PDA

مشاهده نسخه کامل : بيست سال با ويندوز؟



Trance
29-02-08, 17:30
در سال 1985مايكرو سافت ، ويندوز را منتشر كرد كه با استقبال همگاني مواجه نشد، طي دو دهه بعد ويندوز كامل شد و در سراسر دنيا به استاندارد بالفعل OS تبديل شد.

ويندوز آنقدر همگاني شده است كه اغلب ما آنرا اثبات شده مي دانيم. ويندوز سيستم عاملي است كه تقريباً بر روي 95 درصد دسكتاپ ها و نوت بوك هايي كه در دنيا به فروش مي رسد مورد استفاده قرار گرفته و ديگر سيستم عامل ها را تنزيل مقام داده و به وسايلي صرفاً سرگرم تبديل مي كند. اما هميشه وضعيت به اين شكل كل نبوده و در واقع وقتيكه ويندوز بيست سال قبل براي اولين بار به بازار آمد چيزي بيش از يك سيستم عامل كم سرعت كه دير بالا مي آمد نبود و در پشت پيشگامان صنعتي اي چون اپل و زيراكس قرار مي گرفت. ويندوز هنوز جاي زيادي براي پيشرفت داشت.
هر چند كه اكنون ويندوز مطابق استاندارد جهاني است اما هنوز دقيقاً همان چيزي كه ما يا مايكروسافت مي خواهيم، نيست. من اخيراً با نزديك شدن به بيستمين سالروز مايكروسافت از دفتر مركزي آن ديدن كردم تا با تيم پشتيبان ويندوز صحبت كرده و لحظات مهم اين انقلاب، موقعيت فعلي و برنامه هاي آينده اش را منعكس كنم.
مايكروسافت امروزه با هزاران كارمندي كه در صدها مجتمع واقع در سراسر راموند واشنگتن دارد، شركتي بسيار بزرگ است. اما در سال 1983 كه من براي اولين بار محصولي را كه قرار بود تكامل يافته و ويندوز را بوجود آورد ديدم، مسئله اصلاً به اين شكل نبود اما بعد در طي هشت سال شركت پيشرفت كرده و تعداد كارمندانش به 400 نفر رسيد. در ابتدا آنرا سازنده برنامه هاي basic و ms-dos و سيستم عاملي كه چند سال قبل به IBM فروخته بود مي دانستند.
شركت هاي بسيار ديگري طي آن دوره كامپيوترهايي را ساختند كه MS-DOS را اجرا مي كردند اما مشكل اين بود كه اين كامپيوترها همه با هم سازگار نبودند. نسخه IBM كه PC-DOS ناميده مي شد سيستم استانداردي بود اما شركت هايي مانند Tenas Interments, Digital Equipment Corp و hp همگي سيستم هايي با تجهيزات گرافيكي مختلف ساختند.
طي چند سال بعد صنعت به سمت زيبايي « سازگاري IBM » حركت كرد اما بسياري از اين سيستم ها نمي توانستند برنامه هايي را كه مخصوص كامپيوترهاي شخصي IBM طراحي شده بود اجرا كنند.
« ما همه تمركز شركت را روي آن مي گذاريم »
اين يكي از اهداف اصلي پروژه اي بود كه قرار بود به ويندوز بيانجامد. پيش از آن « مدير رابط» خوانده مي شد و وقتيكه من براي اولين بار آنرا ديدم براي مجله اي به نام « محاسبات رايج» كار مي كردم. مدير رابط توسط تيم كوچكي كه رائورمالا يكي از آنها بود طراحي و ساخته شد. رائورمالا اولين برنامه ريز مدير رابط بود و بيش از 20 سال در حوزه هاي مختلف تجارت براي مايكروسافت كار كرد. بيل گيتس رئيس و مهندس ارشد نرم افزار مايكروسافت به خوبي به ياد مي آورد كه چقدر بر سرآن پروژه اذيت شدند.
گيتس مي گويد: « ما شوخي نمي كرديم كه مي گفتيم حاضريم همه شركت را روي آن بگذاريم، عجيب اين بود كه ما در آن زمان شركت كوچكي بوديم. ما بر سر پايه ريزي اين پلت فرم با شركت هاي بزرگتر از خودمان رقابت مي كرديم.»
وقتيكه « مدير رابط » براي اولين بار معرفي شد مايكروسافت در توضيح آن گفت اين انتخاب بر فراز همه سيستم هاي عامل شركت ها از جمله DOS و اگزنيكس و نسخه يونيكس مايكروسافت كار مي كند.
ما معتقد بوديم كه اين انتخاب رابط مجزايي را براي كنترل صفحه نمايش طراحي شده براساس بيت، سخت افزار گرافيكي، و تجهيزات مختلف O/I فراهم مي آورد. پايه هاي اصلي ويندوز آينده همگي در آنجا بودندـ پنجره هاي روي صفحه، تبادل ساده اطلاعات بين برنامه ها، آيكن هاي گرافيكي و حمايت از ماوس. يكي از ويژگي هاي اصلي وجود يك سري منوهاي دستوري در زير هر پنچره بود كه راه مشتركي را براي ورود به دستورها در همه برنامه ها ارائه مي داد.
يكي از دلايل وجود اينها اين بود كه در پاييز 1983 « نرم افزار يكپارچه » بزرگترين لغت رايج در صنعت بود كه با موفقيت Lotus 1-2-3 تحريك شد. در اين مرحله تعدادي از « محيط هاي عامل يكپارچه » جديد طراحي و ساخته شدند از جمله Apples lisa كه در اوايل همان سال وارد بازار شد، و يك Visicorps vision قابل توجه، Quarterdecks desa ( كه نهايتاً به DESQ View انجاميد ) Researchs conaurrentcpmc ديجيتال ( كه به خاطر قابليت انجام چند كارتن قابل توجه بود )

نگاهي به رقابت
البته گرافيك ها هم بخش مهمي از بحث را تشكيل مي دادند
در اين مرحله اپل روي پروژه Macintosh اش كار مي كرد و Digital Research بزودي Graphich Environment Maragement )GEM ) اش را معرفي كرد. اما همه از كاري تقليد مي كردند كه پيش از آن در مركز تحقيقات Palo Alto اگزوركس ( PARC ) در كاليفرنيا انجام شده بود.
گيتس با يادآوري آن زمان مي گويد: ( مطمئناً كاري كه در مركز تحقيقات palo Alto در ميان ديگر مراكز انجام شد شرط بندي ما را كه گفته بوديم شركت همه انرژي اش را صرف رابط گرافيكي خواهد كرد، تحت تاثير قرار داد.
گيتس افزود كه ويندوز فقط يك رابط كاربر گرافيكي نبود. او مي گويد « ويندوز در واقع دو چيز بود، گاهي اجرا كننده چندين برنامه بود كه صفحه نمايش را تقسيم كرده و تبادل اطلاعات را انجام مي داد و گاهي رابط گرافيكي بود »
چارلز سيموني كه در PARC كار كرده بود و در زمان شروع كار مايكرو سافت يكي از مهندسان اصلي برنامه هاي كاربردي بود مي گويد در مايكروسافت همه ازقدرت دروني ويندوز آگاه بودند. او مي گويد: « ما مي دانستيم كه رابط كاربر گرافيكي آينده روشني داشت » سپس چارلز مي افزايد كه شركت انتظار داشت اپل و اگزوركس هر دو در صحنه حضور داشته باشند.
جف ريكز كه در حال حاضر رئيس بخش بازرگاني مايكروسافت است و در سال 1981 به شركت پيوست اكنون از مطالعات گسترده اي كه روي رقبايشان داشتند مي گويد.
او كه با اپل كار كرده و با Lisa به خوبي آشنا بود مي گويد: « پايين اتاق من سه يا چهار شرت بودند، ما يك اگزروكس استار داشتيم بنابراين توانستيم رابط كاربر گرافيكي را فهميده و با آن بازي كنيم »

عرضه ويندوز 1
در نوامبر 1983 مايكروسافت ويندوز را به دنيا معرفي كرد و گفت كه ويندوز در « اواخر سه ماهه اول 1984 » در بازار موجود خواهد بود و نيز گفت ويندوز براي سيستم هايي طراحي شده كه در درايو فلاپي، RAM 192 KB و يك ماوس داشتند. اين مطمئناً آخرين باري نبود كه مايكروسافت مهلت مقررش را از دست مي داد و يا در تخمين سخت افزار مورد نياز دجار اشتباه مي شد. مجموعه نرم افزار اصلي ويندوز 1 در نوامبر 1985 همزمان با به معرض نمايش گذاري Comdem در لاس وگاس كارش را آغاز كرد. در آن مرحله، مايكروسافت توصيه مي كرد كه هنگام اجراي چند برنامه كاربردي و يا اجراي ويندوز همراه با 3 dos و يا نسخه بالاتر آن، بايد حداقل از 256kb رم يا 512kb بعلاوه يك درايو هارد استفاده كرد. اولين بررسي انجام شده در مجله PC كه در ماه فبريه 1986 انجام شد به اين مطلب اشاره داشت كه « ويندوز محدوديت هاي موجود از نظر سخت افزار را تحت فشار قرار مي دهد»
اولين نسخه بسياري از كارايي ها و ضماننتي را كه ويندوز امروزي دارد در خود داشت از جمله تقويم، نتپر، ترمينال، ماشين حساب، ساعت، windows Point, windos write، كنترل پنل ، reverse game منو در بالاي صفحه نمايش قرار داده شده بود و لبه پنجره ها نمي توانست روي هم قرار بگيرد در عوض مثل كاشي هايي روي هم پيچيده مي شدند بطوريكه هر كدام بعد از ديگري بود.
اولين نسخه هاي ويندوز بعنوان « محيط هاي عاملي » در دسترس بودند كه قابليت اجراي همراه با dos را داشتند و يا ص130

Windows 3
تغييرات زيادي در ويندوز 3 كه در مي 1990 به بازار آمد بوجود آمده بود. اين تغييرات موانعي را كه بر سر راه نسخه هاي قبلي بود مدنظر قرار مي داد. اين نسخه مديريت برنامه و مديريت فايل را معرفي كرد كه در سالهاي بعد به دو ويژگي مهم ويندوز تبديل شدند. و شايد مهم تر از همه اينكه ويندوز 3 اولين نسخه اي بود كه اجازه مي داد برنامه ها از حافظه بيشتر از 640kb استفاده كنند.
در واقع ويندوز 3 اولين نسخه اي از ويندوز بود كه براي اولين بار به درستي كارش را آغاز كرد اما در اين بين استراتژي سيستم عامل مايكروسافت پيچيده تر شده بود. در اوايل 1987 وقتيكه IBM ماشين هاي PS/S جديدش را معرفي كرد، مايكروسافت و IBM متشركاً اعلام كرده بودند كه روي OS/2 كار مي كنند. هر دو شركت به عنوان بخشي از اين معامله، در حال ترويج OS/2 بعنوان آينده دراز مدت سيستم هاي عامل بودند. آنها دو نسخه كه يكي براساس ويژگي ها بود (1) و ديگري نسخه اي بود با مديريت نمايش گرافيكي (1/1) را وارد بازار كردند.
OS/2, IBM را بصورت يك نسخه استاندارد و نيز يك نسخه بسط يافته عرضه كرده بود كه شامل قابليت عملكرد بانك داده ها مي شدند. مايكروسافت تنها در نسخه استاندارد مشاركت داشت و مي كوشيد كه آنرا به شركت هاي سخت افزار بيشتري بفروشد.
نسخه بسط يافته تنها توسط IBM به فروش مي رسيد و مخصوص سخت افزار IBM طراحي شده بود.

اين ايده چه كسي بود ؟
نگاهي به پشت پرده تولد CUI و محققاني كه در ساخت ويندوز نقش بسزايي داشتند.
بديهي است كه ويژگي هاي اصلي رابط ويندوز يعني آيكن هاي گرافيكي، منوهاي با قابليت استفاده سريع و پنجره هاي برنامه هاي كاربردي اي كه رويهم قرار مي گيرند و نام OS را به آن دادند- از مايكروسافت منشات نگرفتند. توترنر حتي در اين باره فيلمي ساخت و آنتوني مشيل هاي و نووا وايل در كتاب Pirates of silicon valley با افشاگري اصل ويندوز CUI را مربوط به چندين سال قبل از مايكروسافت عنوان كردند.
به خاطر كتاب Pirates و چند كتاب ديگر روزنامه ها، ماقلات و مجلاتي كه طي آن سالها منتشر شدند حتي حاشيه اي ترين افراد دنياي كامپيوتر هم به شما خواند گفت كه مايكروسافت ايده اين كار را از اپل دزديده و اپل هم از اگزروكس PARC، مركز تحقيقات مشهور پالوآلتو در كاليفرنيا كه در دهه 1970 آغاز به كار كرد.
شايد دزدي لغت اغراق آميزي باشد اما اين حقيقت را نمي توان انكار كرد كه اپل مكينتاش در سال 1984 يعني يك سال قبل از ظهور ويندوز براي اولين بار، يك CUI مشابه را به دنيا معرفي كرد. و قضيه ديدار آقاي استيو جونز موسس شركت اپل در سال 1979 از اگزروكس PARC نيز صحت دارد. و در ادامه داستان به اين شكل پيش مي رود كه ايده مكينتاش زماني شكل گرفت كه جايز دمويي از smalltalk را ديد، يك محيط برنامه ريزي و محاسباتي كه طي دهه قبل توسط تيمي از محققان PARC ساخته شده بود.
اصل ويندوز GUI حقي به بيش از آن بر مي گردد. تيم smalltalk به شدت تحت تاثير پروژه هاي كامپيوتري مختلفي بودند كه به اوايل دهه 1960 بر مي گشتند. ديوراسبون كه در سال 1974 به تيم smalltalk پيوست به كار افرادي چون ايودن ساترلند اشاره مي كند كه يك رابط كاربر گرافيكي به نام SKETCHPED را بعنوان بخشي از رساله دكترايش در سال 1963 در دانشكده تكنولوژي ماساچوست سبط و نيز باب بارتون كه در سال 1961 كه در Burroughs corp بود ماشيني به نام B5500 را ساخت. اما مهمترين تاثير شايد از جانب NLS بوده، يك سيستم آنلاين كه تقريباً در همان زمان توسط داگلاس انگلبرت و گروهي از محققاتي اسنفورد (SRI) ساخته شد.
NLS اولين سيستمي بود كه رابط اش را بصورت بخش هاي شبه پنجره جدا سازمان دهي كرد و به كاربران امكان جستجو در اين بخش ها را داد، ماوس كامپيوتر يكي ديگر از ا ختراعات انگلبرت بود. او مي گويد: حتي پيش از آن هم ما مفهوم چند پنجره را در دست داشتيم. او اكنون مديريت موسسه Boot strap كه يك سازمان پژوهشي تكنولوژي است را در دست دارد. و مي گويد: هر برنامه كاربردي مي تواند چند پنجره را با هم مديريت كند و شما مي توانيد به راحتي اشياء پاراگراف ها و كلمات را در بين اين پنجره ها جابجا كنيد.
NLS با اجراي شبكه ARPA كه يك شبكه دولتي بوده و بعد تبديل به اينترنت شد، از زمان خود جلو بود و توانست جلسات تصويري زنده را ارائه دهد و تنها مدتي بعد از آن بود كه چيزي مشابه آنچه كه ما اكنون كنترل از راه دور مي خوانيم را به دنيا عرضه كرد. انگلبرت مي گويد: من مي توانستم آنچه را كه روي صفحه كامپيوتر شما بود ببينيم و شما مي توانستيد كنترل ماوس و صفحه كليدتان را به من مي توانستم عملاً به شما نحوه انجام كاري را بياموزم.
در اوايل دهه 1970 تعدادي از محققان انگلبرت از جمله باب بلويل، بيل دووال و چالز ايرباي به اگزروكس PARC رفتند و در آنجا در ساخت smalltalk و دو محيط محاسباتي ديگر در دست توسعه در آزمايشگاه تحقيقات مشاركت كردند كه يكي از اين محيط ها براساس زبان برنامه ريزي ISP بود و ديگري براساس Mesa.
تبادلات زيادي بين اني سه پالت فرم انجام مي گرفت. ديوراسبون مي گويد: آنها به موازات يكديگر رشد مي كردند بسياري از برنامه ها اول روي يكي از پلت فرم ها به نمايش در مي آمد بعد اگر به اندازه كافي خوب بود بلافاصله روي دو پلت فرم ديگر نيز نشان داده مي شد.
نهايتاً همه آنها از يك رابط گرافيكي استفاده مي كردند اما پلت فرم smalltalk اولين پلت فرمي بود كه از پنجره هاي هم پوشي استفاده كرد كه مي توانستند به راحتي در هر كجا قابل دسترسي باشند. در سيستم انگلبرت، پنجره ها بصورت عرضي نمايش داده مي شوند كه هر كدام روي ديگري قرار مي گرفت و پنجره هاي اصلي روي پلت فرم smalltalk محدوديت هاي مشابهي داشتند، بيت هايي كه رابط monochrome سيستم را مي ساختند بصورت تكه ها يا لغات 16 بيتي گروه بندي شده بودند و پنجره ها بايد از لبه يك لغت شروع و يا در آنجا تمام مي شدند.
رابسون مي گويد: ساختار ايجاد يك پنجره براي انتقال گروههاي تصويري bit ناميده مي شود و مردم همچنان مي گفتند بهتر نبود اگر ما blitاي داشتيم كه براساس مرزهاي بيتي كار مي كرد تا اينكه براساس مرزهاي واژه اي ؟ چون در اين صورت ما مي توانستيم پنجره ها را روي صفحه به هر جا كه مي خواهيم بكشيم. همكار رابسون، دن انجليس، يك هفته كارش را ترك كرده و روي ساختاري كه bit built ناميده شد، كار كرد و به اين ترتيب پنجره هاي هم پوش ساخته شدند.
استيوجابز و آن ديدار معرفي كه از PARC داشت رهگشاي كار بودند. اپل در توسعه Mac و حتي پيش از آن در ساخت پلت فرم GUI به نام Lisa، چندين تن از رهبران محقق PARC را به كار گرفت. باب بلويل بعد از خروج از گروه SRI انگلبرت و حضور در PARC به اپل پيوست او حتي درا وايل دهه 1980 ديداري را بين جابز و انگلبرت ترتيب داد.
هر چند كه همه بازديد از PARC را به ياد مي آورند اما بي شك اين ديدار تاثير به سزايي روي Mac و Lisa داشت.
اما جابز مصربود كه GUI را در مسير جديدي پيش ميبرد. انگلبرت مي گويد: وقتي كه به ماوس سه دكمه اي من نگاه كرد گفت سه دكمه خيلي زياد است، او با اطمينان مي گفت تنها يك دكمه كافي است.
جابزايده كلي ماوس را گرفت و خود آنرا ساخت.
تنها چند سال بعد بيل گيتس همان كار را انجام داد... كيدمتز

ويندوز 95
در آگوست 1995 كه ويندوز 95 به بازار آمد پيوند بين مايكروسافت و IBM هنوز كمل نشده بود اما اين دو شركت در يك جنگ مشاجره آيند سيستم هاي عامل شركت داشتند.
اين دو شركت در اواخر 1990 راهتان را از هم جدا كردند. IBM همچنان به ادامه كار OS/2 با مديريت نمايش پرداخت و مايكروسافت در كنار ادامه كار نسخه هاي مختلف ويندوز 3 همچنان روي نسخه بعدي OS/2 كار مي كرد تا اينكه آنرا به آنچه كه ويندوز NT ناميده مي شد تبديل كرد. اين نسخه كه ويندوز NT 1/3 ناميده شد در اواخر 1993 معرفي شد ( اين عدد به اين خاطر انتخاب شد كه ويندوز 1/3 را منعكس سازد ) اين اولين نسخه ازويندوز بود كه از يك سيستم عامل كامل 32 بيتي برخورداد بود و بسياري از مباني ويندوز فعلي را در خود داشت.
اكنون مايكروسافت از Chicago مي گفت، اسم رمزي كه براي محصولش يعني ويندوز 95 انتخاب كرده بود، و IBM در مقابل از OS/2 wrap مي گفت.
هر چند كه ويندوز 3/1NT در بازار سرورها به موفقيت دست يافت اما در موقعيت هاي منتشري شركت ها از آن پرهيز مي كردند زيرا اين نسخه به منابعي بيش از آنچه كه PCها داشتند نياز داشت. جيم آلچين در توضيح مي گويد: سرعت پيشرفت ما بيشتر از سخت افزار بود، در عوض به نظر مي رسيد دنيا براي پذيرش ويندوز 95، كه نياز به منابع كمتري داشت قابليت سازگاري اش با ويندوز 1/3 و برنامه هاي كاربردي Dos بيشتر بود، آمادگي داشت.
يك سيستم عامل 32 بيتي براي كامپيوترهاي مشتري طراحي شد، ويندوز 95 اولين ويندوز از سري ويندوزهاي ثابت بود كه سيستم هاي عامل را دربر گرفت. نسخه هاي 1 تا 11/3 ويندوز براي اجراي همراه با Dos طراحي شده بودند. ويندوز 95 تنها براي شروع نياز به پروسسور 386 يا بيشتر، 4MB رم و حداقل 40MB فضاي خالي هارد داشت، اما طبق معمول مردم براي بهره وري كامل از سيستم بيش از اين را مي خواستند و آن بيشتر خصوصيات ويندوز امروزي را براي اولين بار به دنيا معرفي كرد، خصوصياتي مانند آيكن هاي drog and drop منوي معروف استارت و بسياري از ديگر ويژگي هاي اينترنتي و شبكه اي.

تبليغات بيشتر، قابليت سازگاري كمتر
ويندوز 95 همانند بسياري از ويندوزهاي منتشر شده ديگر در طي آن سالها خيلي ديرتر از آنچه كه انتظار مي رفت به بازار آمد. بنابه گفته ديويد كل فشار براي قابليت سازگاري برنامه هاي كاربردي علت اصلي اين تاخير بود. ديويد در آن زمان مدير برنامه ريزي ويندوز بود و اكنون معاون ارشد MSN مايكروسافت و گروه خدمات خصوصي است. كل مي گويد تا آن زمان قابليت سازگاري ويندوز 3 مسئله چندان مهمي نبود زيرا در كل تعداد كاربران و برنامه هاي كاربردي بسيار كم بود. اما با انتشار ويندوز 1/3 قضيه فرق كرد.
اما طي تعطيلات سال 1994 همه چيز بهم ريخت و موقعيت اضطراري پيش آمد. كل با يادآوري آن زمان مي گويد: فكر مي كرديم كار ويندوز 95 تمام شده و كامل است اما سپس تقريباً صدها برنامه مولتي مديا طي تعطيلات بيرون آمدند كه اجرا نمي شدند و ما شروع به تست آنها كرديم.
كل مي گويد: ما سوار كاميون تويوتاي كوچكي كه من داشتم شديم و به سمت Egghead حركت كرده و از هر يك از برنامه هاي كاربردي مولتي مدياي موجود مغازه يكي را خريديم. يك كاميون تويوتاي كوچك را تصور كنيد كه عقبش پرشده از جعبه هاي برنامه هاي كاربردي، بازي ها و انواع خرت و پرت هاي مولتي مديا ما همه آنه را دوباره خريديم و با كاميونمان به مجتمع شركت برگردانديم سپس آنها را به كارمندانمان داده و گفتيم: قرار است همه اينها دوباره تست شوند.

مرا روشن كنيد
همان طور كه پيش بيني عموم نشان مي داد حل مشكل هشت ماه ديگر زمان بود. زمانيكه در آگوست 1995 ويندوز 95 كارش را رسماً آغاز كرد مبالغه هاي بي سابقه اي آنرا در برگرفت. همراه اولين مبارزه تبليغاتي بزرگ براي ويندوز (به اين شكل كه rolling stone ها مي خواندند من را روشن كنيد) اولين بار كه نرم افزار را وارد بازار كرديم مردم براي خريدن آن صف كشيدند و در چهار روز اول بيش از يك ميليون كپي از آن فروخته شد. (در عوض وقتيكه ويندوز 1/3 وارد بازار شد طبق آمار مايكروسافت طي دو ماه سه ميليون كپي از آن به فروش رسيد)
آن همه جنجال براي چه بود؟ بردسيلوربرگ مي گويد: آن از بسياري جهات طوفاني بود متشكل از همه اين اجزايي مهم محرك كه به يك باره و با هم اتفاق مي افتد.
شما مي توانستيد با پرداخت مبلغي ناچيز PCهايي را بخريد كه از نمايش گرافيكي بسيار خوب و هاردي با اندازه مناسب برخوردار بودند. مردم مي توانستند به اينترنت وصل شوند و بنابراين همه اجزاء اينترنت با هم در يك جا جمع شوند. شما نرم افزاري را داشتيد كه استفاده از آن بطور چشم گيري آسان بود.
يوسف مهدي كه در آن سالها روي برنامه هاي كاربردي ويندوز كار مي كرد و اكنون MSN را اداره مي كند نيز معتقد است كه ويندوز 95 درست در زماني كه بايد ساخته مي شد ساخته شد او مي گويد : من فكر ميكنم ما براي بخشي از آن نمي توانيم اعتبار لازم را كسب كنيم ما بايد با اين پديده تبديل شدن PC به يك روند كلي در خانه ها حركت مي كرديم.
جوبلفيور كه در آن زمان روي رابط كار مي كرد و اكنون مدير كل بخش ويندوز eHome است مي گويد: براي برآورده ساختن خواسته هاي اين گروه عظيم كاربران لازم بود در زمان توسعه ويندوز 95 تغييرات مهمي را در طراحي آن ايجاد كنيم. او افزود بطور مثال بايد دسترسي به فايل ها و برنامه ها را نسبت به نسخه هاي قبلي راحت تر مي كرديم. اين تغييرات زمان بر اما ضروري بود.
يكي ديگر از ويژگي هاي چشمگير ويندوز 95 تغيير بزرگي بود كه در برنامه هاي كاربردي ايجاد كرده بود، در حاليكه بيشتر برنامه هاي كاربردي قبلي ويندوز در آن قابل اجرا بودند اما اين نسخه واقعاً براي برنامه هاي 32 بيتي طراحي شده بود. موفق ترين اين برنامه ها نسخه جديدي از مايكروسافت آفيس بود. جف ريكس در تحولات آفيس را در ظهور كارمندان ارشد اطلاعاتي در بسياري از شركت ها در اواخر دهه 1980 و اوايل 1990 دنبال مي كند. آنها خواهان نرم افزاري يكدست بودند، لذا مايكروسافت روي ساخت يك مجموعه يكدست كار كرد.
رهبري تيم برنامه هاي كاربردي را مايك مپلز بعهده داشت كه از IBM به مايكروسافت پيوسته بود. اين تيم بايد دوباره پروسه ساخت و توسعه برنامه ها را بررسي كرده و روي كليت مجموعه تمركز مي كرد نه فقط روي تك تك برنامه ها به صورت جداگانه در نتيجه برنامه هاي كاربردي آفيس شروع به استفاده از چندين كد مشترك كرد مثل كتابخانه هاي با اتصال پويا كه نشانگر رابط استفاده كنندگان زيادي بود. ريكز مي گويد: اين همان ساختاري است كه ما امروز داريم.
سازندگان ديگر همين راه را در پيش گرفتند و به زودي برنامه هاي زيادي براي آن سيستم ساخته مي شوند از جمله برنامه اي كه هيجان و بحث و جدل را برانگيخت.

ويندوز ME, 98
ويندوز 98 كه در سال 1998 وارد بازار شد نسخه اي از IE بود كه بسياري از مردم تا سالها از آن استفاده كردند ملزومات سخت افزاري ليست شده شامل يك رم 16MB با سرعت 486 يا بيشتر و حداقل 120MB فضاي خالي هارد مي شد.
سال بعد از آن نسخه دوم ويندوز 98 به بازار آمد و بعد از آن ويندوز ME (نسخه Mikkennium) كه هر دو نسخه پيشرفت هاي اندكي داشتند.
اما در آن زمان بيشتر افراد تيم ويندوز روي NT متمركز شده بودند. در آگوست 1996 مايكروسافت ويندوز NT4 را با اسم كه Cairo وارد بازار كرد. انتظار مي رفت كه پروژه Cario شامل يك سيستم فايلي مطابق با هدف باشد اما اين نسخه منتشر نشد و تكرار فعلي آن با نام winFS هنوز وارد بازار نشده و حتي در نسخه Vista نيز آنرا نخواهيم ديد.
NT در اصل طراحي شده بود تا علاوه بر آن انواع مختلف API را امكان پذير سازد- مديريت نمايش Posix, OS/2 (نسخه اي از unix) و البته ويندوز كه با موفقيت 95win32 API به مركز توجه NT4 تبديل شد.
آلچين مي گويد مايكروسافت كوشيده بود كه كاربران شركتي را به حركت به سمت ويندوز NT وارد، اما اين مسئله درمورد نسخه هاي قبلي رخ نداد.
اگر راستش را بخواهيد ؟
XP& Viste

ويندوز Vista
نسل فعلي ويندوز از بسياري جهات با پروژه اي به نام NT5 آغاز شد كه ابتدا در سال 1997 عرضه شد و پس از آن به عنوان ويندوز 2000 در فبريه 2000 وارد بازار شد.
ويندوز 2000 اصول NT را گرفته و اصلاحاتي را به آن افزود از جمله حمايت بيشتر كامپيوترهاي نت بوك، حمايت Play, Plug و اصلاحات ديگري از اين قبيل اين نسخه به سيستم هسته اي دسكتاپ و محصولات سرور تبديل شد.
در اكتبر 2001 مايكروسافت رابط كاربر و قابليت سازگاري نرم افزاري ويندوز 98 را به هسته اصلي ويندوز 2000 افزود تا ويندوز XP را كه همچنان سيستم عامل اصلي شركت است بسازد.
XP Home كه ادامه سري Windows 98/ME بود و XP Professional كه ادامه ويندوز 2000 بود. هر دو از اكو اصلي يكساني استفاده كردند اما نسخه Pro چند خصوصيت بيشتر داشت و هدف اصلي آن مديريت و اجراي شبكه اي بود.
كريس جونز معاون مشترك ساخت سيستم هاي عامل هسته اي ويندوز مي گويد مشكلي كه با windows XP داشتيم اين بود كه به كاربران راه هاي جديدي را براي استفاده از سيستم هايشان بدهيم و در عين حال ويژگي هاي نسخه هاي قبلي را كه مورد رضايت و تحسين آنها بوده حفظ كنيم.
جونز مي گويد: مسئله بسيار ارزشمندي كه در مورد XP وجود داشت اين بود كه اساس XP يكسان بود تتنها ظاهري جديد، مجموعه جديدي از تجارب در مورد عكس ها و موسيقي و بعضي سناريوهاي جديد در آن ديده مي شد. اما XP موتور جديدي را در خود داشت. بنابراين اين تنها راه ممكن بود، راهي با قابليت اطمينان بسيار بالا.
شايد جزئيات اصلي رابط كاربر تغيير چنداني نكرده باشد اما UI grou yoe Belfiore به راههاي مختلفي اشاره مي كند كه امروزه به مردم از طريق آنها مي توانند از سايت هاي شبكه اي، دوربين و مولتي مديا استفاده كنند. او مي گويد اگر شما امروز به كسي كه عادت داشته از ويندوز XP استفاده كند و كارهايش را با آن انجام دهد، PCاي را بدهيد كه ويندوز 95 را اجرا مي كند او فكر مي كند كه اين PC متعلق به عصر حجر است.

تغييرات ويندوز XP
از زمانيكه ويندوز XP منتشر شده مايكروسافت كه XP را گرفته و چند تغيير اضافي را در آن ايجاد كرده در پاليز 2002 مايكروسافت Media Center Edition ويندوز XP را معرفي كرد كه يك رابط 10 فوتي را براي ديدن انواع فايلهاي مولتي مديا كاناپه اتاق نشيمن گرفته تا صندلي معمول شركتي به آن افزوده بود. Media Center Edition قابليت ضبط تلويزيوني را نيز داشت. بلعيد مي گويد وقتيكه مولتي مديا بوجود آمد زمان در حال تغيير بود. مايكروسافت بايد ديجيتالي شدن محتويات و راههايي كه مردم براي بهره وري از آن مي خواستند را شناسايي مي كرد. ايده اين بود كه مشا مي توانستيد محتوياتتان را در فضايي ذخيره كنيد و بعد از جاهاي ديگر به آن دست يابيد.
مركز Media كارش را كه به كندي شروع كرد اما در ماههاي آخر كم كم سهم بيشتري را دربازار خرده فروشي دسكتاپ آمريكا بدست آورد.
تغيير ديگر winXP كه حداقل تاكنون مخاطب كمتري داشته Tablet PC Edition است. بلغيور مي گويد: اين نوع تغييرات واقعاً چشمگير در چگونگي هدر دهي تكنولوژي توسط مردم زمان گير است.
مايكروسافت همچنين يك نسخه 64 بيتي از OS را منتشر كرد كه در ابتدا ايستگاههاي كاري و سرورها را مورد هدف قرار مي داد. جالب تر از همه انواع تغييراتي بود كه به عنوان بخشي از به روز سازي ويندوز يعني پروسه جديدي كه با winXPمعرفي شده بود، ارائه گرديده بود. مدياپلير ويندوز رشد كرده و كدهاي جديد و يك رابط كاربر جديد را در برگرفت و شايد مهم تر از همه اين بود كه سال گذشته مايكروسافت يك بستر خدماتي به نام SP2 را معرفي كرد كه بسياري از موضوعات امنيتي‌اي را که کاربران را طي سالهاي قبل بر ستوه آورده بود مدنظر مي‌گرفت. اين بسته شامل يک فايروال داخلي و چندين فکليس براي حفره‌هاي امنيتي شناخته شده مي‌شد. آلچين مي‌گويد اينترنت و تهديداتي که امروزه در پي داشته باعث شد مايکروسافت استراتژي امنيتي‌اش را تغيير دهد. او مي‌گويد: اگر تنها زماني که ممکن است اتفاق بدي براي کامپيوتر رخ بدهد زماني باشد که شما فقط مي‌توانيد يک فلاپي يا ديگر ابزارهاي جانبي داراي USB را به کامپيوتر وصل کنيد< ممکن است شما باز هم بخواهيد که سيستم کنترلي وجود داشته باشد که درمقابل اين نوع دسترسي کلاسيک ايمن باشد و اين همان چيزي است که NT دارا بود. او مي‌افزايد Curueball اينترنت همه را شگفت زده کرد.

Vista چه چيزي را با خود خواهد آورد
اکنون که مايکروسافت ويندوز Vista که قرار شده در نيمه دوم 2006 وارد بازار شود، را مي‌سازد امنيت دردرجه اول اهميت است. شرکت از فشار مضاعفي که براي مطمئن، واضح و مرتبط ساختن Vista وجود داشت سخن مي‌گويد.
کمک به مردم براي مجسم کردن و سازماندهي بهتر اطلاعاتشان هدفي ديگر است و به همين خاطر است که رابط کاربر هنوز در حال تغيير است.
کرسس جونز مي‌گويد عملکردهايي خاص، مانند دستورات، نيز ممکن است تغيير کنند که کاربران را وامي‌دارند نوشتن به شيوه‌هاي مختلف را بياموزند. او مي‌گويد چانتس مايکروسافت اين است که تغييرات لازم را براي مشهورتر کردن رابط ايجاد کند اما نبايد اين تغييرات به حدي باشد که کاربران احساس سردرگمي کنند.
نکته جالب‌تر در مورد Vista جستجوي يکپارچه جديدش خواهد بود. جونز معتقد است به خاطر ابزار جستجوي متن کاملي که مردم به طور مثال در Microsoft يا Googel استفاده مي‌کنند آموختن سازگاري يافتن با عملکرد جديد جستجو زمان زيادي نمي برد. در Vista جستجو عنوان بخشي از OS است و هر فايلي بطور اتوماتيک در فهرست راهنما وارد مي شود.
برنامه هاي کاربردي قادر خواهند بود فايلها را از طريق يک منوي جستجو باز کنند و نحوه تفکر شما در مورد مکان و چگونگي ذخيره فايلهايتان را عوض کنند.
بيل گيتس مي گويد کاربران Vista متوجه تغييرات مهمي در ساختار منوهاي برنامه هاي کاربردي از زمان معرفي نسخه هاي اوليه Mac و برنامه‌هاي کاربردي ويندوز در دهه 1980 خواهند شد.
گيتس مي‌گويد: جالب است که اکنون پس از گذشت 20 سال اين اولين بار است که ما واقعاً آن روش ساختار منوي يک سطحي را پيش گرفته و مي‌گوييم که اين روش براي برنامه‌هي کاربردي بهره‌وري راهش را طي کرده است. آنچه که 12 رابط کاربر آفيس انجام مي‌دهند فوق العاده جالب و مبهوت کننده است اما بعضي افراد در مقابل اين تغييرات مقاومت مي‌کنند. اما احتمالاً چهار يا پنج سال قبل بود که روش منو متوقف شد.
Vista در پشت ظاهرش ويژگي‌هاي جديد زيادي خواهد داشت از جمله يک موتور گرافيکي جديد با دستوراتي جديد براي برنامه‌ريزان، يک مدل برنامه‌ريزي جديد، درايورهاي جديد، و ويژگي‌هاي امنيتي که اجرا را در هرزمان براي کاربران آسانتر مي‌سازد بدون اينکه اين کاربران از امتيازات مديريتي برخوردار باشند.
اما بعضي چيزهايي که مايکروسافت طي اين سالها از آن‌ها سخن گفته در Vista موجود نخواهند بود، از جمله پايگاه امنيتي حاسباتي نسل بعدي، طرحي براي اجراي وظايف امنيتي جداي از وظايف نرمال و winfs بعنوان يک سيستم فايل براساس هدف که آلچين سالها در حال ساخته آن بوده، هر چند که winfs در حال حاضر در مرحله آزمايش بتا است اما انتظار نمي رود که در نسخه اوليه Vista موجود باشد.

استراتژي‌هاي جديد
مايکروسافت اميدوار است فاصله زماني بين انتشار نسل‌هاي بعدي سيستم‌هاي عامل کم‌تر شود. جونز مي‌گويد در طي دوره پنج ساله بين انتشار XP و Vista توسط مايکروسافت، اپل در محصول نهايي‌اش تغييرات مثبت زيادي ايجاد کرده و قيمت آنها را مدام بالا مي‌برد. او مي‌گويد آنچه که براي مايکروسافت سوال است اين است که « کجا بايد قيمت‌ها را بالا برده و کجا نبايد اينکار را بکنيم؟ »
جونز مي‌گويد بطور مثال به روز کردن‌هاي امنيتي بايد بخشي از معافيت‌هاي OS مي‌بود که مردم هزينه‌اش را مي‌پردازندو مکمل‌هاي بسيار ديگري هم هستند که بطور رايگان به ويندوز افزوده شدند زيرا توسعه سيستم‌ها از اين نظر براي سازندگان خوب است.
او مي‌گويد اما مايکروسافت هنوز بايد به اين نتيجه برسد که براي کداميک از مکمل‌ها بايد هزينه اضافي دريافت کند.
همچنين مايکروسافت هميشه در پي يافتن راههايي براي ساخت نسخه‌هاي جديد سيستم عامل است، نسخه‌هايي آنچنان جالب و چشمگير که مردم براي خواستن آنها وسوسه شوند.
آلچين مي‌گويد: اولاً بهتر است در نرم‌افزارمان مجموعه‌اي از قابليت‌هاي وسوسه کننده را ارائه دهيم. ثانياً بهتر است روي مشکلات کار و مهاجرت که امروزه دامنگير مردم است کار کنيم. به آينده که نگاه مي‌کنيم مي‌بينيم ما بايد کار بهتري انجام دهيم.

کليد موفقيت‌هاي گذشته ويندوز
گيتس مي‌گويد اگر به گذشته نگاه کني دو چيز مهم که منجر به موفقيت ويندوز شد يکي ايجاد استاندارد نوشتاري براي سازندگان برنامه‌هاي کاربردي بود و ديگري ايجاد رابطي استاندارد و شهودي براي کاربران.
گيتس مي‌گويد: ما از مدل‌هاي توسعه‌اي استفاده کرده‌ايم که به گذشته مربوط مي‌شود اما اين سرويس‌هاي جديد را هم براي طبقات جديد برنامه‌هاي کاربردي فراهم مي‌آورد. برنامه‌هاي کاربردي را خودمان ساخته و با آفيس از آن استفاده مي‌کنيم، اما اين گستردگي برنامه‌هاي کاربردي است که ويندوز را از چنان استاندارد قوي‌اي برخوردار ساخته و مدل کاربران مانند اين است که شما مي‌توانيد به سمت هر ماشيني که مي‌خواهيد رفته و نحوه استفاده از آنرا ياد بگيريد.
او مي‌افزايد اکنون هر دو مدل بايد متحول شوند. ما نياز به مدلي داريم که مثل ويندوز Single device J Centric نبوده اما همه اين سرويس‌هاي ارزشمندتر، که شامل خدمات محلي و از راه دور مي‌شوند را به کاربران و توسعه دهندگان ارائه دهد.
او خاطرنشان مي‌سازد که UIهاي اصلي اساساً تغييرزيادي نکرده‌اند. من مي‌توانم ويندوز UI2 را به شما نشان دهم و شما خواهيد ديد که چيزهايي مثل ميله زيرين در آن وجود نداشته اما چنين چيزي براي کاربران امروزي ويندوز کاملاً آشناست.
گيتس مي‌گويد: اکنون دقت آن رسيده که رابط کاربر را به سطح جديدي برسانيم چنان تغييراتي هميشه خطرناک است همانطور که حرکت از Dos به ويندوز اينگونه بود. اما هدف همچنان ايجاد يک مدل کاربر و يک مدل توسعه دهنده مشترک است.
اين مزايا به همان اندازه که در شروع کار مطرح بوند امروز هم مطرح‌اند.

مصاحبه با بيل گيتس
بيل گيتس در سال 1975 از سال سوم دانشکده هاروارد انصراف داد تا وقتش را به مايکروسافت، شرکتي که با کمک دوست دوران کودکي‌اش Paul Allen تاسيس کرده بود اختصاص دهد. سي سال بعد، گيتس به عنوان رئيس و مهندس ارشد نرم‌افزار مايکروسافت با سر دبير ارشد مجله PC ميشل جي ميلر در مورد فراز و نشيب‌هاي رشد هسته تجارت مايکروسافت يعني ويندوز بحث مي کند.

س ـ به نظر خودتان مهمترين تصميمي که باعث شد ويندوز آنقدر موفق باشد چه بود؟
ج ـ PCها قدرت انجام رابط گرافيکي را نداشتند لذا نوشتن يک کد هوشمند و منتظر شدن براي رشد و رسيدن سخت‌افزار به آن بخش مهمي از مسئله بود. علاوه بر اين توسعه برنامه‌هاي کاربردي گرافيکي نيز کار سختي بود. PARC و Xerox هيچگاه به فکرشان نرسيد که از مجموعه عظيمي از توسعه دهندگان براي نوشتن اين برنامه‌هاي کاربردي فاقد مدل استفاده کنند. بنابراين کليد مسئله داشتن مجموعه مناسبي از ابزار و تبليغ درست در پشت ويندوز بود.
اساساً ما در دهه اول ويندوز را به سمت مقبوليت عمومي پيش برديم و در دهه دوم ويندوز به يک روند کلي تبديل شده بود. بنابراين تحول و پيشرفت زيادي وجود داشت اما اينکه آيا اين روش روش درستي بود يا نه مسئله نبود.

س ـ وقتيکه 22 سال قبل ويندوز براي اولين بار بعنوان مدير رابط به معرض ديد ما گذاشته شد فکر مي‌کرديد تا اين اندازه همگاني شود؟
ج ـ ما همه شرکت را روي آن گذاشتيم. تصورات ما از تاثير آن نفس‌گير و ديوانه کنندهب ود کامپيوتري برروي هر ميز کار و در هر خانه‌اي و چنين نظري را براي رابط گرافيکي نيز داشتيم. يکي از بخش‌هاي معروف داستان اين بود که بعد از ديدن لوتوس 3-2-1 براي اولين بار بايد تصميم مي‌‌گرفتيم که آيا سعي کنيم محصولي بهتر از آنرا بسازيم ( که در داخل توسط کد odyssey ناميده شده بود ) و يا چون آن محصول خيلي خوب بود ريسک کرده و همه انرژي‌مان را صرف يک صفحه گسترده گرافيکي کنيم که البته به Excel تبديل شد. هر دو جنبه مورد بحث زيادي قرار گرفت و بالاخره من شرط‌بندي بر روي رابط گرافيکي را انتخاب کردم

س ـ در آن زمان برنامه‌هاي Dos زيادي را رائه داديد. Word را براي Dos به بازار فرستاديد اما تا هفت سال بعد براي ويندوز ارائه نگرديد.
ج ـ اما باور کنيد داشتيم روي آن کار مي کرديم.

س ـ اوايل از سال 1993 تا 1990 تعداد کاربران ويندوز چندان زياد نبود.
ج ـ مطمئناً همين طور بود، فروش خيلي سخت بود.

س ـ سپس در سال 1990 word و windows 3.0 وارد بازار شد. آيا اين توجيهي براي استرتژي بود؟ در آن زمان آيا شما معتقد بوديد که بله اين واقعاً کار مي‌کند؟
ج ـ مسئله خنده دار در بحث در مورد صنعت کامپيوتر اين است که هر چيزي يک دوره بحث انگيز دارد و بعد يک دوره مشهود شدن شما هيچوقت نمي‌شنوي که مردم بگويند " شما درست مي‌گفتيد " ما هم مي‌شنيديم که " ويندوز يک شوخي استـ کسي به آن نياز دارد؟ واقعاً کند است‌" و هم روزي شنيديم که "شوخي مي‌کنيد؟ البته که ما از ويندوز استفاده مي‌کنيم بياييد بحث را عوض کنيم‌"

س ـ برويم سر OS/2 که صددرصد بحث برانگيز بود. در سال 1986 شما با IBM معامله‌تان را انجام داديد و در سال 1987 اين مسئله را همراه با PS/2 اعلام کرديد.
ج ـ اين مسئله فوق‌العاده بحث برانگيز بود زيرا IBM در اصل در OS/2 شريک ما بود. بنابراين ديدگاه IBM اين بود که OS/2 را حتي الامکان و همه جوره مي‌خواست،در حاليکه ما داشتيم ويندوز را به تنهايي پايه‌ريزي مي‌کرديم.
ما به شدت از معامله مشترک با آنچه که من" توليد کننده با قيمت بالا " مي‌خواندمش نگران بوديم، يعني شرکتي که بزرگترين کد را داشت و براي انجام هر کاري از بيشترين توسعه دهندگان استفاده مي‌کرد. معامله پيچيده‌اي بود. استيو (بالمه) و من تقريباً يک سال حداقل هفته‌اي يکبار به بوکاراتون مي‌رفتيم.
سپس سهم IBM در بازار سخت‌افزار کاهش يافت و اين شرکت سعي کرد با استفاده از نرم‌افزار سهم سخت‌افزارش را بالا ببرد.
IBM همچنان از اين مي‌گفت که چطور OS/2 Extended Edition با معماري Micro channel بهتر کار خواهد کرد. البته اين ادعا به هيچ وجه درست نبود، اما آنها مي توانستند هميشه چنين ادعايي داشته باشندهمانطور که درمورد پردازنده مرکزي ميکروکر به آنها اجازه اينکار داده شد. سپس NCR پديدار شد که به Micro channel مجوز داد و آنرا مجبور به پرداخت حق امتياز بالايي کرد و به اين ترتيب به منافعي دست يافت. IBM مي‌خواست که ما با آنها روي نسخه استاندارد کار کنيم اما بعد آنها به سمت ISVها رفته و گفتند : "ما مي‌خواهيم که شما از Extended Edition براي برنامه‌هاي کاربردي‌تان استفاده کنيد، که هيچکدام از ديگر OEMها آنرا نداشتند و OEMهاي ديگر به نزد ما آمده و مي‌گفتند: اين Extended Edition چيست؟ اين که قابليت اجرا روي سخت‌افزار ما را ندارد پس با آن چه بايد بکنيم؟
در اين بين OS/2 واقعاً بزرگ است و براي قطعات گرافيکي است که ما در اصل براي IBM بعنوان قطعه اصلي ويندوز پيشنهاد داديم. آزمايشگاه‌ها رسلي ( IBM) واقعاً به اين کامپيوتر مرکزي که GDDM نام داشت (مدير نمايش اطلاعات گرافيکي ) علاقه مند بود.

س ـ پس ما هنوز در حال پيشبرد ويندوز هستيم.
ج ـ موضوع اصلي اين بود که آيا ما نسخه اي از ويندوز را وارد بازار کنيم که مستقيماً شرکت‌هاي بزرگتر از IBM را مخاطب قرار مي‌داد. ديويد ويز و ديگران طرح اصلي مديريت حافظه ويندوز را که لتوين به روشي زيرکانه انجام داده بود، گرفته بودند اين طرح ربطي به طرح آدرس دهي اينتل نداشت. برنامه هاي کاربردي مي توانستند در يک حافظه وسيع کار کنند. ما در داخل ويندوز وي را مي‌ساختيم که به هيچ وجه مطابق با حافظه وسيع نبود. IBM فشار زيادي را به ما وارد کرد تا اين نسخه از ويندوز را منتشر نسازيم. اما OS/2 داشت بيش از حد بزرگ مي‌شد و برنامه‌هاي زماني بيرون آمده بودند. لذا ما پيش دفتر و ويندوز را منتشر کرديم.

س ـ و اين ويندوز 3 بود ؟
ج ـ دقيقاً ويندوز3 که با اين روش طبيعي آدرس دهي حافظه را انجام داد و همه به آن پي بردند. اما ISVهايي که هيچگاه راضي نبودند نيز مي‌گفتند ويندوز headroomهاي زيادي را به آنها داده. اما بعد مردم با شنيدن گفته‌هاي IBM گيج شدند.
دريک دوره ما نمي‌دانستيم که آيا شريک IBM هستيم يا نه زيرا آنها با ما صحبتي در اين‌باره نمي‌کردند. بعد ما با هم آَشتي کرديم بعد از آن آنها باز با ما صحبتي نمي‌کردند و نهايتاً روابط‌شان را با ما قطع کردند. سپس آنها در رقابت با ويندوز يک OS/2 بسيار روشن را ارائه دادند. در اينجا لي‌رسويک، مدير قبلي IBM داشت براي به نمايش گذاشتن IBM ويندوز را فرد مي‌کرد. اين مسئله واقعاً خنده دار بود چونکه هنوز بسياري از کدهاي OS/2 کدهاي ماست.

س ـ و بعد با ويندوز 95 شما در اين مبارزه پيروز مي‌شويد
ج ـ براي ما مسئله خيلي روشن بد، هر چند که من نمي‌دانم IBM کي دست از اين مبارزه کشيد. يادم مي‌آيد که بعد از آن به سمت استراليا پرواز کرديم. در آنجا IBM هنوز داشت سعي مي‌کرد براي برنده شدنش طرحي بکشد. اما بله، اساساً بعد از آن بود که مبارزه تمام شد.

س ـ بعد از اين به کجا خواهيد رفت؟ شما اکنون روي Vista کار مي‌کنيد، شما تقريباً روي همه کامپيوترها ويندوز را داريد. دوست داريد در 10 سال يا 20 سال آينده شاهد چه چيزي باشيد؟
ج ـ ما مي‌خواهيم خود ويندوز را رشد دهيم. مي‌خواهيم مفهوم User ceatric پر رنگ‌تر شود، مي‌خواهيم که ويندوز در جاهاي بيشتري با مقبوليت و استفاده عمومي روبرو شود و PCها تخصصي‌تر شوند.
ما کامپيوترهايي به اندازه يک تلفن خواهيم داشت و نيز کامپيوترهايي خواهيم داشت که نمايشات با ابعداد بزرگ را کنترل مي‌کنند. شما بايد بتوانيد کامپيوترتان را در جلساتتان همواره خود داشته باشيد تا هرگاه کسي مطلبي را مي‌خواهد ارائه دهد آن مطلب بطور اتوماتيک در دسترس باشد. ما اکنون با مديا سنتر صفحات نمايشي بزرگ خانه‌ها را کنترل مي‌کنيم و مي‌توانيم شما را به نقطه‌اي با فاصله 10 فوت از شما وصل کنيم. بنابراين ما قادر به برقراري ارتباط بين فواصل 10 و 2 فوتي هستيم. ما تلاش مي‌کنيم مدل‌هاي بين APIهاي نامگذاري شده بازي‌هاي ويدئويي API, Xbox API گرافيکي ويندوز را با هم يکي کنيم که همه اينها سرويس‌هاي غني‌اي بودند مربوط به آنچه که Xbox Lix انجام مي‌داده و ما همه اين سرويس‌ها را وارد PCها کرديم. بنابراين يک باس‌ست تاپ بايد بازي ويدئي ويا يک PC فرق دارد و اين مرزها مثل قبل نخواهد بود.

س ـ اکنون شما از ابزاري مي‌گوييد که بيشتر شبيه ماشين‌هاي بازي هستند، مثل Xbox، چيزهايي که بيشتر browser – sentric هستند. بسياري از مردم مي‌گويند که در آينده browser بر سيستم عامل تبديل خواهد شد و يا اينکه اينترنت سيستم عامل خواهد شد. آيا ويندوز در حال حاضر فقط اسمي است براي انواع مختلفي از چيزها؟
ج ـ اکنون دو مدل هستند که از اهميت برخوردارند. مدل توسعه دهنده، وقتيکه شما بعنوان يک توسعه دهنده در‌مي‌يابيد که سرويس‌هاي امنيتي و ذخيره‌سازي‌تان چه هستند و ديگري مدل کاربر. شما وقتيکه درداخل دستگاهتان حرکت مي‌کنيد چطور چيزهايي را که برايتان مهم‌ان مي‌يابيد؟
چطور برنامه‌هاي کاربردي جديد را پيدا کرده آنها را وارد کامپيوتر کرده و از آنها استفاده مي‌کنيد؟ بنابراين مدل کاربر و توسعه دهنده ويندوز هميشه از اهميت زيادي برخوردارند. بعضي از اين سرويس‌ها را مي‌توان روي ديسک و در محل و يا مثلاً در هواپيما بر افراد ارائه داد و بعضي ديگر را مي‌توانيد از طريق اينترنت بدست آوريد. ما بايد اطلاعات مورد نياز کاربر را در همه جا در اختيارش قرار دهيم تا او مجبور نباشد به نسخه برداري از آن و يا کپي برداري فکر کند. بلکه اين اطلاعات همه جا و بصورت آن‌لاين در اختيار او خواهد بود. بعلاوه وقتيکه شما سخنراني مي‌کنيد و يا چيزي را با جوهر رسم مي‌کيند (بازشناسي) در اين مواقع هم برنامه‌هاي کاربردي جديد و قوي‌تري در اختيار شما خواهند بود. زيرا در اينجا بطور بالقوه شما نياز به قدرتي داريد که در کنار شما باشد. خوشبختانه قدرت ميکروپروسسورها همچنان بالا مي‌رود و هر روز هم ازقيمت آنها کاسته مي‌شود. تقريباً ده سال قبل بود که همه اين حرکت «کامپيوترهاي شبکه‌اي» ناميده شد و اين آخرين باري بود که من شنيدم کسي بگويد: browser سيستم عامل است. اينکه چرا هيچکدام از آنها آن قدرت و انعطاف‌پذيري‌اي را که PC نشان داد از خود بروز ندادند دليل دارد.
در عين حال، ما در ميان منتقداني که بحث‌هاي فراواني را در مورد مديريت وضعيت، سياست مهارسازي آسان، و به روز سازي آسان به راه انداخته‌اند، روي اين چيزها کارهاي زيادي انجام داديم. يک سرور انتهايي ويندوز و يک PC کامل هر دو بايد از قابليت مديريتي بالايي برخوردار باشند يعني شخص بايد بتواند سياست‌هايي را اعمال کند و وضعيت بايد قابل کپي‌برداري باشد تا اگر حتي يکي از ابزار خراب شد فرد بتواند به اطلاعاتشان دسترسي پيدا کند.
بنابراين ما مي‌توانيم از پيچيدگي‌هايي که همواره مدل مشتري ارزشمند است کاسته و به شما بهترين نمونه را تحويل دهيم. اين سرويس‌هايي است براساس Cloud و مشتري محلي







Only the registered members can see the link

رایانه خبر