david-ebi (12-05-15), M A H R A D (14-05-15), M3RS4D 50062 (12-05-15), Mrp7 (12-05-15), Nima061 (12-05-15), rezarafie (14-05-15), Rezasam1 (12-05-15), SajjadKhati (12-05-15), خبات کریمی (12-05-15)
محمد علی سپانلو در سن هفتاد و پنج سالگی از دنیا رفت.
این شاعر و مترجم پیشکسوت شامگاه دوشنبه 21 اردیبهشت ماه در بیمارستان درگذشت. سپانلو که چند سالی از سرطان ریه رنج میبرد اخیرا درپی ناراحتی ریوی و تنفسی در بخش ICU بیمارستانی در تهران بستری شده بود.
مهدی اخوت ، دوست و همخانه، سپانلو درباره درگذشت این شاعر گفت: ساعت از 11 شب گذشته بود که از بیمارستان زنگ زدند که «سپان» دچار ایست قلبی شده است.
برای مشاهده این لینک/عکس می بایست عضو شوید ! برای عضویت اینجا کلیک کنید
اخوت درباره برگزاری مراسم تشییع و خاکسپاری سپانلو اظهار کرد: درباره محل خاکسپاری با من صحبتی نکرده بود ولی بعضی دوستان میگویند دلش میخواسته در امامزاده طاهر دفن شود که نمیدانم ممکن هست یا نه. فردا درباره چگونگی برگزاری مراسم تصمیم میگیریم.
محمدعلی سپانلو متولد 29 آبانماه سال 1319 در تهران بود. «رگبارها»، «پیادهروها»، «سندباد غایب»، «هجوم»، «نبض وطنم را میگیرم»، «خانمزمان»، «تبعید در وطن»، «ساعت امید»، «خیابانها، بیابانها»، «فیروزه در غبار»، «پاییز در بزرگراه»، «ژالیزیانا»، «کاشف از یادرفتهها» و «قایقسواری در تهران» از مجموعه شعرهای این شاعرند.
همچنین ترجمه «آنها به اسبها شلیک میکنند» نوشته هوراس مککوی، «مقلدها» نوشته گراهام گرین، «شهربندان» و «عادلها» نوشته آلبر کامو، «کودکی یک رییس» نوشته ژان پل سارتر، «دهلیز و پلکان»، شعرهای یانیس ریتسوس و «گیوم آپولینر در آیینه آثارش» - شعرها و زندگینامه گیوم آپولینر - از دیگر آثار منتشر شده او هستند.
مجموعه اشعار
۱۳۴۲ - آه... بیابان
۱۳۴۴ - خاک
۱۳۴۶ - رگبارها
۱۳۴۷ - پیادهروها
۱۳۵۲ - سندباد غایب
۱۳۵۶ - هجوم
۱۳۵۷ - نبض وطنم را میگیرم
۱۳۶۶ - خانم زمان
۱۳۶۸ - ساعت امید
۱۳۷۱ - خیابانها، بیابانها
۱۳۷۷ - فیروزه در غبار
۱۳۷۹ - پاییز در بزرگراه
۱۳۸۱ - ژالیزیانا
۱۳۸۱ - تبعید در وطن
۱۳۹۰ - قایقسواری در تهران
منبع خبر آنلاین
اينجا عجيب تاريك است
يك قطره روشنايى بفرست
زندانِ انزواى مرا بشكن
پروانه ى رهايى بفرست
محمد على سپانلو
david-ebi (12-05-15), M A H R A D (14-05-15), M3RS4D 50062 (12-05-15), Mrp7 (12-05-15), Nima061 (12-05-15), rezarafie (14-05-15), Rezasam1 (12-05-15), SajjadKhati (12-05-15), خبات کریمی (12-05-15)
خدا رحمتش کنه.بازی کوتاه و قشنگش در فیلم رخساره رو همه به یاد داریم.از دوستان فروغ فرخزاد و از بزرگان معاصر ادبیات کشورمان بود.
AMD>INTEL (12-05-15), M3RS4D 50062 (12-05-15), Nima061 (12-05-15)
این متن زیبای زنده یاد محمد سپانلو واقعا زیباست :
هوا سرمای اسفند ماه را دارد که یکتا پیراهن نمیشود بیرون رفت. در این ساعت صبح که به خاطر تماشای مسابقه فوتبال قهرمانی باشگاههای اروپا بیدار ماندهام٬رفقایی که میشناسم چه میکنند؟ مثلا جواد مجابی زودتر خوابیده تا برنامه بهداشتیاش را رعایت کرده باشد و اول صبح به کار خوردن صبحانه و نوشتن شعر یا داستان قبل از ناهار بپردازد. محمود دولت آبادی در خانه کردان لابد بیدار است و دارد با تامل و خط خوش یکی از رمانهای بلندش را ادامه میدهد[...] احمدرضا هم حتما خیلی زود خوابیده اما خواب تخطئهکنندگان قدیمش را میبیند که حالا دارد خودش آنها را مسخره میکند. سیمین بهبهانی هم در هشتاد سالگی و غم عشق٬ خواب راحتی ندارد. جوانترها در مهمانیها هستند. بعضی عاشقان یا جفتیها زیر باران اتوموبیل میرانند. اما گلشیری٬ آتشی و شاملو چیزی نمینویسند٬ فقط خوانده میشوند...
M A H R A D (14-05-15)
1 کاربر در حال مشاهده این موضوع. (0 عضو و 1 میهمان)
Bookmarks