Trance
26-04-08, 19:42
ايتنا - تحقيقات اخير نشان داده است كه حدود 62 درصد پروژههاي IT در زمان تعيين شده و يا با هزينه پيشبيني شده نتوانستهاند به انجام برسند. در واقع بسياري از پروژههاي IT قبل از اتمام، لغو شده و يا اصلاً پيادهسازي نشدهاند.
دلايل شكست پروژههاي IT
علي قادري*
تحقيقات اخير نشان داده است كه حدود 62 درصد پروژههاي IT در زمان تعيين شده و يا با هزينه پيشبيني شده نتوانستهاند به انجام برسند.
در واقع بسياري از پروژههاي IT قبل از اتمام، لغو شده و يا اصلاً پيادهسازي نشدهاند.
طبق آمار ماه آگوست 2007 ، از اين ميان، 49 درصد پروژهها دچار مشكل افزايش بودجه لازم، 47 درصد دچار مشكل هزينههاي نگهداري پيشبيني نشده و 41 درصد دچار مشكل عدم جوابگويي نيازها شدهاند.
دليل عمده شكست اين پروژهها مربوط به مديريت پروژه (Project Management) ميباشد.
به طور كلي پروژههاي IT بر اساس موفقيت به سه طبقه كلي تقسيم ميشوند:
• Successful Projects : پروژههايي كه به موقع و با هزينه تعيين شده و نيز با كليه ويژگيهاي تعريف شده به پايان رسيدهاند.
• Failed Projects : پروژههايي كه لغو شده و يا به مرحله پيادهسازي نرسيدهاند.
• Challenged Projects : پروژههايي كه با هزينه و يا زمان بيشتر و يا قابليتهاي كمتري،انجام و به بهرهبرداري رسيدهاند.
تيم پروژه، مشتريان پروژه و ديگر افراد درگير در آن ميتوانند از دلايل شكست يك پروژه IT باشند، اما دليل عمده شكست پروژه به مديريت پروژه و نيز فرهنگهاي سازماني برميگردد.
به طور كلي دلايل اصلي شكست پروژههاي IT عبارتند از :
1)-Poor Planning (طرح ريزي ضعيف) 2)-Unclear Goals and Objectives (اهداف و مقاصد غيرشفاف و نامشخص) 3)- Objective Changes during Projects (تغييرات اهداف پروژه در حين انجام آن) 5)- Lack of Executive Support and User Involvement (نقصان پشتيباني اجرايي و درگير نمودن كاربران در پروژه ) 6)- Failure to Communicate and Act as a Team (شكست در ايجاد ارتباط مدير پروژه با تيم پروژه) 7)- Inappropriate Skills (تجربههاي ناكافي و غيرمقتضي تيم پروژه) 8)- Lack of Testing and QA(Quality Assurance) standards(نقصان استانداردهاي تست و تضمين كيفيت) 9)- Users and Organizations Resistances (مقاومتهاي كاربران و سازمانها در پذيرش سيستمهاي جديد) ghaderi.ali@gmail.com 4)-Unrealistic Time or Resource Estimate (پيشبيني غيرواقعي زمان و يا منابع پروژه) نتيجهگيري:
مديران پروژه ميتوانند با رعايت توصيههاي زير احتمال شكست پروژهها را كاهش دهند:
• توجه به موارد بحراني موجود در پروژه و نيز مديريت تغييرات (Changes Management)
• انجام فرآيندهاي لازم جهت برخورد با ريسكهاي موجود در پروژه
• مشخص ساختن اهداف پروژه به صورت شفاف
• عدم استفاده از تخمين خطي در پيشبيني زمان و منابع پروژه
• پشتيباني گرفتن از مديريت اجرايي پروژه و ارتباط مستمر با تيم پروژه
• كسب اطمينان از وجود تجارب طرحريزي و استفاده از تكنولوژيهاي و راه حلهاي مناسب
• ايجاد پروسه تست و تضمين كيفيت پروژهها(Projects Quality Assurance)
دلايل شكست پروژههاي IT
علي قادري*
تحقيقات اخير نشان داده است كه حدود 62 درصد پروژههاي IT در زمان تعيين شده و يا با هزينه پيشبيني شده نتوانستهاند به انجام برسند.
در واقع بسياري از پروژههاي IT قبل از اتمام، لغو شده و يا اصلاً پيادهسازي نشدهاند.
طبق آمار ماه آگوست 2007 ، از اين ميان، 49 درصد پروژهها دچار مشكل افزايش بودجه لازم، 47 درصد دچار مشكل هزينههاي نگهداري پيشبيني نشده و 41 درصد دچار مشكل عدم جوابگويي نيازها شدهاند.
دليل عمده شكست اين پروژهها مربوط به مديريت پروژه (Project Management) ميباشد.
به طور كلي پروژههاي IT بر اساس موفقيت به سه طبقه كلي تقسيم ميشوند:
• Successful Projects : پروژههايي كه به موقع و با هزينه تعيين شده و نيز با كليه ويژگيهاي تعريف شده به پايان رسيدهاند.
• Failed Projects : پروژههايي كه لغو شده و يا به مرحله پيادهسازي نرسيدهاند.
• Challenged Projects : پروژههايي كه با هزينه و يا زمان بيشتر و يا قابليتهاي كمتري،انجام و به بهرهبرداري رسيدهاند.
تيم پروژه، مشتريان پروژه و ديگر افراد درگير در آن ميتوانند از دلايل شكست يك پروژه IT باشند، اما دليل عمده شكست پروژه به مديريت پروژه و نيز فرهنگهاي سازماني برميگردد.
به طور كلي دلايل اصلي شكست پروژههاي IT عبارتند از :
1)-Poor Planning (طرح ريزي ضعيف) 2)-Unclear Goals and Objectives (اهداف و مقاصد غيرشفاف و نامشخص) 3)- Objective Changes during Projects (تغييرات اهداف پروژه در حين انجام آن) 5)- Lack of Executive Support and User Involvement (نقصان پشتيباني اجرايي و درگير نمودن كاربران در پروژه ) 6)- Failure to Communicate and Act as a Team (شكست در ايجاد ارتباط مدير پروژه با تيم پروژه) 7)- Inappropriate Skills (تجربههاي ناكافي و غيرمقتضي تيم پروژه) 8)- Lack of Testing and QA(Quality Assurance) standards(نقصان استانداردهاي تست و تضمين كيفيت) 9)- Users and Organizations Resistances (مقاومتهاي كاربران و سازمانها در پذيرش سيستمهاي جديد) ghaderi.ali@gmail.com 4)-Unrealistic Time or Resource Estimate (پيشبيني غيرواقعي زمان و يا منابع پروژه) نتيجهگيري:
مديران پروژه ميتوانند با رعايت توصيههاي زير احتمال شكست پروژهها را كاهش دهند:
• توجه به موارد بحراني موجود در پروژه و نيز مديريت تغييرات (Changes Management)
• انجام فرآيندهاي لازم جهت برخورد با ريسكهاي موجود در پروژه
• مشخص ساختن اهداف پروژه به صورت شفاف
• عدم استفاده از تخمين خطي در پيشبيني زمان و منابع پروژه
• پشتيباني گرفتن از مديريت اجرايي پروژه و ارتباط مستمر با تيم پروژه
• كسب اطمينان از وجود تجارب طرحريزي و استفاده از تكنولوژيهاي و راه حلهاي مناسب
• ايجاد پروسه تست و تضمين كيفيت پروژهها(Projects Quality Assurance)