سفر کن به هیچکس هم نگو؛
یک رابطه عاشقانه را زندگى کن
و به هیچکس هم نگو
شاد زندگى کن و به هیچکس هم نگو
آدم ها
چیزهاى قشنگ را
خراب می کنند.
جبران خلیل جبران
Printable View
سفر کن به هیچکس هم نگو؛
یک رابطه عاشقانه را زندگى کن
و به هیچکس هم نگو
شاد زندگى کن و به هیچکس هم نگو
آدم ها
چیزهاى قشنگ را
خراب می کنند.
جبران خلیل جبران
جهان در اول دایره بود
بعد از تصادف با یک کفشدوزک
ذوزنقه شد
تا در چهار گوشه ناهمگون آن بنشینیم
و برای هم پاپوش بدوزیم!
و شانه تخم مرغ، بوي كتاب ندهد!
اکبر اکسیر
مایل دارم تو را برای همیشه دوست داشته باشم
این جمله ی بظاهر پیش پا افتاده را به دقت بخوانید
از کلمه ی عشق مهمتر کلمات " همیشه " و " تمایل " است
آنچه بین آن دو جریان داشت
عشق نبود ، جاودانگی بود
میلان کوندرا
اشتباه میکنند بعضیها
که اشتباه نمیکنند!
باید راه افتاد،
مثل رودها که بعضی به دریا میرسند
بعضی هم به دریا نمیرسند.
رفتن، هیچ ربطی به رسیدن ندارد!
"سیدعلی صالحی"
بعضی ها به شعر
بعضی به ترانه
برخی به فیلم
و عده ای هم به کتاب پناه می برند
اما مدت هاست که آدم ها دیگر
به همدیگر پناه نمی برند
اُغوز آتای
دور از تو چنانم که غم غربتم امشب
حتی به غزل های غریبانه نگنجد
در چشم منت باد تماشا که جز اینجا
دیدار تو در هیچ پریخانه نگنجد
"حسین منزوی"
نمی دانم
تاثیر خنده های توست
یا ور رفتن با گل های باغچه
که آینه مدتی است
جوان تر از
پارسال نشانم می دهد
...
"عباس صفاری"
زمستان بود
بوسه آتش زدیم و
گرم شدیم
زنده یاد غلامرضا بروسان
کوه با نخستین سنگ ها آغاز می شود
و انسان با نخستین درد
در من زندانی ، ستمگری بود
که به آواز زنجیرش خو نمیکرد
من با نخستین نگاه تو آغاز شدم
{شاملو}
در یاد منی حاجت باغ و چمنم نیست
جایی که تو باشی
خبر از خویشتنم نیست
محمدرضا شفیعی کدکنی