Trance
16-06-08, 14:28
«شما چه اندازه سريعتر ميتوانيد صفحه آبي مرگ را رندر كنيد؟» اين پرسش تنها يكي از جملات طنزآلود و كنايهآميز جنسن هانگ مدير عامل nVidia خطاب به اينتل بود. گفته ميشد تا پيش از اين هيچكس او را اين چنين عصباني نديده است.
«شما چه اندازه سريعتر ميتوانيد صفحه آبي مرگ را رندر كنيد؟»
اين پرسش تنها يكي از جملات طنزآلود و كنايهآميز جنسن هانگ مدير عامل nVidia خطاب به اينتل بود. گفته ميشد تا پيش از اين هيچكس او را اين چنين عصباني نديده است. به راستي هم جنگ رسانهاي دو شركت در طي ماههاي اخير، فراتر از حد معمول پيش رفته و فارغ از مسائل فني به يكي از داغترين سوژههاي خبري تبديل شده بود.
از ماه مارس گذشته تاكنون، جنگ لفظي مديران دو شركت به شدت بالا گرفته و اختلافاتي كه زمزمههاي آن از مدتها قبل به گوش ميرسيد، علني شده است. دور جديد اين لفاظيها را اينتل آغاز كرد. اين شركت با اشاره به سهم بزرگ تراشههاي گرافيكي مجتمع خود در بازار تراشههاي گرافيكي از پروژه جاهطلبانه جديدي براي حضور گستردهتر در اين قلمرو خبر داده بود.
نورسيده جنجالي اينتل، يك كارتگرافيك مجزا و جديد با نام رمز Larrabee است كه احتمالاً اواخر سال 2009 ميلادي عرضه خواهد شد. به اين ترتيب معماري گرافيكي جديد اينتل، اين شركت را به طور مستقيم رودرروي nVidia و AMD قرار خواهد داد.
البته، موضوع به همين جا ختم نشد و اينتل مدعي است كه Larrabee باعث منسوخ شدن GPUهاي امروزي خواهد شد. همين موضوع اسباب دور جديدي از بگومگوهاي رسانهاي ميان دو شركت را فراهم كرده و جنسن هانگ را بر آن داشت تا با كنايههايي مشابه پرسش ابتدايي اين يادداشت، تراشههاي گرافيكي مجتمع اينتل را به باد تمسخر بگيرد.
وي با اشاره به اينكه چيپستهاي مجتمع اينتل در دنياي پردازندههاي گرافيكي شوخياي بيش محسوب نميشود، مدعي شده بود كه حتي اگر اينتل تا سال 2010 كارايي تراشههاي گرافيكي خود را ده برابر كند، آنگاه تازه به كارايي محصولات كنوني nVidia خواهد رسيد.
همچنين nVidia طي كنفرانسي ادعاي اينتل مبتني بر سازگاري چيپستهاي GMA3100 اين شركت با نسخه Premium ويستا را كذب خواند. جالب آنكه دقايقي بعد اينتل در ايميلي خطاب به تحليلگران يادآوري كرد، دليل اغلب از كار افتادنهاي ويندوز ويستا درايورهاي ناقص و پراشكال nVidia است.
پاسخ بيدرنگ مدير nVidia مبني بر اينكه شركت متبوع وي هر هفته مجبور است از تعداد زيادي بازي جديد پشتيباني كند و چيپستهاي گرافيكي اينتل تنها براي استفاده در برنامههايي چون آفيس مناسب هستند، نشان داد كه رقابت اين دو شركت مدتها پيش از تبديل Larrabee از طرحي روي كاغذ به محصولي آماده بازار آغاز شده است.
اين موضوع البته چندان بيحكمت نيست؛ زيرا اين رقابت تنها به دليل اقدام اخير اينتل پا نگرفته است.
افزايش وجوه اشتراك پردازندههاي مركزي، گرافيكي يا CPU و GPU و پيشرفتهاي فني صورت گرفته در زمينه طراحي آنها بحثهاي مهم و گستردهاي را در زمينه چگونگي بهكارگيري و استفاده بهينه از اين منابع پردازشي به وجود آورده است.
صرفنظر از موضوعاتي همچون ايجاد توازن ميان تعداد پردازندههاي مركزي (و هستهها) و تراشههاي گرافيكي براي كسب بهترين نتيجه در كاربردهاي مختلف (بازي، كدگذاري ويديويي و...)، كه به نوعي دغدغههايي مقطعي محسوب ميشوند، اين روزها سير پيشرفت پردازندههاي مركزي باعث شده تا شعارهايي همچون «GPU مرده است! زندهباد CPU» (و گاه عكس آن) بيش از پيش شنيده شود.
جدا از هياهوهاي تبليغاتي، ورود به عصري جديد در پيشرفت منابع پردازشي و تحول آنها يك واقعيت ملموس است؛ اضافه شدن تعداد هستههاي پردازندههاي مركزي نمونه بارز اين قضيه است. اين رويكرد، علاوه بر اينكه باعث خواهد شد تا به زودي وارد دوران استفاده از پردازندههايي با دهها هسته شويم، به ديگر منابع پردازشي نيز در حال تسري است.
در حقيقت Larrabee يك معماري پردازشي مبتني بر تعداد زيادي هسته است كه پنجره جديدي را در اين عرصه خواهد گشود. اينتل با تعبيه تعدادي هسته ساده شده x86 (و تا حدي متفاوت) در Larrabee علاوه بر اينكه يك منبع پردازشي گرافيكي با ISA يا معماري مجموعه دستورالعمل آشنا براي توسعهدهندگان نرمافزار را معرفي ميكند، بلكه چشمانداز جديدي را پيش روي اين صنعت قرار ميدهد؛ چشماندازي كه در آن منابع پردازشي مشتمل بر تعداد زيادي هسته است كه برخي از آنها براي كاربردهاي عمومي، برخي ديگر براي كاربردهاي گرافيكي و... بهينه شدهاند.
شكل ديگر اين قضيه ميتواند همان چيزي باشد كه نخستين بار AMD در زمان تملك ATI مطرح كرد: پردازندههايي چندهستهاي كه تعدادي از هستههاي آن در واقع همان تراشههاي گرافيكي هستند.
نكته مهم آنكه نبايد تصور كرد تنها دليل اين رويكرد جديد بحث كارايي است. بلكه ميتوان مديريت بهتر منابع پردازشي از نظر توان مصرفي، كاهش هزينههاي توليد در مواردي خاص را از اهداف عمده اين يكپارچهسازي دانست. در صورت فراگير شدن چنين رويكردي بعيد نيست كه سازندگان سنتي GPU نظير nVidia نيز به اين جريان پيوسته و تراشههايي چند هستهاي طراحي كنند.
به هر حال سرعت پيشرفت اين رويكرد نشاندهنده اين نكته است كه تا آغاز عصر جديد پردازش فاصله چنداني باقي نمانده است. عصري كه در آن پردازندههاي كنوني، تراشههايي ابتدايي به نظر ميرسند.
عصر شبکه
«شما چه اندازه سريعتر ميتوانيد صفحه آبي مرگ را رندر كنيد؟»
اين پرسش تنها يكي از جملات طنزآلود و كنايهآميز جنسن هانگ مدير عامل nVidia خطاب به اينتل بود. گفته ميشد تا پيش از اين هيچكس او را اين چنين عصباني نديده است. به راستي هم جنگ رسانهاي دو شركت در طي ماههاي اخير، فراتر از حد معمول پيش رفته و فارغ از مسائل فني به يكي از داغترين سوژههاي خبري تبديل شده بود.
از ماه مارس گذشته تاكنون، جنگ لفظي مديران دو شركت به شدت بالا گرفته و اختلافاتي كه زمزمههاي آن از مدتها قبل به گوش ميرسيد، علني شده است. دور جديد اين لفاظيها را اينتل آغاز كرد. اين شركت با اشاره به سهم بزرگ تراشههاي گرافيكي مجتمع خود در بازار تراشههاي گرافيكي از پروژه جاهطلبانه جديدي براي حضور گستردهتر در اين قلمرو خبر داده بود.
نورسيده جنجالي اينتل، يك كارتگرافيك مجزا و جديد با نام رمز Larrabee است كه احتمالاً اواخر سال 2009 ميلادي عرضه خواهد شد. به اين ترتيب معماري گرافيكي جديد اينتل، اين شركت را به طور مستقيم رودرروي nVidia و AMD قرار خواهد داد.
البته، موضوع به همين جا ختم نشد و اينتل مدعي است كه Larrabee باعث منسوخ شدن GPUهاي امروزي خواهد شد. همين موضوع اسباب دور جديدي از بگومگوهاي رسانهاي ميان دو شركت را فراهم كرده و جنسن هانگ را بر آن داشت تا با كنايههايي مشابه پرسش ابتدايي اين يادداشت، تراشههاي گرافيكي مجتمع اينتل را به باد تمسخر بگيرد.
وي با اشاره به اينكه چيپستهاي مجتمع اينتل در دنياي پردازندههاي گرافيكي شوخياي بيش محسوب نميشود، مدعي شده بود كه حتي اگر اينتل تا سال 2010 كارايي تراشههاي گرافيكي خود را ده برابر كند، آنگاه تازه به كارايي محصولات كنوني nVidia خواهد رسيد.
همچنين nVidia طي كنفرانسي ادعاي اينتل مبتني بر سازگاري چيپستهاي GMA3100 اين شركت با نسخه Premium ويستا را كذب خواند. جالب آنكه دقايقي بعد اينتل در ايميلي خطاب به تحليلگران يادآوري كرد، دليل اغلب از كار افتادنهاي ويندوز ويستا درايورهاي ناقص و پراشكال nVidia است.
پاسخ بيدرنگ مدير nVidia مبني بر اينكه شركت متبوع وي هر هفته مجبور است از تعداد زيادي بازي جديد پشتيباني كند و چيپستهاي گرافيكي اينتل تنها براي استفاده در برنامههايي چون آفيس مناسب هستند، نشان داد كه رقابت اين دو شركت مدتها پيش از تبديل Larrabee از طرحي روي كاغذ به محصولي آماده بازار آغاز شده است.
اين موضوع البته چندان بيحكمت نيست؛ زيرا اين رقابت تنها به دليل اقدام اخير اينتل پا نگرفته است.
افزايش وجوه اشتراك پردازندههاي مركزي، گرافيكي يا CPU و GPU و پيشرفتهاي فني صورت گرفته در زمينه طراحي آنها بحثهاي مهم و گستردهاي را در زمينه چگونگي بهكارگيري و استفاده بهينه از اين منابع پردازشي به وجود آورده است.
صرفنظر از موضوعاتي همچون ايجاد توازن ميان تعداد پردازندههاي مركزي (و هستهها) و تراشههاي گرافيكي براي كسب بهترين نتيجه در كاربردهاي مختلف (بازي، كدگذاري ويديويي و...)، كه به نوعي دغدغههايي مقطعي محسوب ميشوند، اين روزها سير پيشرفت پردازندههاي مركزي باعث شده تا شعارهايي همچون «GPU مرده است! زندهباد CPU» (و گاه عكس آن) بيش از پيش شنيده شود.
جدا از هياهوهاي تبليغاتي، ورود به عصري جديد در پيشرفت منابع پردازشي و تحول آنها يك واقعيت ملموس است؛ اضافه شدن تعداد هستههاي پردازندههاي مركزي نمونه بارز اين قضيه است. اين رويكرد، علاوه بر اينكه باعث خواهد شد تا به زودي وارد دوران استفاده از پردازندههايي با دهها هسته شويم، به ديگر منابع پردازشي نيز در حال تسري است.
در حقيقت Larrabee يك معماري پردازشي مبتني بر تعداد زيادي هسته است كه پنجره جديدي را در اين عرصه خواهد گشود. اينتل با تعبيه تعدادي هسته ساده شده x86 (و تا حدي متفاوت) در Larrabee علاوه بر اينكه يك منبع پردازشي گرافيكي با ISA يا معماري مجموعه دستورالعمل آشنا براي توسعهدهندگان نرمافزار را معرفي ميكند، بلكه چشمانداز جديدي را پيش روي اين صنعت قرار ميدهد؛ چشماندازي كه در آن منابع پردازشي مشتمل بر تعداد زيادي هسته است كه برخي از آنها براي كاربردهاي عمومي، برخي ديگر براي كاربردهاي گرافيكي و... بهينه شدهاند.
شكل ديگر اين قضيه ميتواند همان چيزي باشد كه نخستين بار AMD در زمان تملك ATI مطرح كرد: پردازندههايي چندهستهاي كه تعدادي از هستههاي آن در واقع همان تراشههاي گرافيكي هستند.
نكته مهم آنكه نبايد تصور كرد تنها دليل اين رويكرد جديد بحث كارايي است. بلكه ميتوان مديريت بهتر منابع پردازشي از نظر توان مصرفي، كاهش هزينههاي توليد در مواردي خاص را از اهداف عمده اين يكپارچهسازي دانست. در صورت فراگير شدن چنين رويكردي بعيد نيست كه سازندگان سنتي GPU نظير nVidia نيز به اين جريان پيوسته و تراشههايي چند هستهاي طراحي كنند.
به هر حال سرعت پيشرفت اين رويكرد نشاندهنده اين نكته است كه تا آغاز عصر جديد پردازش فاصله چنداني باقي نمانده است. عصري كه در آن پردازندههاي كنوني، تراشههايي ابتدايي به نظر ميرسند.
عصر شبکه