سلام بر دوستان
سلام
دوستان این شعر که ظاهرا از شهریار قنبری هست رو میشه ترجمه کنید؟ یعنی بفهمیم چی هست منظور
راستش یکمی ملموس بشه ممنون برای مشاهده این لینک/عکس می بایست عضو شوید ! برای عضویت اینجا کلیک کنید
با سقوط دستای ما در تنم چیزی فرو ریختهجرتت اوج صدامو بر فراز شاخه آویختای زلال سبز جاری جای خوب غسل تعمیدبی تو باید مرد و پژمرد زیر خاک باغچه پوسیدفصلی که من با تو ماشد فصل سبز خواهش برگفصلی که ما بی تو من شد فصل خاکستری مرگتو بگو جز تو کدوم رود ناجی لب تشنگی بودجز تو آغوش کدوم باد سایه گاه خستگی بودبی تو باید بی تو باید تانفس دارم ببارممن برای گریه کردن شونه هاتو کم می یارم
چشم تو با هق هق من با شکستن آشنا نیستاین شکستن بی صدا بود هر صدایی که صدا نیست
ای رفیق ناخوشی ها این خوشی باید بمیرهجز تو همراهی ندارم تا شب از من پس بگیره
با تو بدرود ای مسافر هجرت تو بی خطر بادپر تپش باشه دلی که خون به رگ های تنم دادفصلی که من با تو ما شد فصل سرد خواهش برگفصلی که ما بی تو من شد فصل خاکستری مرگ
سلام بر دوستان
عاشقیه که به معشوقش نرسیده دیگه برای مشاهده این لینک/عکس می بایست عضو شوید ! برای عضویت اینجا کلیک کنیدبرای مشاهده این لینک/عکس می بایست عضو شوید ! برای عضویت اینجا کلیک کنید ارسالی توسط life24 برای مشاهده این لینک/عکس می بایست عضو شوید ! برای عضویت اینجا کلیک کنید
1 کاربر در حال مشاهده این موضوع. (0 عضو و 1 میهمان)
Bookmarks