وقتی آمد
آمد
وقتی بود
بود
وقتی رفت
بود
عباس کیارستمی
Printable View
وقتی آمد
آمد
وقتی بود
بود
وقتی رفت
بود
عباس کیارستمی
نه مرگ ، بی نفس ماندن است
و نه زندگی ، تمامی نفس گرفتن
بلکه زندگی ، یافتن عشق در دیگریست
تا عمر را به یادش صرف کنی
اوغوز آتای
چشمانت از سرزمینی دلخواه باز آمده اند
جایی که هرگز کسی در آن ندانست یک نگاه چیست
و نه زیبایی چشم ها را شناخت، نه زیبایی سنگ ها
همچنان که زیبایی قطره های آب را، این مروارید های نهان.
سنگ های عریان و بی پیکر،
ای تندیس من
آفتابی که کور می کند تو را به جای آیینه می گزیند.
آرزوی ناجنبای من آخرین پشتیبان توست
و من بر تو پیروز می شوم بی پیکاری، ای تصویر من
گسیخته از ناتوانی ام و گرفتار در بند تو. *
"پابلو نرودا"
از رنجی خستهام که از آنِ من نیست
بر خاکی نشستهام که از آنِ من نیست
با نامی زیستهام که از آنِ من نیست
از دردی گریستهام که از آنِ من نیست
از لذتی جانگرفتهام که از آنِ من نیست
به مرگی جان میسپارم که از آنِ من نیست
احمد شاملو
تنهای ما
در یکدیگر
پناهی میجویند
و از تنهاییِ خویش
بیرون میآیند
و در تنهاییِ دیگری
غرقه میشوند
بیژن جلالی
با خویشتن و سفر
شادمانه باز میگردم،
با کوهها، طوفان و شن
که معبود من بودند
باز میگردم
با خویشتن،
سفر و آنچه معبود من بودند،
تنها به سوی تو ...
"آنتوان دو سنت اگزوپری"
تردید کن
در هر چه می خواهی
هر قدر که می توانی
تا هر وقت که می دانی
تقدیر تو تغییر نخواهد کرد
من
به کاری که با قلبت کرده ام
یقین دارم
افشین یداللهی
من به دنبال اطاقی خالی روزها می گردم
تا از اینجا بروم
من به دنبال اطاقی خالی ، کز دل پنجره اش
عطر گل بوته ئ شبنم زده یی می گذرد
کز دل پنجره اش
ناله و سوز نی غمزده یی می گذرد
روزها می گردم
تا از اینجا بروم
مسعود فردمنش
مهربانی ات را با گل ها در میان بگذار
با سنگ ها
با رودی که می رود
با خنده کودکان عراقی
مهربانی ات را با جنگ در میان بگذار
صدای تو چشمه ای خواهد شد
و انسان را با انسان
آشتی خواهد داد.
"غلامرضا بروسان"
دیگر بار به جنگ بر می خیزم
با دردهای خویش
در پی التیام زخم هایی
که جنگ های پیشین در من وانهاده اند
سهم من
نوش دارویی نه
شوکرانی دیگر است...