AMD>INTEL (08-04-15), M A H R A D (08-04-15), M3RS4D 50062 (08-04-15), Mehrdad.A 88 (08-04-15), mmce (24-04-15), PC-ADVISOR (26-04-15), Shahryar (08-04-15), مهدی بهادرفر (08-04-15)
این تاپیک رو مخصوص نوشته های کوتاهی که نشوته شدن یا قسمتای جالب از کتاب هایی که خوندید درست کردم. لطفا تا حد ممکن اسم نویسنده و اسم اثر رو درج کنید.برای مشاهده این لینک/عکس می بایست عضو شوید ! برای عضویت اینجا کلیک کنید
- - - Updated - - -
“هيچ دليلي وجود ندارد
كه عاشقت نباشم؛
اين همه دوري؟
اين همه راه؟
نمي فهمم...”
― عباس معروفی
Failure is not an option
AMD>INTEL (08-04-15), M A H R A D (08-04-15), M3RS4D 50062 (08-04-15), Mehrdad.A 88 (08-04-15), mmce (24-04-15), PC-ADVISOR (26-04-15), Shahryar (08-04-15), مهدی بهادرفر (08-04-15)
“آن ها در بک روز برفی از هم جدا شدند.
یکی به سمت شمال رفت
دیگری به سمت جنوب
برف رد پای آن ها رو پوشاند طوری که انگار هرگز نبوده اند.”
― رسول یونان, احمق ! ما مُردهایم
Failure is not an option
M3RS4D 50062 (08-04-15), mmce (24-04-15), مهدی بهادرفر (08-04-15)
“مرا از دورها تماشا کن من از نزديک غمگينم!”
― عباس معروفی
“آدم یک لحظه ناچار میشود واگذارد و برود. احساس میکردم هستیام را گم کردهام٫ هویتم را از یاد بردهام و دیگر چیزی ندارم که براش بجنگم.”
― عباس معروفی, تماماً مخصوص
“چقدر غمانگیز است که آدم به دیگران اجازه بدهد تا اعماق وجود و روحش را زیر و رو کنند و بعد با چهره فاتح پاشان را بر گردن مغلوب بفشارند و با دو تکان کار را تمام کنند.”
― عباس معروفی, تماماً مخصوص
Failure is not an option
M3RS4D 50062 (08-04-15), PC-ADVISOR (26-04-15), Shahryar (08-04-15)
“دیگر گمت نمیکنم. دیگر گمت نمیکنم. دنیا پر از آدمهایی است که همدیگر را گم گردهاند؛ ولی من دیگر گمت نمیکنم.”
― عباس معروفی, تماماً مخصوص
“چقدر آهنگ های قشنگ در این دنیا وجود داشت که من نشنیده بودم. چقدر چهره های زیبا از برابرم گذشتند که من آن ها را ندیدم.چقدر رویا های عجیب دیدم که وقتی از خواب بیدار شدم هرگز دیگر به یادم نیا مد وبوی عطری از دست رفته در دلم چنگ زد که همیشه تا همیشه خودم را نبخشم”
― عباس معروفی, تماماً مخصوص
“ما نسل بدبختی هستیم ، دست مان به مقصر اصلی نمی رسد از همدیگر انتقام می گیریم !”
― عباس معروفی
Failure is not an option
AMD>INTEL (08-04-15), M3RS4D 50062 (08-04-15), PC-ADVISOR (26-04-15)
“وقتی آدم یک نفر را دوست داشته باشد بیشتر تنهاست. چون نمیتواند به هیچ کس جز به همان آدم بگوید که چه احساسی دارد. و اگر آن آدم کسی باشد که تو را به سکوت تشویق میکند، تنهایی تو کامل میشود!”
― عباس معروفی, سمفونی مردگان
“قورت دادن بعضي از مسائل مثل ماه ها تو را نديد ن عادت من است”
― عباس معروفی
“خیلی ها فکر می کنند سلامتی بزرگترین نعمت است، ولی سخت در اشتباهند. وقتی سالم باشی و در تنهایی پرپر بزنی، آنی مرض می گیری، بدترین نحوست ها می آید سراغت، غم از در و دیوارت می بارد، کپک می زنی. کاش مریض باشی ولی تنها نباشی.”
― عباس معروفی
Failure is not an option
AMD>INTEL (08-04-15), M3RS4D 50062 (08-04-15), PC-ADVISOR (26-04-15)
بلند فکر کردن همیشه به این معنا نیست که فکرت را به زبان بیاوری. فکر کردن هم مثل نفس کشیدن، همین نفسهای کوتاه و پیوسته مدام هست؛ در خواب و بیداری. گاهی وضعیت وادارت میکند عمیق و بلند فکر کنی. بروی بیرون، از خودت بروی بیرون، حتا زیر باران. ریههای ذهنت را پر از هوای تاریک و روشن کنی، بعد به چراغ ماشینهایی که میگذرند چشم بدوزی به آنهمه هالهی سرخ. سرخ و خیس. بعد هم ندانی در کدام خیابانی. کجای شهری؟ و چرا باران بند نمیآید؟
عباس معروفی
Bahador (13-04-15), M3RS4D 50062 (08-04-15), mmce (24-04-15), Nima061 (08-04-15), PC-ADVISOR (26-04-15)
آنچه آدمی میجوید در جستجوی آدمی است. تلفن در پی بل بود
به هر چه توجه کنید با آن یکی میشوید .پس اگر پیوسته متوجه موانع باشید آنها بزرگتر و بزرگتر میشوند
----کتاب "بازی زندگی و راه این بازی" اثر فلورانس اسکاول شین
منطق شما رو از نقطه A به نقطه B خواهد برد
اما قدرت تصور به شما همه چیز خواهد داد
-----Albert Einstein
آن که زندگی میکند باید بجنگد، کسی که نمیخواهد در این جهان بجنگد یعنی در جهانی که مبارزه مداوم قانون زندگیست حق زیستن ندارد.
AMD>INTEL (08-04-15), Bahador (13-04-15), M3RS4D 50062 (08-04-15), mmce (24-04-15)
در عجبم از کسی که علم کامپیوتر بخواند و اپتیمال پالیسی بداند، امّا همچنان در مسالهی وقوع شرّ مانده باشد!
کوته نوشت، قصار
AMD>INTEL (10-04-15), Bahador (13-04-15), Mehrdad.A 88 (13-04-15), mmce (24-04-15)
لحظه ای هر دو سنگ شدیم , دو مجسمه که گذاشته اند گوشه ی فلکه , برای قشنگی و به نشانه ی عشق و زندگی .نگاهم را به چشم هاش دوختم , بعد لب هاش , بعد موهای خاک گرفته اش و هر چه بیشتر نگاه میکردم , بیشتر در تاریکی فرو میرفتم , در تاریکی بی انتهایی که هوای خنکی به پوست تب زده ی آدم می وزاند , و هیچ صدایی نیست , و آدم هر چه میرود تمامی ندارد ...باد هم نمی وزید , اما موهاش روی ابروهاش می لغزید . حتا چند پر از موها تا دم چشم هاش هم بود .
توی دلم گفتم کی موهات را شانه میزند ؟
سال بلوا/عباس معروفی
Bahador (13-04-15), M3RS4D 50062 (10-04-15), Mehrdad.A 88 (13-04-15), mmce (24-04-15)
برای مشاهده این لینک/عکس می بایست عضو شوید ! برای عضویت اینجا کلیک کنید
روزی که فهمیدم من فرزند دو نفرم!ا
در را زد و و وارد اتاق شد. مدیر یکی از بخشهای دیگر مؤسسه بود. یک فرم استخدامی پر شده دستش بود و بعد از حال و احوال مختصری، فرم را داد دست من و گفت: "نگاه کن این چه جالبه!". کمی بالا و پایین فرم را ورانداز کردم. به نظرم یک فرم معمولی می آمد حاوی مشخصات خانمی که برای استخدام مراجعه کرده بود. پرسیدم: "چی ش جالبه؟" گفت: "مشخصات فردی ش رو ببین!" شروع کردم به زیر لب خواندن مشخصات فردی ... نام ... نام خانوادگی ... تا رسیدم به آنجا که بود "فرزند: ..."، دیدم جلویش نوشته: "رضا و پروین". چند لحظه مکث کردم ...؛ مکث مرا که دید، لبخندی زد و گفت: "ببین، من هم به همین جا که رسیدم، مثل تو مکث کردم، بعدش به خانم متقاضی گفتم: "چه جالب! ... دو تا اسم نوشته اید." صدایش را صاف کرد و جواب داد: "انتظار داشتید یک اسم بنویسم؟ خب ... من فرزند دو نفر هستم نه فرزند یک نفر!"ا
چند لحظه به فکر فرورفتم. به یاد آوردم که همیشه هنگام پر کردن فرم ها، بدون مکث و اتوماتیک جلوی قسمت "فرزند: ..." فقط یک اسم می نوشتم
* فرهاد میثمی
Failure is not an option
AMD>INTEL (13-04-15), M3RS4D 50062 (13-04-15), Mehrdad.A 88 (13-04-15), mmce (24-04-15)
1 کاربر در حال مشاهده این موضوع. (0 عضو و 1 میهمان)
Bookmarks