهای بیربط میزنن و یا سعی میکنن به طرف مقابل و اعتقاداتش توهین کنن، در کمال متانت و تا حد امکان واضح منظورتو بیان کردی و برای پذیرش نظریه قابل استدلال آمادهای :)
اگر احساس کردید که صحبت های من بیراه است من را مطلع کنید تا از ادامه آن خودداری کنم
دوست عزیز،شوربختانه ممکن است بحث به بحثهای دینی منجر شود و از پاسخگویی به این سوالتان معذورم..
من هم چندان مایل به ایراد چنین بحثهایی مخالفم چون بحث بیش از حد به اعتقادات دینی و مذهبی درگیر میشه و ممکنه مشکلات بعدی رو در پی داشته باشه. ازت متشکرم.
این صحبت دوستان من را به یاد داستان مورمون می اندازد همه مشکل اصلی را می دانیم ولی از نزدیک شدن به آن واهمه داریم
درود بر شما،خوب اگر امکانش هست بیشتر توضیح بفرمایید در همین جستار،سپسگزار می شوم..
.
خوشحال میشیم اگه اطلاعاتتون رو در اختیار ما بذارید رضا جان
بنده هم تصمیم دارم اشاره کوچکی به Life Review بکنم
فقط به کمی زمان و تمرکز نیاز دارم که محتاطانه تر به شرح آن بپردازم
بالاخره این تاپیک در زمینه اطلاعات و مورد علاقه من هست و یادآوری روزهای شک ، تردید ، وحشت ، تناقض ، سردرگمی و کیاس گذشته من هست
™Ali
16-09-08, 17:39
علی جان مثل اینکه شما کتاب داستان زیاد می خونید
نه عزیزم فیلم زیاد می بینم Only the registered members can see the link
saeed25
16-09-08, 21:51
در مورد هوا گر چه با چشم غیر مسلح نمی توان دید ولی با چشم مسلح بسادگی قابل تمیز دادن می باشد اگر اینطور هست امواج الکترومغناطیس هم باید انکار بکنیم !
دروود،بنده هم عرض کردم که نه همه چیز را انکار می کنم،من یا چیزی را باید با چشمم بینیم(غیر مسلح)یا با خردم بتوانم اثباتش کنم،و یا با علم بشود اثباتش کرد،اگر هیچکدام از اینها ناکام بودند،پس انکارش می کنم..
در مورد حضور خدا دلایل بسیار زیادی برای وجود خدا عنوان شده است که انسان با اتکای به آنها به سادگی به مرحله یقین نائل می شود گر چه این دلای زیاد برخی را قانع نکرده است برای همین 2.5 درصد مذاهب Atheist هستند که برای خود دلایلی برای عقیده خود دارند
به این نکته هم اشاره کنم یقین به وجود خدا با بررسی Atheist بسیار سخت تر می شود
هرچند بسیار مشتاق به این بحث می باشم،اما فکر کنم اگر در اینجا بحث را نکنیم نیک تر باشد،سپاسگزارم...
اعتقاد هم ارز یقین می باشد و یقین داشتن به چیزی که علم کامل به نداریم و توجیه دقیقی نداریم یک تقلید کورکورانه هست
تایید می شود..
آیا شما به این مسئله اطمینان دارید که این ارتباط با روح است ؟
ریپورت های زیادی در مورد این ارتباط آمده است که حضور شاهدان زیاد و سالم اثبات آن را تایید می کند ولی توان مشخص نمودن طرف دیگر ارتباط را ندارند
ببخشید،منظورتان را متوجه نشدم!
اگر کمی در مورد این ریپورت ها دقت کنید متوجه می شوید این اتفاق ها بطور ناگهانی و خارج انتظار فرد و مکانها ، شرایط و حالت جسمی روحی خاصی روی می دهد و این اتفاق یکبار و یا تعداد بسیار محدودی توسط فرد تجربه می شود
بله،می دانم،اما خوب منابع علمی معتبر در این زمینه نیافتم،اگر هو بوده،از توجیه این اتفاقات ناکام بوده است!!
این تجربه می تواند مشکلاتی را به همراه داشته باشد مخصوصا هنگامی که تکرار می شود
مثلا چه مشکلاتی را؟
تئوری های معتبر زیادی در این موضوع عرضه شده است که تقریبا می توان به نیمی از آنها دسترسی داشت که نیازهای امروز ما را پاسخگو هستند
تنها تئوری؟خوب شما چند نمونه را بفرمایید تا ما هم بهره مند بشویم...
حضور روح (بنا به اعتقاد عامه) توسط آئومتر و انرژیترون قابل تشخیص است همچنین بهره گیری از سیگنال های حیاتی مانند EEG ، ERG و بخصوص EMG کمک زیادی می کند
ببخشید،بیشتر توضیح بفرمایید در باره اینها که فرمودید،خیلی تخصصی بود:دی
مطمئن باشید اگر با بحث کردن به نتیجه ای می رسیدم پژوهشگران متافیزیک می نشستند کنار هم با هم بحث می کردند و به تمامی نقاط تاریک دست می یافتند
بالاخره با همین بحث ها من کلی چیز های جدید ید گرفته ام،به ویژه از شما دوست عزیز...
یکی از قوی ترین توجیه های متافیزیک همین مسئله انرژی بسیار زیاد در جهان مادی است
دوست عزیز،من به این متافیزیک هایی که تا بحال دیده ام باوری ندارم!البته شاید منظور شما چیزهای دیگری باشد که من هنوز نخوانده ام!
تنها عاملی که باعث رشد و قوی تر شدن جسم مادی می شود همین روح هست که جسم را در بر گرفته است ولی ما آن را نمی بینیم
چطور شما می توانید گفته خودتان را ثابت کنید؟چرا نمی بیننیم؟پیشتر فرمودید با دستگاههای خاص می شود ثبتش کرد...
شما دارید از ماده و محدودیت های آن بحث می کنید در صورتی که روح محدودیت ماده را ندارد (من هم در ابتدا درک مفهوم عدم محدودیت مادی بخصوص زمان بسیار دشوار بود)
بیشتر اشکال من در عدم کنترل دو روح در یک کالبد توسط کالبد است بطوریکه روح حتی در مقابل هم قرار می گیرند و انرژی غیرقابل تصوری را به دنبال خواهد داشت
توجیهی که برای این پدیده عنوان می شود تحت تئوری پدیده تاثیرپذیری می باشد
گرامی،بشتر توضیح بفرمایید لطفا...
من هم بر این باور هستم که جسم مادی توسط روح در بر گرفته می شود هر چند با هم رشد می کنند ولی روح همواره جسم را تحت فشار می گذارد و قدرتی فراتر از آن چیزی که شما فکرش را می کنید دارد
اصلا چرا همه می خواهند به روح یک حس فرا ماده القا کنند؟چرا یک بار هم نمی گوییم روح ماده هست اما با این خصوصیات!!!اگر زمان وجود نداشته باشد،آیا می توان با صرفه نظر از اینکه روح فرا مادی،وابسته به زمان نیست،قالب مادی به آن بدهیم؟
سعی دارم در فرصت ها بعدی این موضوع را بطور کامل شرح دهم
سپاسگزار می شوم...
این تبدیل دو طرفه انرژی و ماده به این سادگی که شما درباره اش صحبت می کنید صورت نمی گیرد (عمل ذوب و انجماد که نیست ) بشر توانسته تا کنون موادی خاصی را به انرژی تدیل کنیم نه هر ماده ای را حتی عمل Fusion را در شرایط پلاسماتیک بسیار دشوار و صد درصد غیر قابل کنترل صورت می گیرد در مورد تبدیل انرژی به ماده که اصلا حرفشو نزن
ببخشید منظورتون رو نفهمیدم..
شاید نشه روح را لمس کرد ولی می توان انرژی آن را اندازه گرفت
بیشتر توضیح بفرمایید..
اگر احساس کردید که صحبت های من بیراه است من را مطلع کنید تا از ادامه آن خودداری کنم
خواهش می کنم دوست عزیز،از صحبت هاتون بسیار بهره بردم...(شخص خودم رو می گم!!)
این صحبت دوستان من را به یاد داستان مورمون می اندازد همه مشکل اصلی را می دانیم ولی از نزدیک شدن به آن واهمه داریم
نه،من واهمه ام از مکان بحث است!!چون در اینچا امکان بحث کردن دینی نیست!!اما اگر سرپسرتان اجازه بفرمایند،بهتر ادامه خواهیم داد..
بنده هم تصمیم دارم اشاره کوچکی به Life Review بکنم
فقط به کمی زمان و تمرکز نیاز دارم که محتاطانه تر به شرح آن بپردازم
چرا محطاطانه؟چرا صریح نمی فرمایید؟
بالاخره این تاپیک در زمینه اطلاعات و مورد علاقه من هست و یادآوری روزهای شک ، تردید ، وحشت ، تناقض ، سردرگمی و کیاس گذشته من هست
من نمی فهمم،شک و تردید و وحشت و انها چرا؟مگر اثبات وجود یا نبود روح واهمه ای دارد؟:11():
Shahryar
16-09-08, 22:06
ممنون از دوستان عزیز ...
فقط یک نکته را بگم در مورد Atheist در انجمن به هیچ وجه بحث نکنید با وجود اینکه بنده اطلاعات بسیار وسیعی در این زمینه دارم . چون ف ی ل ت ر ینگ که سهله اتفاقات دیگه هم ممکنه بیوفته .
رضا جان نظرت در مورد حرف های بنده چیه ؟
saeed25
16-09-08, 23:10
با دروود شهریار جان،من نمی فهمم،Atheist چه ربطی به روح دارد؟(اگر در اینجا نمی شود به بحث نشست اگر امکانش هست منبعی چیزی بدهید ما هم یاد بگیریم یه چیزی:1. (38):):give_rose:
green_waves
16-09-08, 23:26
من منتظر هستم که همه کسانی که علاقه مند هستند در این بحث شرکت کنند و از نظریات همه را در مورد مطالبی که عرض کردم آگاه بشوم
بعد بطور کامل پاسخ سوالات را می دهم و بطور منسجم بر اساس مطالعاتم تئوری های مفید را بیان می کنم
سعید جان عقیده Atheist در مورد روح تقریبا همان چیزی است که شما می خواهید
من الان مدتی هست که در مورد monotheist های چهارگانه ایرانی و چهارگانه ابراهیمی مطالعه می کنم
شهریار جان نظرم را در مورد کدام حرف های شما بیان کنم ؟
این مشکل سایت هم دردسر ساز شده نمی تونم مستقیم وارد بشم
saeed25
16-09-08, 23:42
دروود بر شما،به شوند اینکه در اینجا امکان بحث پیرامون Atheist نیست،و در نتیجه پژوهشهای شما به هدر می رود،فکری بکنید،اگر مایل باشد،در این باره در انجمنی دیگری بحث نماییم ؟
Shahryar
16-09-08, 23:51
من منتظر هستم که همه کسانی که علاقه مند هستند در این بحث شرکت کنند و از نظریات همه را در مورد مطالبی که عرض کردم آگاه بشوم
بعد بطور کامل پاسخ سوالات را می دهم و بطور منسجم بر اساس مطالعاتم تئوری های مفید را بیان می کنم
سعید جان عقیده Atheist در مورد روح تقریبا همان چیزی است که شما می خواهید
من الان مدتی هست که در مورد monotheist های چهارگانه ایرانی و چهارگانه ابراهیمی مطالعه می کنم
شهریار جان نظرم را در مورد کدام حرف های شما بیان کنم ؟
این مشکل سایت هم دردسر ساز شده نمی تونم مستقیم وارد بشم
چه مشکلی عزیزم ؟
رضا جان در مورد Atheist بحث نکنید لطفا ! :1. (38):
نظرتون را در مورد پست های من ندادید کلا ...
saeed25
17-09-08, 00:12
شهریار جان،مشه ازتون بخوام که در این مورد،در جایی دیگه ای بحث کنیم؟
green_waves
17-09-08, 23:27
اگه گذاشتید ما اینجا فقط سخت افزار بحث کنیم :1. (38):
نه بابا تو PC Network همه چیز دیده می شود
قبل از بحث : بنده نه به روح اعتقاد دارم نه به احظارش ! :1. (26):
بستگی داره به این که روح را بر اساس چه تعریفی در نظر بگیرید !
اگر تعریف عامیه همه هست من هم همینطور
حرف هایی که دوستان عزیزم میزنند از نظر منطقی ربطی به این قضیه نداره مثلا پروین جان که دیدم پست توسط دیگران هم تایید شده بود پس روی همون توضیح میدم :
تا مدتی پیش فکر می کردند زمین مرکز عالم هست ! تا مدتی پیش فکر می کردند زمین کروی نیست بلکه صاف هست .
تا مدتی پیش فکر می کردند که غضب خدایان باعث ایجاد ابر و رعد و برق و خوشنودی آن ها باعث باران می شود !
تا مدتی پیش فکر می کردند ...
ازین مثال های توی تاریخ علم خیلی خیلی زیاد هست و توی هر زمینه که برید به تعداد زیادی برخورد می کنید . مشکلی که وجود داره اینه :
من صحبت های دوستمون arwen تا حدودی قبول دارم
جسم خسته در هنگام خواب توان کمتری برای کنترل روح دارد و روح توانایی جهش های بیشتری را دارد
علم ما ناقص هست و این چیزیه که قابل انکار نیست ! هر روز داره پیشرفت میکنه و پرده از روی سوالات مختلفی بر میداره که تا قبلش علل اون پدیده ها را افراد روح ، خدایان و یا ... میگذاشتند . ما همیشه دوست داریم حتما یک دلیل قانع کننده ای برای خودمون داشته باشیم اما اون دلیل را هیچ وقت قرار نمیدیم که دلیلش را درست نمیدونیم ! عزیزم اینکه شما بعدی وقت ها وقایعی میبینید در خواب یا ... بعد اتفاق میوفته مثلا این ها سوالاتیه که علم هنوز نتونسته ( تا جایی که بنده مطالعه ) کردم بهش پاسخ کامل کامل علمی بده به خصوص در مورد خواب ! اما دلیلش این نیست که چون نتونسته جواب بده پس روحه !
خواب و مراحل آن بطور کامل شناخته شده است مشکل اصلی در مرحله REM می باشد که رازهای زیادی را در خود نهفته کرده
شاید شما شنیده اید که بیدار کردن ناگهانی شخص در حال خواب آن هم در این مرحله عوارضی داد این موضوع نشان دهنده اینست حالت و شرایط خاصی که برای فرد در مرحله REM حکم فرماست
یک مثال قشنگ میزنم و دوست دارم بقیه هم اگه اطلاعاتی دارند بگند . حتما تا حالا شده که فکری بکنید و بعد ببینید که به صورت تصادفی فلانی هم این را فهمید یا ازین قبیل چیز ها . خوب اینجا فلسفه وارد عمل میشه تا زمانی که علت علمیش را ندونیم که چرا دقیقا همچین اتفاقی میوفته . اما چندی قبل از مرگ دکتر حسابی اگه اشتباه نکنم ایشون داشتند روی همچین مسئله ای به صورت علمی و فیزیکی کار می کردند که هر فکر یک میدانی را ایجاد میکنه که هر چی فاصله بیشتر میشه تاثیر این میدان کاهش پیدا میکنه و .... . ازین جور مثال ها زیاد هست . به نظرم بهتره به جای اینکه برای سوالاتی که جوابش را نمیدونیم یا علم هنوز پاسخ کامل نداده این پاسخ را فعلا بگذاریم : جوابش را نمیدونیم هنوز امیدوارم به زودی کشف بشه ! تا اینکه به مسائلی که دوست داریم یا گفتند ربطش بدیم .
این مطلبی که شما عنوان کردیده اید توجیه علمی دارد هنگامی شما فکر می کنید یون های سدیم ، پتاسیم ، کلسیم دائما لوب فرونتال تبادل می شود این حرکت یون های باردار یک پتانسیل و به دنبال آن میدان الکتریکی ایجاد می کند که بترتیب با EEG و EMG قابل اندازگیری می باشد بخصوص میدان الکتریکی بقدری ضعیف است که اندازگیری آن بشدت دشوار است
انتقال و دریافت این میدان توسط رسپتورهای مغز فرد دیگری قابل تامل است
من این موضوع را که شما عرض می کنید تا کنون نشنیده ام
اختصاصی برای روح :
تعریفی که افراد برای روح میکنند را اصلا بنده قبول ندارم متاسفانه ...
چون تعاریفی که از روح میکنند و میشه و میکنید به نظرم نسبت دادن یکسری از کار ها به روح هست که از نظر علمی مشکل داره کار .
به نظرم روحی وجود نداره و ترکیب اجزای بدن زنده باعث اعمالی میشه که بعضی اون ها را به روح ربط میدند .
ممنون
شهریار
فرض می کنیم جهان بر اساس نظریه داروین است
شما می توانید با این ترکیب مواد و اجزای بدن زنده صحبت های دوستمون arwen را توجیه کنید ؟
میشه بگی در مورد خواب دیدن
مسئله جهش
اینکه گاهی اتفاقاتی رو که در آینده ( دور یا نزدیک ) برای فرد پیش میاد و احساس میکنه اونا رو قبلا هم دیده یا تجربه کرده نظرت چیه؟؟
مسئله Life Review
عزیزم کجای علم همچین حرفی زده ؟ که روح مغز را کنترل میکنه یا اینکه جسم انسان نیاز به روح داره برای حرکت و توان ؟
بدن انسان برای حرکت انرژی لازم داره و تحریک
منظور از مغز کدام قسمت مغز هست ؟ لوپ فرونتال مخ شاید بتوانه در انسان و برخی جانداران این کار را انجام دهد ولی در جاندار بی مخ چطور ؟!
از نظر علمی حرف شما کاملا رد شده هست لطفا اگه مطلب علمی دارید در این مورد بفرمایید که من و سایر دوستان ازش استفاده کنیم چون تا اونجایی که بنده مطالعه کردم مغز توسط بخش های مختلف خودش کنترل میشه و چیزی که بهش توان حرکت میده را هم معمولا انرژی هست که از طریق غدا انسان به دست میاره . :1. (26): توی کتاب درسی دبیرستان یا اگه رشته های تجربی باشید دانشگاه هم میتونید این مطالب را بخونید با این حال اینجا هم یکسری مطالب عمومی ساده هست نگاه کنید :
Only the registered members can see the link
قدرت تصمیم گیر مغز چطور ؟ آن را چگونه توجیه می کنید
من با حرف های شما در مورد حرکت و کنترل و انرژی کاملا قبول دارم
این لینکی که گذاشتید برای یادگیری خردسالان بسیار خوب است
قسمت دومی که Bold کردم : شما کسی را که همون لحظه میمیره را با یک ثانیه قبلش که زنده است وزن کنید هیچ تفاوتی نمیکنه اما بعدش به مرور زمان بدن انسان تجزیه میشه ، آب بدن از دست میره و ... در نتیجه وزن بدن کم میشه .
من هم تاکنون مرجع معتبری مبنی بر اثبات دلیل ایشان پیدا نکردم ولی در لیست برنامه های فردای خودم می گذارم که این موضوع را پیگیری کنم
رضا جان در مورد ***** بحث نکنید لطفا ! :1. (38):
چشم در مورد اسمشو نبر دیگه صحبت نمی کنم اتفاق من هم اطلاعات جامعی در مورد آن ندارم
Âli rângêr
18-09-08, 12:34
بله من میگم واقعیت داره ....
saeed25
18-09-08, 12:48
دروود بر شما
خوب دوست عزیز،اول می تونید یه تعریف از او بکنید؟
Shahryar
18-09-08, 13:18
رضا جان یک مسئله را توجه داشته باش . خیلی از کلمات در زبان عامه یک معنایی میده که در زبان علمی اون معنا درست نیست که مثال ساده اش جرم و وزن هست ! اما یک چیزی را توجه داشته باش معنایی که مهمه اونیه که عامه مردم میشناسند . تعریفی که عامه مردم از روح میکنند چیزی شبیه به این هست : " قسمتی از انسان که مادی نیست و میتونه در زمان و مکان های مختلف جا به جا بشه و بعضی از رفتار های انسان را اون انجام میده و در زمان مرگ هم از انسان جدا میشه " این تعریفی هست که عامه مردم از روح میکنند که بنده مخالفم گویا شما هم مخالفی . اگه ما بخوایم بحث را دقیق پیش ببریم شما تعریف خودت را روح بکن تا ادامه بدیم چون من هنوز نمیدونم طرف بحث هام چه اعتقاد هایی دارند . بقیه دوستان گفتند شما هم بگو .
قربانت
شهریار :love:
Labyrinth
18-09-08, 13:43
من هرچی فکر میکنم به نتیجه ای نمیرسم
دوستان یکی از شما روح رو تعریف کنید تا من بگم به روح اعتقاد دارم یا نه !!
من یکسری مسایل رو ذکر میکنم بشنید روش فکر کنید ببینید به چه نتیجه ای میرسید
آقا من الان چطوری دارم مینویسم به نظر شما مغز عامل کنترل است ؟
اگر بله حرکات غیر ارادی رو چی میگید بطور مثال چطور یک انسان مرگ مغزی قلبش میزنه ؟
در کل تاریخ همیشه وقایع تکرار میشه شما از کجا میدونید قبلا یکجای دیگه زندگی نمیکردید ؟
آیا شما کتاب مردگان زنده رو خوندید ؟ یا کتاب مادیوم گری ؟
یا داستان هایی که از بازگشت روح برای گرفتن انتقام از قاتلش ؟
نمیدونم کسی از بین شما در مورد چگونگی نگهداری اطلاعات در مغز چیزی خونده
شاید بگید دارم از بحث خارج و لی اینها سوالاتی هست که خیلی ها دارن
بعد شهریار جان شما وقتی خواب هستید از کجا میدونید روح از بدنتون جدا نمیشه ؟
آیا واقعا به دلیل اصلی مرگ فکر کردید ؟
خوب فعلا بسه :1. (38):
بشینید بهش فکر کنید
saeed25
18-09-08, 14:19
با دروود
ابتدا از همه دوستانیکه نظر دادند و می دهند بسیار سپاسگزارم،بعد،فکر کنم موضوع خواب دیدن و حلاات خواب که یکی از آنها هم (REM)و یکی هم خلسه هست،همچین بی ربط به موضوع جستار نباشد!پس می توانیم پیرامون فرایند خواب دیدن نیز به بحث بنشینیم...
saeed25
18-09-08, 14:28
من هرچی فکر میکنم به نتیجه ای نمیرسم
دوستان یکی از شما روح رو تعریف کنید تا من بگم به روح اعتقاد دارم یا نه !!
دروود
شوربختانه فکر کنم هنوز به تعریف دقیق و قاطعی دست نیافته ایم!!!شما خودتان اولین تعریفی که از روح در ذهنتان نقش می بندد چیست؟
آقا من الان چطوری دارم مینویسم به نظر شما مغز عامل کنترل است ؟
بله،مغز همه بدن را کنتل می کند،این که پرسیدن نداشت:1. (38):
اگر بله حرکات غیر ارادی رو چی میگید بطور مثال چطور یک انسان مرگ مغزی قلبش میزنه ؟
خوب نمی دونم،شاید این وظیفه قلب هست که در همه شرایطی کار کند تا زمانیکه سالم هست...
در کل تاریخ همیشه وقایع تکرار میشه شما از کجا میدونید قبلا یکجای دیگه زندگی نمیکردید ؟
سپاس از شما،من هم می خواستم پس از بررسی یکسری مسائل اولیه،به این پرسش برسیم،پس بهتر است کمی صبر کنیم
...
آیا شما کتاب مردگان زنده رو خوندید ؟ یا کتاب مادیوم گری ؟
مردگان زنده نوشته کی هست؟
من پیشتر کتبی با همین عنوان اما پر از روایات و خدیث ها و افسانه های اسلامی خوانده ام،اما دومی را خیر..
یا داستان هایی که از بازگشت روح برای گرفتن انتقام از قاتلش ؟
عزیزم شما خودتون می فرمایید داستان!!!پس خیلی به اینها نمی شود تکیه کرد...اما من خیلی از اینجور داستانها خوانده ام و لذت هم می برم ببخوانم ...
نمیدونم کسی از بین شما در مورد چگونگی نگهداری اطلاعات در مغز چیزی خونده
شاید بگید دارم از بحث خارج و لی اینها سوالاتی هست که خیلی ها دارن
خوب شما بفرمایید،من که نخوانده ام،خوشحال می شوم بیشتر بدانم...
Labyrinth
18-09-08, 16:12
مردگان زنده : کتابی که درمورد برزخ و زندگی بعد از مرگ هست توش نکات جالب وجود داره
درمورد جاگرفتن این همه اطلاعات در مغز آیا از خودتون پرسیدید چطور مغز شما منفجر نمیشه یا چرا اکثر تیزهوشان عینکی هستن ؟
برید بگردید ببینید به نتیجه ای میرسید !!
حالا قسمت اول سوال خودم رو جواب میدم ( نقل شده )
گذشته از تعاریف قدیمی روح، روح مسلماً آنگونه که خداباوران امروزی به آن معتقد هستند ماهیتی فیزیکی و طبیعی ندارد و مسئله ای ماوراء طبیعت است و تنها فراطبیعت گرایان میتوانند به وجود چنین چیزی اعتقاد داشته باشند. یعنی از دید کسانیکه طبیعت گرا هستند روح تنها به دلیل ماوراء طبیعی بودنش از هیچگونه ارزش علمی و فلسفی برخوردار نخواهد بود. اما مسئله ای که باید به آن توجه کرد این است که خداباوران از طرفی معتقدند روح پدیده ای غیر مادی است و از طرف دیگر معتقدند روح در بدن انسان است. یعنی برای روح مکان و جایی را تعریف میکنند و این تناقضی آشکار است. چیزی که حالتی طبیعی و مادی نداشته باشد نمیتواند "درون" چیز دیگری (یا حداقل درون چیز طبیعی و یا مادی دیگری) قرار بگیرد. تنها چیزهایی میتوانند درون چیزهای دیگر قرار بگیرند که فضا اشغال میکنند. و چیزهایی که فضا اشغال میکنند یقیناً طبیعی هستند. بنابر این روح از آنجا که نمیتواند هم طبیعی و هم غیر طبیعی باشد، با فرض اینکه میتواند "درون" بدن باشد اساساً در تعریف خود دارای تناقض است.
وقتی کسی میگوید قلب در بدن است، این بدان معنی است که برای قلب جایگاهی در بدن وجود دارد که معمولاً آن جایگاه در سینه و سمت چپ است. حال وقتی خداباوران میگویند روح در بدن است نیز باید بگویند روح در کجای بدن است؟ اگر بگویند روح در تمام بدن هست، باید به این نتیجه رسید که وقتی اعضای بدن شخصی قطع میشود، قسمتی از روح او نیز قطع میشود و آن شخص دارای دو روح میشود و قسمتی از روح او از بدن کنده میشود. همچنین لابد وقتی اعضای بدن دو شخص با یکدیگر تعویض میشوند مقداری از روح آن دو نیز با یکدیگر تعویض میشوند، آشکار است که این باوری پوچ است.
از طرفی دیگر برای روح مسائل بسیار عجیبی همچون حرکت مطرح میشود. میگویند روح انسان بعد از مرگ به سمت خدا بازمیگردد. این جمله به این معنی است که خداوند در نقطه ای قرار گرفته است و روح در نقطه ای دیگر و این روح باید آن مسیر را طی کند تا بخدا برسد. بازهم برای روح جا و مکان در نظر گرفته شده است. حرکت کردن پدیده ای کاملاً فیزیکی است. رفتن روح از نقطه ای به نقطه دیگر به معنی این است که روح در زمان و مکان محصور است، و چنین چیزی لزوماً چیزی طبیعی است. درحالی که روح بر طبق تعریف چیزی غیر طبیعی است. حتی برخی از خداباوران معتقدند روح انسان پرواز میکند. پرواز کردن نیز عملی است که برای غلبه بر جاذبه زمین انجام میگیرد، جاذبه زمین چگونه میتواند بر روی پدیده ای غیر مادی تاثیر بگذارد؟ همچنین بسیاری از خداباوران معتقدند که روح به بدن انسان دمیده میشود، آیا چیز غیر مادی را میتوان دمید؟ آشکار است که خداباوران در تصورشان از روح بسیار خام و گیج هستند و این تناقضات نشان میدهد که خود نمیدانند به چه باور دارند. و همچنین آَشکار است که بنابر اصل تناقض چیزی که درون خود تناقضی داشته باشد نمیتواند وجود داشته باشد، در نتیجه وجود این دسته از تناقضات در تعریف روح، باعث میشود که وجود روح محال باشد
حالا نظر شما چیه :1. (38):
Feoris
18-09-08, 19:59
سلام به دوستان
در درجه اول برای آگاهی شما دوستان به تعریف روح می پردازیم
روح در حقیقت اسمی که انسان بر اساس حرف الفبا برای موجودیتی قائل شده و در حقیقت هدیه ای از جانب
خداست برای ادم
بر اساس ایات قران خدا انسان رو از خاک افریده حالا از شما می پرسم ایا در وجود خودتون خاک کشف کردید
و اینکه خدا از وجود خودش امانتی رو در انسان قرار داده و برای محافظت اون وجود مادی رو به اون ارزانی داشته
راستی تا حالا شده شما ارزشمند ترین چیز زندگیتون رو در دید عام بگذارید بدون اینکه از اون حفاظت کنید
پس از خدایی که عالم و حکیم بعید که برای ارزشمند ترین هدیه خودش محافظی قرار نده
در جواب کسی که تا چیزی رو نبینه باور نمیکنه ایا شما دید که قران از طرف خدا به پیامبر نازل شده یا جبرائیل رو دید حالا به این دو بطور مثال اعتقاد دارید
برای اثبات روح خدا در قران ایاتی دارد که برای ما نسانهاست وگر نه خودش و فرشته ها میدونن
خدا به انسانها فرصتی داده است تا بطور اختیاری برای رشد امانت الهی تلاش کنند راستی اگر خدا این امانت را بطور تکامل یافته در انسان قرار میداد ایا فرقی با فرشته داشتیم خدا در حقیقت میخواست مخلوقی داشته باشد که بر اساس اختیار او را پرستش کنند نه بطور غریزی و مدام
انالله وانا الیه راجعون بازگشت همه به سوی خداست
اگر قرا رباشه روح وجود نداشته باشد این ایه یک فکاهی بسیار جالب میشود چون جسم به این سنگینی چطور ممکنه به سوی خدا بازگردد
اگر میگن از کودکی که یک روح بعد از مرگ پیش خداست یک مثال قابل لمس برای انسان است چون بسیاری از حقایق در فکر انسان نمیگنجد دوم اینکه اگر قرار بود همه روحها پیش خدا برود که خدا به سالن بسیار بزرگی نیاز دارد پس وقتی میگن روح پیش خداست در حقیقت منظور امانت که خدا به انسان داده و پس میگیرد و هر انسان در قبال این امانت مسئول میباشد و لاجرم باید جواب خدارو بده
در مورد خواب که یک دوست مطرح کرده بود ، درست فرمودن البته خواب کامل نیست و اینم بر اساس روایات و ایات قران رویای صادقانه نام دارد شاید برای بسیاری از شما پیش اومده اتفاقی رو که اتفاق افتاده قبلا در حالت خواب دیدید
مغز انسان محدود به حفظ خاطرات است و انچه یاد میگیرد یا بدان وارد میشود پس شبکه تورینه ای مغز یا هر روند دیگه ای ربطی به پیش دیدن یک اتفاق نداره بلکه روح انسان از بدن انسان به فرمان خدا خارج شده و این وقایع رو نظاره گر است و مغز هم ضبط میکند ( امیدوارم به قدرت خدا شک نداشته باشید)
و در جواب شما که باور ندارید یا برای ان از مادیونگری و .. کمک میطلبید استغفرالله شما ثابت کنید پیامبران و زبونم لال برخی از ائمه مجنون یا متحیر بودن
در مورد احضار روح از جانب خدا هیچ بشری اجازه طلب کردن روح رو ندارد و هرکس این ادعا رو داره دروغ میگه و اینکه اگر هم از جانب خدا نیروی به کسی داده بشه خدا به دهان او قفل خواهد زد البته نه قفلی که مادی باشه یعنی اجازه گفتن رو بهش نمیده و اگر قرار باشه بیان کند این نیرو از ان فرد سلب میشود پس هرکس را نیرو دهیم بر دهان او سکوت را جاری میسازیم.
green_waves
19-09-08, 00:28
من هرچی فکر میکنم به نتیجه ای نمیرسم
دوستان یکی از شما روح رو تعریف کنید تا من بگم به روح اعتقاد دارم یا نه !!
هنوز که بطور جدی و علمی بحث نشده است که انتظاری از نتیجه داشته باشیم
بزودی تعریف های موجود از روح را عنوان خواهم کرد
آقا من الان چطوری دارم مینویسم به نظر شما مغز عامل کنترل است ؟
بستگی داره که کدام قسمت نوشتن مورد نظر شماست ؟
اگر بله حرکات غیر ارادی رو چی میگید بطور مثال چطور یک انسان مرگ مغزی قلبش میزنه ؟
بله چون در قلب گره های AV پتانسیل عمل قلب را اعمال می کند برای همین قلب می تواند خارج از بدن بتپت
فعالیت سیستم اتونومیک هم مانند درخواست هایی هست که بدون پردازش پاسخ داده می شود
در کل تاریخ همیشه وقایع تکرار میشه شما از کجا میدونید قبلا یکجای دیگه زندگی نمیکردید ؟
شاید منظور شما دژاوو باشه اینطور نیست ؟
آیا شما کتاب مردگان زنده رو خوندید ؟ یا کتاب مادیوم گری ؟
یا داستان هایی که از بازگشت روح برای گرفتن انتقام از قاتلش ؟
ئتوری 90/10 این موضوع را توجیه می کند اگر فرصت بشود بعد از ئتوری های OBE وSynchronicity, NDE و جهش عنوان خواهم کرد
نمیدونم کسی از بین شما در مورد چگونگی نگهداری اطلاعات در مغز چیزی خونده
شاید بگید دارم از بحث خارج ولی اینها سوالاتی هست که خیلی ها دارن
دو ترم پیش خوانده بودم ولی الان در خاطرم نیست
بعد شهریار جان شما وقتی خواب هستید از کجا میدونید روح از بدنتون جدا نمیشه ؟
مسلما بله ولی نه اونطور که در عامه بیان می شود
آیا واقعا به دلیل اصلی مرگ فکر کردید ؟
به این یکی نه
نوشته های دوستمون Feoris هم قشنگ بود
green_waves
19-09-08, 00:30
برای استارت دوست دارم از تئوری سه جزئی دژاوو بطور بسیار خلاصه و مختصر آشنا بشویم
Déjà vu یک کلمه فرانسوی هست (نمی دونم چرا ولی تمامی کلمات در این زمینه فرانسوی هستند) که به معنی already seen هست که دقیقا نمی دونم معادل فارسی است چی هست ولی Déjà که یک کلمه کلیدی این تئوری هست به معنای already می باشد و vu از voir به معنی دیدن می باشد
قبل از معرفی کامل دوست دارم یک پوینت ویوو در این باره برای شما عنوان کنم
آیا تا به حالت در طول زندگی خود احساس کرده اید که یک زمان خاصی را قبلا تجربه کرده اید ؟
آیا ناگهانی احساس خاصی در درون خود مانند شادی ، افسردگی و ... بی آنکه علتش را بدانید تجریه کرده اید ؟
آیا تا کنون صحنه هایی را بخاطر آورده اید که نمی توانید زمانی را که تجربه کرده اید تعیین کنید ؟
آیا در خواب و حتی بیداری به چیزی هایی پی برده اید که حتی از کلیت آن بی اطلاع بوده اید ؟
آیا تا کنون در حین اینکه به چیزی فکر می کنید به خاطر بیاورید که قبلا به این موضوع فکر کرده اید ؟
دژاوو این موضوع را بیان می کند این اتفاقات باید بر اساس یک مبنای منبعی خاص باشد که در اکثر افراد وجود دارد نه اینکه اشاره به مشکل روانی داشته باشد
و به دنبال آن چندین نظریه برای توجیه آن بیان شده است من با 5 تا از آنها آشنایی دارم و به تازگی شنیده بودم که 2 نظریه دیگر به آن اضافه شده است البته هنوز آن دو منتشر نشده اند
این گونه تجربه ها به سه دسته تقسیم می شوند
Already Lived : مواردی که مربوط می شود که شما احساس می کنید چنین صحنه ای را که همکنون تجربه می کنید پیش از این تجربه کرده اید حتی در آینده هم می تواند باشد (تئوری Premonition جالب تر در مورد پیش آگاهی توجیه های بهتری دارد ) Already Lived شایع ترین نوع دژاوو هست که اغلب افراد آن را حداقل یکبار آن را تجربه داشته اند
Already Felt : همانطور که از نامش مشخص است مربوط به اتفاقات روحی و روانی است که قبلا تجربه داشته ایم که اولین بار نظریه Forgotten توجیه این دسته را عنوان کرد
Already Visited : این دسته مربوط به پیش آگاهی هایی در زمینه فضاها و مکان های غیر طبیعی (شاید بتوان گفت تا کنون درک و تجسم نشده و از عدم وجود آن در جهان آگاه هستید ) به همراه اشیا آشنا . Already Visited به ندرت تجربه می شود و نظریه OBE توانسته این موضوع را توجیه کند.
دژاوو تعیین کرده است که چه چیزهایی باعث می شود چنین تجربه ای در زندگانی روزمره داشته باشیم
از مهمترین فاکتورهای موثر عبارتند از :
1- شرایط سن : عموما از سنین نوجوانی تا میان سالگی شایع هست و دوران جوانی اوج آن عنوان شده است
2- شرایط جسمانی : عموما بدن سالم ولی خسته امکان تجربه بیشتری دارد
3- شرایط روانی : عموما کسانی که در ارضای خواسته های فاقد نهایت خود افراط می کنند شانس کمتری دارند بخصوص ارضای ش-ه- و-ت
4- شرایط خانوادگی و اجتماعی :
5- شرایط متافیزیکی و ...
بحث در باره دژاوو بسیار مفصل تر هست ولی قصد من دژاوو نیست برای همین خیلی از قسمت ها را حذف کردم
با تشکر
saeed25
19-09-08, 09:29
مردگان زنده : کتابی که درمورد برزخ و زندگی بعد از مرگ هست توش نکات جالب وجود داره
درمورد جاگرفتن این همه اطلاعات در مغز آیا از خودتون پرسیدید چطور مغز شما منفجر نمیشه یا چرا اکثر تیزهوشان عینکی هستن ؟
خوب،شاید اینها بصورت پالسهای الکتریکی در سلولهای مغز گنجانده می شن....و خوب من دیگه از چند و چونش بی اطلاعم!اون عینکی هم دمی دونم والا!این چیزی که می فرمایید در همه موارد صادقه؟
برید بگردید ببینید به نتیجه ای میرسید !!
چشم
حالا قسمت اول سوال خودم رو جواب میدم ( نقل شده )
گذشته از تعاریف قدیمی روح، روح مسلماً آنگونه که خداباوران امروزی به آن معتقد هستند ماهیتی فیزیکی و طبیعی ندارد و مسئله ای ماوراء طبیعت است و تنها فراطبیعت گرایان میتوانند به وجود چنین چیزی اعتقاد داشته باشند. یعنی از دید کسانیکه طبیعت گرا هستند روح تنها به دلیل ماوراء طبیعی بودنش از هیچگونه ارزش علمی و فلسفی برخوردار نخواهد بود.
در اینجا با شما موافق نیستم،چراکه بسیاری از دانشمندان و کسانیکه دستی در تولید علم و افزایشش دارند،خیلی به دنبال اثبات روح بوده اند اما همیشه علم ناکام موند!شاید بتوان شونده ناکام موندنشو به ناقص بودنش ربط داد!از نظر فلسفی هم که تعریفهای گوناگونی شده بوسیله فیلسوفها!
اما مسئله ای که باید به آن توجه کرد این است که خداباوران از طرفی معتقدند روح پدیده ای غیر مادی است و از طرف دیگر معتقدند روح در بدن انسان است. یعنی برای روح مکان و جایی را تعریف میکنند و این تناقضی آشکار است. چیزی که حالتی طبیعی و مادی نداشته باشد نمیتواند "درون" چیز دیگری (یا حداقل درون چیز طبیعی و یا مادی دیگری) قرار بگیرد. تنها چیزهایی میتوانند درون چیزهای دیگر قرار بگیرند که فضا اشغال میکنند. و چیزهایی که فضا اشغال میکنند یقیناً طبیعی هستند. بنابر این روح از آنجا که نمیتواند هم طبیعی و هم غیر طبیعی باشد، با فرض اینکه میتواند "درون" بدن باشد اساساً در تعریف خود دارای تناقض است.دوست عزیز،آیا قوه تخیل در درون مغز نیست؟آیا قوی بینایی در مغز نیست؟مگر اینها مادی هستند که درون مغز مادی هستند؟
وقتی کسی میگوید قلب در بدن است، این بدان معنی است که برای قلب جایگاهی در بدن وجود دارد که معمولاً آن جایگاه در سینه و سمت چپ است. حال وقتی خداباوران میگویند روح در بدن است نیز باید بگویند روح در کجای بدن است؟ اگر بگویند روح در تمام بدن هست، باید به این نتیجه رسید که وقتی اعضای بدن شخصی قطع میشود، قسمتی از روح او نیز قطع میشود و آن شخص دارای دو روح میشود و قسمتی از روح او از بدن کنده میشود. همچنین لابد وقتی اعضای بدن دو شخص با یکدیگر تعویض میشوند مقداری از روح آن دو نیز با یکدیگر تعویض میشوند، آشکار است که این باوری پوچ است.
از طرفی دیگر برای روح مسائل بسیار عجیبی همچون حرکت مطرح میشود. میگویند روح انسان بعد از مرگ به سمت خدا بازمیگردد. این جمله به این معنی است که خداوند در نقطه ای قرار گرفته است و روح در نقطه ای دیگر و این روح باید آن مسیر را طی کند تا بخدا برسد. بازهم برای روح جا و مکان در نظر گرفته شده است. حرکت کردن پدیده ای کاملاً فیزیکی است. رفتن روح از نقطه ای به نقطه دیگر به معنی این است که روح در زمان و مکان محصور است، و چنین چیزی لزوماً چیزی طبیعی است. درحالی که روح بر طبق تعریف چیزی غیر طبیعی است. حتی برخی از خداباوران معتقدند روح انسان پرواز میکند. پرواز کردن نیز عملی است که برای غلبه بر جاذبه زمین انجام میگیرد، جاذبه زمین چگونه میتواند بر روی پدیده ای غیر مادی تاثیر بگذارد؟ همچنین بسیاری از خداباوران معتقدند که روح به بدن انسان دمیده میشود، آیا چیز غیر مادی را میتوان دمید؟ آشکار است که خداباوران در تصورشان از روح بسیار خام و گیج هستند و این تناقضات نشان میدهد که خود نمیدانند به چه باور دارند. و همچنین آَشکار است که بنابر اصل تناقض چیزی که درون خود تناقضی داشته باشد نمیتواند وجود داشته باشد، در نتیجه وجود این دسته از تناقضات در تعریف روح، باعث میشود که وجود روح محال باشد
درست است،با شما موافقم،اما دوست عزیز،شاید چون اینان ازتعریفی دقیق برای روح عاجزند،به این تناقضات بر میخوریم،و شاید یک شوند(دلیل)اونهم اینست که چون چیزی که در فراطبیعی نام گرفت،باید حتمن برای صحبت پیرامون اون،تجربه اونرو داشته باشیم و اثبات این امر نیز خود بسیار سخت است...
داستانی(واقعی)را از شخصی که داوی آن داشت که روح یک پزشک در بدن اوست و او نیز به مداوای بیماران می پرداخت و حقیقتا نیز کارهای عجیبی انجام می داد،و نیز علم آن زمان از توجیه کارهای او درمانده بود،خواندم،او چنان وانمود می کرد و چنان بود که روح آن پزشک در بدن او جای گرفته است،او که اصلا هیچ دانشی از پزشکی نداشت،به مداوای بیمارانی که پزشکان آن زمان از مداوای بیشتر آنها درمانده بودند و امیدی هم به خوب شدنشان نمی رفت...
Labyrinth
19-09-08, 12:00
خوب،شاید اینها بصورت پالسهای الکتریکی در سلولهای مغز گنجانده می شن....و خوب من دیگه از چند و چونش بی اطلاعم!اون عینکی هم دمی دونم والا!این چیزی که می فرمایید در همه موارد صادقه؟
چشم
در اینجا با شما موافق نیستم،چراکه بسیاری از دانشمندان و کسانیکه دستی در تولید علم و افزایشش دارند،خیلی به دنبال اثبات روح بوده اند اما همیشه علم ناکام موند!شاید بتوان شونده ناکام موندنشو به ناقص بودنش ربط داد!از نظر فلسفی هم که تعریفهای گوناگونی شده بوسیله فیلسوفها!
دوست عزیز،آیا قوه تخیل در درون مغز نیست؟آیا قوی بینایی در مغز نیست؟مگر اینها مادی هستند که درون مغز مادی هستند؟
درست است،با شما موافقم،اما دوست عزیز،شاید چون اینان ازتعریفی دقیق برای روح عاجزند،به این تناقضات بر میخوریم،و شاید یک شوند(دلیل)اونهم اینست که چون چیزی که در فراطبیعی نام گرفت،باید حتمن برای صحبت پیرامون اون،تجربه اونرو داشته باشیم و اثبات این امر نیز خود بسیار سخت است...
داستانی(واقعی)را از شخصی که داوی آن داشت که روح یک پزشک در بدن اوست و او نیز به مداوای بیماران می پرداخت و حقیقتا نیز کارهای عجیبی انجام می داد،و نیز علم آن زمان از توجیه کارهای او درمانده بود،خواندم،او چنان وانمود می کرد و چنان بود که روح آن پزشک در بدن او جای گرفته است،او که اصلا هیچ دانشی از پزشکی نداشت،به مداوای بیمارانی که پزشکان آن زمان از مداوای بیشتر آنها درمانده بودند و امیدی هم به خوب شدنشان نمی رفت...
دوست عزیز شما چند کلمه اخل پرانتز رو نخوندید ؟ دوباره بخونید
( نقل شده )
ای حرفهای من نیست من فقط چند خط از این مورد رو قبول دارم فقط این توضیحات بیشتر جنبه نشان دادن نظر دیگرانه نه من من اصلا دوست ندارم بی خودی انرژی صرف فکر کردن به چیزی بکنم که در ابهام هست
saeed25
19-09-08, 16:41
روح در حقیقت اسمی که انسان بر اساس حرف الفبا برای موجودیتی قائل شده و در حقیقت هدیه ای از جانب
خداست برای ادم
دروود،خوب این یعنی چی؟مگر روح چه ویژگی دارد که خدا آنرا هدیه بدهد؟
بر اساس ایات قران خدا انسان رو از خاک افریده حالا از شما می پرسم ایا در وجود خودتون خاک کشف کردیدو اینکه خدا از وجود خودش امانتی رو در انسان قرار داده و برای محافظت اون وجود مادی رو به اون ارزانی داشته
راستی تا حالا شده شما ارزشمند ترین چیز زندگیتون رو در دید عام بگذارید بدون اینکه از اون حفاظت کنید
پس از خدایی که عالم و حکیم بعید که برای ارزشمند ترین هدیه خودش محافظی قرار نده
در جواب کسی که تا چیزی رو نبینه باور نمیکنه ایا شما دید که قران از طرف خدا به پیامبر نازل شده یا جبرائیل رو دید حالا به این دو بطور مثال اعتقاد دارید
برای اثبات روح خدا در قران ایاتی دارد که برای ما نسانهاست وگر نه خودش و فرشته ها میدونن
اگر میگن از کودکی که یک روح بعد از مرگ پیش خداست یک مثال قابل لمس برای انسان است چون بسیاری از حقایق در فکر انسان نمیگنجد دوم اینکه اگر قرار بود همه روحها پیش خدا برود که خدا به سالن بسیار بزرگی نیاز دارد پس وقتی میگن روح پیش خداست در حقیقت منظور امانت که خدا به انسان داده و پس میگیرد و هر انسان در قبال این امانت مسئول میباشد و لاجرم باید جواب خدارو بده
در مورد خواب که یک دوست مطرح کرده بود ، درست فرمودن البته خواب کامل نیست و اینم بر اساس روایات و ایات قران رویای صادقانه نام دارد شاید برای بسیاری از شما پیش اومده اتفاقی رو که اتفاق افتاده قبلا در حالت خواب دیدید
مغز انسان محدود به حفظ خاطرات است و انچه یاد میگیرد یا بدان وارد میشود پس شبکه تورینه ای مغز یا هر روند دیگه ای ربطی به پیش دیدن یک اتفاق نداره بلکه روح انسان از بدن انسان به فرمان خدا خارج شده و این وقایع رو نظاره گر است و مغز هم ضبط میکند ( امیدوارم به قدرت خدا شک نداشته باشید)
اگر قرا رباشه روح وجود نداشته باشد این ایه یک فکاهی بسیار جالب میشود چون جسم به این سنگینی چطور ممکنه به سوی خدا بازگردد
دوست عزیز،من پیرامون مسائل دینی در اینجا گفتمان نمی کنم!!من کاری به این چیزها ندارم،پیشتر هم گفتم،من به دنبال مطالب نوشته شده در نسکهای دینی نیستم!
و در جواب شما که باور ندارید یا برای ان از مادیونگری و .. کمک میطلبید استغفرالله شما ثابت کنید پیامبران و زبونم لال برخی از ائمه مجنون یا متحیر بودن
گرامی،شوربختانه نمی توانم جوابتان را بدهم چون در اینجا امکان گفتمان های دینی نیست!!!اگر روزی شد در اینجا بحث کنیم،حتمن در جستاری جدا خدمتتان عرض خواهم کرد..
green_waves
19-09-08, 21:31
سعید جان ذهن تون را درگیر صحبت های Feoris نکنید
Labyrinth
19-09-08, 21:58
سعید جان ذهن تون را درگیر صحبت های Feoris نکنید
ببخشید منظورتون رو از این جمله نفهمیدم
green_waves
19-09-08, 23:06
برای استارت دوست دارم از تئوری سه جزئی دژاوو بطور بسیار خلاصه و مختصر آشنا بشویم
Déjà vu یک کلمه فرانسوی هست (نمی دونم چرا ولی تمامی کلمات در این زمینه فرانسوی هستند) که به معنی already seen هست که دقیقا نمی دونم معادل فارسی است چی هست ولی Déjà که یک کلمه کلیدی این تئوری هست به معنای already می باشد و vu از voir به معنی دیدن می باشد
قبل از معرفی کامل دوست دارم یک پوینت ویوو در این باره برای شما عنوان کنم
آیا تا به حالت در طول زندگی خود احساس کرده اید که یک زمان خاصی را قبلا تجربه کرده اید ؟
آیا ناگهانی احساس خاصی در درون خود مانند شادی ، افسردگی و ... بی آنکه علتش را بدانید تجریه کرده اید ؟
آیا تا کنون صحنه هایی را بخاطر آورده اید که نمی توانید زمانی را که تجربه کرده اید تعیین کنید ؟
آیا در خواب و حتی بیداری به چیزی هایی پی برده اید که حتی از کلیت آن بی اطلاع بوده اید ؟
آیا تا کنون در حین اینکه به چیزی فکر می کنید به خاطر بیاورید که قبلا به این موضوع فکر کرده اید ؟
دژاوو این موضوع را بیان می کند این اتفاقات باید بر اساس یک مبنای منبعی خاص باشد که در اکثر افراد وجود دارد نه اینکه اشاره به مشکل روانی داشته باشد
و به دنبال آن چندین نظریه برای توجیه آن بیان شده است من با 5 تا از آنها آشنایی دارم و به تازگی شنیده بودم که 2 نظریه دیگر به آن اضافه شده است البته هنوز آن دو منتشر نشده اند
این گونه تجربه ها به سه دسته تقسیم می شوند
Already Lived : مواردی که مربوط می شود که شما احساس می کنید چنین صحنه ای را که همکنون تجربه می کنید پیش از این تجربه کرده اید حتی در آینده هم می تواند باشد (تئوری Premonition جالب تر در مورد پیش آگاهی توجیه های بهتری دارد ) Already Lived شایع ترین نوع دژاوو هست که اغلب افراد آن را حداقل یکبار آن را تجربه داشته اند
Already Felt : همانطور که از نامش مشخص است مربوط به اتفاقات روحی و روانی است که قبلا تجربه داشته ایم که اولین بار نظریه Forgotten توجیه این دسته را عنوان کرد
Already Visited : این دسته مربوط به پیش آگاهی هایی در زمینه فضاها و مکان های غیر طبیعی (شاید بتوان گفت تا کنون درک و تجسم نشده و از عدم وجود آن در جهان آگاه هستید ) به همراه اشیا آشنا . Already Visited به ندرت تجربه می شود و نظریه OBE توانسته این موضوع را توجیه کند.
دژاوو تعیین کرده است که چه چیزهایی باعث می شود چنین تجربه ای در زندگانی روزمره داشته باشیم
از مهمترین فاکتورهای موثر عبارتند از :
1- شرایط سن : عموما از سنین نوجوانی تا میان سالگی شایع هست و دوران جوانی اوج آن عنوان شده است
2- شرایط جسمانی : عموما بدن سالم ولی خسته امکان تجربه بیشتری دارد
3- شرایط روانی : عموما کسانی که در ارضای خواسته های فاقد نهایت خود افراط می کنند شانس کمتری دارند بخصوص ارضای ش-ه- و-ت
4- شرایط خانوادگی و اجتماعی :
5- شرایط متافیزیکی و ...
بحث در باره دژاوو بسیار مفصل تر هست ولی قصد من دژاوو نیست برای همین خیلی از قسمت ها را حذف کردم
با تشکر
به دنبال Déjà vu
امیدوارم دوستانی که پیگیری این موضوع بودند نوشته های پست قبلی من را مطالعه کرده باشند
سعی من بر آن است در این پست به توجیه های دژاوو بپردازم
توجیه اول به نظریه سقراط مشهور هست البته نمی دانم آیا سقراط آن را عنوان داشته یا نه (مثل قضیه خیام نیوتن پاسکال هستش)
در این نظریه عنوان شده است انسان پیش از این یکبار زندگی کرده است و زندگانی اش به پایان رسیده و این زندگانی که همکنون داریم ایفای نقشی مطابق بر سناریویی پیش از این رقم زده ایم بیش نیست
توجیه دوم به نام Forgotten "فراموش شده" اینگونه توجه خود را بیان می دارد که نوزاد در هنگام NBE* تمامی زندگی و کارهایی در آینده انجام می دهد از ذهن او عبور می کند و پس از تولد دچار یک فراموشی کلی می گردد ولی گاهی پیش می آید که آن ها بخاطر می آورد
توجیه سوم به نام نظریه تداخل عنوان شده است این نظریه از ایجاد ارتباط یک طرفه (که می توان القا در نظر گرفت) از یک منبع خارجی که باعث تجربه کردن پدیده دژاوو برای فرد می شود حکایت می کند این نظریه یک نظریه متفاوت با دیگر توجیه ها می باشد ولی متاسفانه بطور کامل منتشر نشده است
توجیه چهارم : متاسفانه این توجیه را از خاطر برده ام و هر چه در ایمیل هایم گشتم متاسفانه ردی از آن پیدا نکردم
توجیه پنجم نظریه ای به نام جهش با دیدگاهی متفاوت عنوان کرده است
این نظریه برای انسان یک بعد غیرمادی (انرژی بسیار عظیم) در نظر گرفته است که از کودکی همراه انسان می باشد و با رشد جسم آن هم رشد می کند بطوریکه مانند یک جز متصل به بدن تلقی می شود (نظریه Synchronicity مهر تاییدی بر این قسمت نظریه جهش می زند ) تا زمان بلوغ در اکثر انسان ها این جز غیر مادی کاملا در کنترل بعد جسمانی هست ولی پس از دوره خردسالی کمک جز غیرمادی انسان برای غلبه بر بدن و رهایی از آن دست نیرو کافی کسب کرده است بطوریکه جسم برای کنترل آن بشدت در حال تکاپو می باشد که خود ما از آن بی اطلاع هستیم (توجیهی برای خستگی بدن و نیاز به خواب حتی اگر در روز فعالیتی نداشته باشیم و همچنین پیری و فرسودگی بدن ) البته اگر جز غیرمادی در بدن ضعیف باشد و فعالیتی از خود بروز نکند باعث تحلیل روز به روز قدرت بدن می گردد
دوران جوانی اوج این کشمکش یاد شده است در این حین زمان های بسیار بسیار بسیار کوتاهی رخ می دهد این جز غیر مادی بر بدن غلبه می کند و پدیده جهش اتفاق می افتد و می تواند آزادانه حرکت کند چون این جز فاقد ویژگی مادی است محدودیت زمان و مکان برایش معنا ندارد
پس در همین مدت کوتاه جهش می تواند در آینده و مکان ها و عالم های دیگر حرکت کنند و چیزهایی را ببیند که انسان از آن ناآگاه است چون دیده های این جز غیرمادی برای جسم قابل لمس نیست نمی تواند مفهوم آن را متوجه شود ولی هنگامی که در عالم مادی آن را تجربه می کند احساس می کند که آن را پیش از این تجربه کرده است
این جهش ها در خواب بیشتر رخ می دهد چرا که بدن بطور کامل خسته و مغلوب جسم است
در این توجیه به این جز غیرمادی نام روح را در نظر گرفته اند ولی کاملا متفاوت با آنچه پیش از آن فرض می کردیم
-------
*NBE مخفف Near Brith Experience می باشد که از اتفاقاتی در برای جنین و والدین تا قبل از تولد اتفاق می افتد (حتی پیش از لقاح) حکایت می کند که یکی از آنها مشاهده تمام زندگی آینده جنین در هنگام خروج از رحم مادر می باشد.
NBE ، نظریه بسیار گسترده ای می باشد که نیازمند زمان زیادی برای تامل و بررسی دارد
=> مطالب بعدی من در عنوان نمودن ابزارهای مادی برای شناخت و اثبات وجود این عضو غیرمادی در بدن می باشد
با تشکر
saeed25
21-09-08, 13:31
ت
وجیه اول به نظریه سقراط مشهور هست البته نمی دانم آیا سقراط آن را عنوان داشته یا نه (مثل قضیه خیام نیوتن پاسکال هستش) در این نظریه عنوان شده است انسان پیش از این یکبار زندگی کرده است و زندگانی اش به پایان رسیده و این زندگانی که همکنون داریم ایفای نقشی مطابق بر سناریویی پیش از این رقم زده ایم بیش نیست
با دروود فراوان.. ابتدا سپاس از شما که وقتتان را گذاشتید.. دوست عزیز،اگر اینطور است،پس می توان نام آنرا نیز تناسخ گزارد؟من بسیاری وقتها نیز سعی در تغییر این "از پیش رقم زده"کرده ام،هرچند الان حضور ذهن ندارم،اما فکر می کنم توانسته ام کاری متفاوت با آنچه در ذهنم از چند "آنی" دیگر می گذشت،انجام دهم...
توجیه دوم به نام Forgotten "فراموش شده" اینگونه توجه خود را بیان می دارد که نوزاد در هنگام NBE* تمامی زندگی و کارهایی در آینده انجام می دهد از ذهن او عبور می کند و پس از تولد دچار یک فراموشی کلی می گردد ولی گاهی پیش می آید که آن ها بخاطر می آورد
بسیار جالب است...اما می توان فهمید که چه فرایندی سبب این فراموشی می گردد و از آن جلوگیری نمود؟ تا اینجا که همه نظریه ها بر این تئوری استوار هستند که این زندگی از پیش تعیین شده است و ما بازیگرانیم...درست است؟
توجیه سوم به نام نظریه تداخل عنوان شده است این نظریه از ایجاد ارتباط یک طرفه (که می توان القا در نظر گرفت) از یک منبع خارجی که باعث تجربه کردن پدیده دژاوو برای فرد می شود حکایت می کند این نظریه یک نظریه متفاوت با دیگر توجیه ها می باشد ولی متاسفانه بطور کامل منتشر نشده است
آیا می توان چنین پنداشت که گویی لحظه ای ذهن در زمان سفر می کند و به آینده می رود؟یا به گذشته؟
توجیه چهارم : متاسفانه این توجیه را از خاطر برده ام و هر چه در ایمیل هایم گشتم متاسفانه ردی از آن پیدا نکردم
من همچنان چشم به راه هستم..
=> مطالب بعدی من در عنوان نمودن ابزارهای مادی برای شناخت و اثبات وجود این عضو غیرمادی در بدن می باشد با تشکر
سپاس از شما دوست گرامی.. از وقتیکه گذاشتید:give_rose::merci:
از اینکه دیر شد پوزش می خواهم....:11():
green_waves
21-09-08, 17:28
کم کم داشتم نسبت به ادامه بی علاقه می شدم یکبار به شما گفته بودم
"پاسخ ها بخاطر حضور درخواست ها اعتبار می یابند"
با تشکر از اینکه زحمت کشیدید که پاسخ دادید و نظرتون را اعلام کردید
ولی متاسفانه نمی تونم مطالب شما را بخوانم
saeed25
21-09-08, 18:52
دروود بر شما... دوست عزیز من ازتو سپاسگزاری کردم،اما چون زمان باشندگی کمی دارم،و سخنان شما هم نیاز به تامل داشتند،امروز موفق به ارسال پاسختان شدم... شوربختانه نمی دانم چرا نمی توانم از ابزارهای بلالی TextBox استفاده کنم و نیز فرمتی که در ورد نوشتم موقع ارسال عوض می شود...
akbartala
21-09-08, 20:14
سلام -شاید در هنگام رویا با جهان دیگری موازی با این جهان هماهنگ می شویم رویاها و توهمات هر دو وجود دارند ولی همه انها یکسان نیستند ممکن است در برخی از انها بتوانید اگاهانه اعمالتان را هدایت کنید شاید سفر در زمان سفر در مکان وتجارب خروج از جسم با همدیگر مرتبط باشند اگر افکار ما با امواج کوانتوی انتقال می یابند هیچ دلیلی ندارد که نتوانند درون نزدیک ترین حفره های سیاه خروجی جهان های موازی به گردش در امده وارد انها شده یا از انها خارج شوند اگر افکار ما با امواج کوانتومی انتقال یابند می توانند با سرعتی بیشتر از سرعت نور رو به مرزهای جهان حرکت کرده و باز گردند
saeed25
22-09-08, 18:42
کم کم داشتم نسبت به ادامه بی علاقه می شدم یکبار به شما گفته بودم
"پاسخ ها بخاطر حضور درخواست ها اعتبار می یابند"
با تشکر از اینکه زحمت کشیدید که پاسخ دادید و نظرتون را اعلام کردید
ولی متاسفانه نمی تونم مطالب شما را بخوانم
دروود
من متن بالا رو درست کردم...:great:
saeed25
22-09-08, 22:39
سلام -شاید در هنگام رویا با جهان دیگری موازی با این جهان هماهنگ می شویم رویاها و توهمات هر دو وجود دارند ولی همه انها یکسان نیستند ممکن است در برخی از انها بتوانید اگاهانه اعمالتان را هدایت کنید شاید سفر در زمان سفر در مکان وتجارب خروج از جسم با همدیگر مرتبط باشند اگر افکار ما با امواج کوانتوی انتقال می یابند هیچ دلیلی ندارد که نتوانند درون نزدیک ترین حفره های سیاه خروجی جهان های موازی به گردش در امده وارد انها شده یا از انها خارج شوند اگر افکار ما با امواج کوانتومی انتقال یابند می توانند با سرعتی بیشتر از سرعت نور رو به مرزهای جهان حرکت کرده و باز گردند
دروود بر شما،دوست عزیز،اگر امکان دارد بیشتر توضیح بفرمایید،ام.اجکوانتومی چیستند؟شما پیرامون کدام نظریه سخن می گویید؟نظریه کوانتومی؟:give_rose:
green_waves
25-09-08, 12:35
با سلام خدمت دوستانم
پیش از همه باید از تمامی دوستان پوزش بخواهم که تا کنون فرصت پاسخ دادن به نظریات آنان را نداشته ام
با دروود فراوان.. ابتدا سپاس از شما که وقتتان را گذاشتید.. دوست عزیز،اگر اینطور است،پس می توان نام آنرا نیز تناسخ گزارد؟من بسیاری وقتها نیز سعی در تغییر این "از پیش رقم زده"کرده ام،هرچند الان حضور ذهن ندارم،اما فکر می کنم توانسته ام کاری متفاوت با آنچه در ذهنم از چند "آنی" دیگر می گذشت،انجام دهم...
چه چیزی را می توان تناسخ نام نهاد ؟ متاسفانه متوجه منظور شما نمی شوم
مطمئن هستید که این تغییر در زندگی از پیش رقم خورد نبوده ؟
بسیار جالب است...اما می توان فهمید که چه فرایندی سبب این فراموشی می گردد و از آن جلوگیری نمود؟ تا اینجا که همه نظریه ها بر این تئوری استوار هستند که این زندگی از پیش تعیین شده است و ما بازیگرانیم...درست است؟
شما می توانید از چرخیدن خورشید جلوگیری کنید ؟ این ساده ترین و قابل لمس ترین مثال مادی بود که می توان بیان نمود
شاید لغت فراموش شده خیلی مناسب نباشه در Already Lived بهتر بگوییم تا زمان تجربه آن توسط جسم قابل درک نمی باشد
نه فقط سه نظریه از 7 نظریه اینطور است
آیا می توان چنین پنداشت که گویی لحظه ای ذهن در زمان سفر می کند و به آینده می رود؟یا به گذشته؟
نظریه جهش اینطور بیان می کند البته وابسته به این است که منظور شما از ذهن چیست ؟
من همچنان چشم به راه هستم..
قسمت هایی از آن را در خاطر دارم ولی متاسفانه شالوده اصلی آن را فراموش کرده ام
سلام -شاید در هنگام رویا با جهان دیگری موازی با این جهان هماهنگ می شویم رویاها و توهمات هر دو وجود دارند ولی همه انها یکسان نیستند ممکن است در برخی از انها بتوانید اگاهانه اعمالتان را هدایت کنید شاید سفر در زمان سفر در مکان وتجارب خروج از جسم با همدیگر مرتبط باشند اگر افکار ما با امواج کوانتوی انتقال می یابند هیچ دلیلی ندارد که نتوانند درون نزدیک ترین حفره های سیاه خروجی جهان های موازی به گردش در امده وارد انها شده یا از انها خارج شوند اگر افکار ما با امواج کوانتومی انتقال یابند می توانند با سرعتی بیشتر از سرعت نور رو به مرزهای جهان حرکت کرده و باز گردند
من هم بطور کامل متوجه جهت و رویکرد نوشته های شما نشده ام
منظور شما از نظریه کوانتومی "احتمال حضور" است ؟
saeed25
25-09-08, 19:07
چه چیزی را می توان تناسخ نام نهاد ؟ متاسفانه متوجه منظور شما نمی شوم
دروود
من نظریه سقراط منظورم بود که می توانیم نام آنرا تناسخ بگذاریم...
مطمئن هستید که این تغییر در زندگی از پیش رقم خورد نبوده ؟
خیر!چون در ذهنم چیزی متفاوت با آنچه انجام می دادم می گذشت،اینطور گفتم
شما می توانید از چرخیدن خورشید جلوگیری کنید ؟ این ساده ترین و قابل لمس ترین مثال مادی بود که می توان بیان نمود
خیر!اما شاید راه فراری باشد که یا هنوز کشف نشده است و یا اینکه بنده خبر ندارم
شاید لغت فراموش شده خیلی مناسب نباشه در Already Lived بهتر بگوییم تا زمان تجربه آن توسط جسم قابل درک نمی باشد
خوب،با این حساب می توان چنین پنداشت که این خاطرات،و یا صخنه های تکرار شونده،در مغز ما وجود دارند و فقط گاهی مغز ما می تواند به آنها دسترسی داشته باشد؟؟
نه فقط سه نظریه از 7 نظریه اینطور است
و اگر اشتباه نکنم شما 5 نظریه (توجیه)از 7 تا را فرمودید!
نظریه جهش اینطور بیان می کند البته وابسته به این است که منظور شما از ذهن چیست ؟
منظور من مغزمان است!مانند خیالپرردازی هایمان....
قسمت هایی از آن را در خاطر دارم ولی متاسفانه شالوده اصلی آن را فراموش کرده ام
خوب شما هر چقدر از آنرا که در خاطر دارید بفرمایید،بقیه را هم بالاخره می توان با جست و جویی ساده پیدا نمود..:1. (38):
سپاس از شما..:love:
green_waves
27-09-08, 18:07
دروود
من نظریه سقراط منظورم بود که می توانیم نام آنرا تناسخ بگذاریم...
به چه دلیل باید این نام را انتخاب نمود ؟
خیر!اما شاید راه فراری باشد که یا هنوز کشف نشده است و یا اینکه بنده خبر ندارم
همانطور ک عرض کردم این مثالی بسیار ساده شاید هم امکان رخ دادنش وجود داشته باشد
هر چند علم و توانایی های انسان در زمینه مسادل مادی بسیار رشد کرده و روند رشد آن به صورت نمایی می باشد ولی هنگامی که پای خود را از عالم مادی فراتر می نهد متوجه می شود که با دستانی خالی در مقابل سوالات بیشماری قرار گرفته است.
خوب،با این حساب می توان چنین پنداشت که این خاطرات،و یا صخنه های تکرار شونده،در مغز ما وجود دارند و فقط گاهی مغز ما می تواند به آنها دسترسی داشته باشد؟؟
برداشت بسیار خوبی از توجیه فراموش شده می باشد
مصداق مثال قدیمی و تکراری این می باشد که شما تا زمانی که از چیزی اطلاع نداشته باشید تصور آن برای شما محال است مانند سیاه چاله و سفید چاله
و اگر اشتباه نکنم شما 5 نظریه (توجیه)از 7 تا را فرمودید!
پیش از این هم عرض کردم با من با 5 نظریه آشنا هستم دو نظریه دیگر هم بتازگی عنوان شده اند ولی در هیچ جایی منتشر نشده اند
منظور من مغزمان است!مانند خیالپرردازی هایمان....
تفکر انسان بسیار مورد بحث است که خارج از توانایی های من هست
saeed25
30-09-08, 13:36
به چه دلیل باید این نام را انتخاب نمود ؟
خوب مگر نه اینست که بر این پایه استوار است که روح سپس در قالبی دیگر به زندگی خود ادامه می دهد؟
برداشت بسیار خوبی از توجیه فراموش شده می باشد
مصداق مثال قدیمی و تکراری این می باشد که شما تا زمانی که از چیزی اطلاع نداشته باشید تصور آن برای شما محال است مانند سیاه چاله و سفید چاله
بله،درست می فرمایید...
به هر روی از شما بسیار سپاسگزارم که وقتتان را گذاشتید..
اگر مطلبی دیگر در این زمینه دارید گوش فرا می دهم...:give_rose: